رمان دونی

رمان نغمه دل پارت12

(محمد علی)

چشمامو باز کردم. دیگه خبری از سردرد نبود سرمو از روی پای مائده برداشتم

_اتیش پاره؟

سرشو اروم تکون داد

_بلند شو دیگه

اروم چشماشو باز کرد و بدنشو تکون داد که اخش در اومد پاهاش انگار خشک شده بود

عصبی از اینکه بخاطر من اینطوری شده گفتم:

_چرا منو بیدار نکردی؟ ۳ ساعته روی پات خابیدم معلومه که نابود میشه

ترسیده بریده بریده گفت:

_اش… کالی… نداره

پوفی کشیدم و بغلش کردم:

_بخاطر خودت میگن فسقلی

میتونستم ضربان قلبش که روی هزار بود رو بشنوم دستمو روی قلبش گذاشتم و گفتم:

_این قلب برای چی داره اینقدر تند میزنه؟

چشماشو دزدید

_اتیش پاره؟

_ب… بله؟

_نظرت درمورد ایندت چیه؟ یعنی میخای بعذ این یک سال چکار کنی؟

_نمی.. دونم… میرم پیش…. حاج بابام

حرف درستی زده بود ولی حالم رو خراب کرد

اگر اون بره من برای فرار از اون خونه و ادماش به کجا باید بیام؟

_میخای بری از اینجا؟

_ب.. بله دیگه

لحنم نا خوداگاه طلبکارانه شد

_یعنی پیش من راحت نیستی؟

ترسیده بود و راه فراری نداشت

_نه… نهه این چه حرفیه منظورو اینه بعد این یک سال دیگه بهم محرم نیستیم و باید برم

عصبی شدم از این حرفاش درستش که اون لحظه برای من حکم اعدام بود

از حصار دستام بیرونش اوردم و بلند شدم

_من کار دارم باید برم کاری نداری؟

انقدر با لحن تندی گفتم که بیچاره جرات نکرد نگاهم کنه:

_نه…. نه کاری ندارم مراقب خودتون باشین

سری تکون دادم و زود لباسام رو برداشتم و رفتم تو حال

بعد از پوشیدن لباسام داشتم میرفتم سمت در که صدای ریز هق هقشو میشنیدن زود درو باز کردم میدونستم اگر بیشتر بمونم دلم طاقت نمیاره و عنان از کف میدم برای همین بی خداحافظی رفتم

(مائده)

چرا اون حرفا رو زد؟ چرا داره باهام بازی میکنه؟ نامرد

ناراحت بودم از رفتنش به سرکار اونم با دلگیری و ترس داشتم بازم سردرد بگیره

این مدت خیلی وابستش شده بودم و طاقت دوریشو نداشتم

………

یک هفته از رفتنش میگذشت بدون هیچ زنگی

تلفن خونه زنگ خورد ذوق زده فکر کردم علی باشه رفتم تلفنو برداشتم که دیدم ناشناسه

جواب دادم که صدای زن تو گوشم پیچید که داشت شیون میکرد و میگفت مرد

یعنی کی میتونه باشه هووم؟ 😥

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.6 / 5. شمارش آرا 9

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان این من بی تو

    خلاصه رمان :     ترمه و مهراب (پسر کوچک حاج فیضی) پنهانی باهم قرار ازدواج گذاشته اند و در تب و تاب عشق هم میسوزند، ناگهان مهراب بدون هیچ توضیحی ترمه را رها کرده و بی خبر میرود! حالا بعد از دوسال که حاج فیضیِ معروف، ترمه را برای پسر بزرگش خواستگاری و مراسم عقد آنها را

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان آتش و جنون pdf از ریحانه نیاکام

  خلاصه رمان:       آتش رادفر به تازگی زن پا به ماهش و از دست داده و بچه ای که نارس به دنیا میاد ولی این بچه مادر میخواد و چه کسی بهتر و مهمتر از باده ای که هم خاله پسرشه هم عشق کهنه و قدیمی که چندین ساله تو قلبش حکمفرمایی می کنه… به این رمان

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان تبسم تلخ

    خلاصه رمان :       تبسم شش سال بعد از ازدواجش با حسام، متوجه خیانت حسام می شه. همسر جدید حسام بارداره و به زودی حسام قراره پدر بشه، در حالی که پزشکا آب پاکی رو رو دست تبسم ریختن و اون از بچه دار شدن کاملا نا امید شده. تبسم با فهمیدن این موضوع از حسام

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ناگفته ها pdf از بهاره حسنی

  خلاصه رمان :           داستان در مورد دختر جوانی به اسم نازلی کسروی است که بعد از فوت مادربزرگ و بعد از سالها دور به ایران برمیگردد، آشنایی او با جوانی در هواپیما و در مورد زندگی خود، این داستان را شکل می دهد …   به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان جوزا جلد دوم به صورت pdf کامل از میم بهار لویی

  خلاصه رمان:     برای بار چندم، نگاهم توی سالن نیمه تاریک برای زدن رد حاجی فتحی و آدمهایش چرخید، اما انگار همهی افراد حاضر در جلسه شکل و شمایل یکجور داشتند! از اینجا که نشسته بودم، فقط یک مشت پسِ سر معلوم بود و بس! کلافه بودم و صدای تیز شهردار جدید منطقه، مثل دارکوب روی مغزم منقار

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان سعادت آباد

    خلاصه رمان :         درباره دختری به اسم سوزانه که عاشق پسر عموش رستان میشه و باهاش رابطه برقرار میکنه و ازش حامله میشه. این حس کاملا دو طرفه بوده ولی مشکلاتی اتفاق میوفته که باعث جدایی این ها میشه و رستان سوزان رو ترک میکنه و طی یکماه خبر ازدواجش به سوزان میرسه!و سوزان

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest

13 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Yas
Yas
1 سال قبل

مثل همیشه عالی عالی عالیییی😘😘😘

..Hasti@..
..Hasti@..
1 سال قبل

وای نکنه زنش بوده باشه😱😱 فهمیده محمد علی یه زن دیگه داره

𝕾𝖚𝖌𝖆𝖗 𝕲𝖊𝖓𝖎𝖚𝖘
𝕾𝖚𝖌𝖆𝖗 𝕲𝖊𝖓𝖎𝖚𝖘
پاسخ به  Eda
1 سال قبل

اولی بهتره

F. z
F. z
پاسخ به  Eda
1 سال قبل

اولی خوبه ❤️

nazi
nazi
1 سال قبل

افرین خیلی عالی مینویسی

بانو
بانو
1 سال قبل

میشه پارت جدید بدی ؟؟؟لطفااااا

F. z
F. z
1 سال قبل

میشه یه پارت دیگه بدی کم بود😔

Shadi
Shadi
1 سال قبل

حاج باباش مرد

𝕾𝖚𝖌𝖆𝖗 𝕲𝖊𝖓𝖎𝖚𝖘
𝕾𝖚𝖌𝖆𝖗 𝕲𝖊𝖓𝖎𝖚𝖘
1 سال قبل

از پنج خط کمی بیشتر شده ولی بازم کمه

دسته‌ها
13
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x