سورن سری برای البرز تکون داد و گفت:
-زودتر جمع کن پسر داره شر میشه..
-خیلی بدجنسین..
در کمال تعجب دنیز هم گفت:
-بابا یه ذره فقط..اندازه ی همون قبلی..
کیان با ابروهای بالا انداخته به دنیز نگاه کرد و گفت:
-دیدین جنبه ندارین..
خندیدم و گفتم:
-بابا اون همش دلستر بود..انقدر کم بود که تو گلومون موند…
البرز زد زیر خنده و سورن به سختی خنده ش رو جمع کرد…
مظلومانه گفتم:
-تورو خدا..هان؟..
نمی دونم سورن چه اشاره ای کرد که البرز سرش رو به تایید تکون داد…
سورن با جفت دست هاش صورت من رو قاب گرفت و جلوی صورت خودش نگه داشت و محکم گفت:
-این اولین و اخرین بار بود پرند..خب؟!..
-خب..
صورتم رو ول کرد و البرز لیوان هارو به دست من و دنیز داد…
با شک به محتوای داخلش نگاه کردم و گفتم:
-گولمون زدین؟..فقط دلستر ریختین؟..
البرز چشم غره رفت و دنیز با تاسف نگاهم کرد و با حالت کش دار و بامزه ای گفت:
-سر تورو سورن گرم کرد اما من دیدم..چند قطره فقط ریخت بعد دلستر رو خالی کرد توشون….
بلند زدم زیر خنده:
-کثافتا..
کیان به سورن و سورن به البرز نگاه کرد و البرز گفت:
-خدا امشب رو به خیر بگذرونه..
سورن چشم و ابرویی اومد:
-جمع کن..زود جمع کن..
#پارت1994
بی توجه بهشون لیوانم رو زدم به لیوان دنیز و گفتم:
-به سلامتی خودمون..
دنیز هم حرفم رو تکرار کرد و دوتایی محتوای لیوان رو یک نفس سر کشیدیم…
لیوان رو محکم کوبیدم به تخت و رو به البرز گفتم:
-مرسی برار..
با خنده نگاهم کرد و سر تکون داد..
سرم رو چرخوندم و نگاهم به سورن افتاد و یهو با ذوق گفتم:
-عشقم..
البرز پق زد زیر خنده و کیان هم همراهیش کرد و دنیز با اینکه نمی دونست چی به چیه اون هم خندید….
سورن دستش رو دور شونه هام حلقه کرد و کشیدم سمت خودش و من لم دادم تو بغلش….
البرز هم شیشه مشروب که تقریبا دو سومش خالی شده بود رو جمع کرد و دوباره زیر تخت گذاشت….
همه به پشتی هایی که روی تخت بود تکیه داده بودن و من هم تو بغل سورن ولو شده بودم….
انگشت اشاره ام رو بالا بردم و یکی یکی به همه شون اشاره کردم و گفتم:
-می دونین چقدر دوستتون دارم؟..
با خنده نگاهم کردن و من بلند ادامه دادم:
-خیلی دوستتون دارم..
دنیز خیلی جدی انگشت شصتش رو به تایید بالا گرفت و سرش رو بالا و پایین کرد:
-همچنین..
البرز هر هر خندید و گفت:
-اینا با دلستر فاز گرفتن؟..
با اخم نگاهش کردم:
-ببند بابا..فکر کردی نفهمیدیم دلستر به خوردمون دادی؟…
-تازه می دونستی و رفتی تو فاز؟..
-گمشو البرز..
به این رمان امتیاز بدهید
روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!
میانگین امتیاز 4.6 / 5. شمارش آرا 22
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.