رمان گلادیاتور پارت 45

5
(2)

 

با بیرون رفتن همه افراد در اطاق و بسته شدن در ، یزدان بازوان گندم را گرفت و او را از سینه خودش جدا کرد و نگاهش را در چشمان ترسیده او چرخاند ……….. این گندم ترسیده ساده ، همان گندمی بود که چندین سال تمام خاک این کشور را برای پیدا کردنش الک کرده بود .

ـ خوبی ؟

ـ چشمم و که باز کردم ……. دیدم اون مرده بالا سرمه .

ـ اینجا کسی حق نداره بدون اجازه من کاری انجام بده …………… کسی حق نداره نوک انگشتش و به تو بزنه ، چه برسه به اینکه بخواد اذیتت کنه …………… مگر اینکه از جونش سیر شده باشه بخواد با من در بیفته .

ـ دست خودم نبود ………….. فکر کردم نیستی ، اینم می خواد ……………

یزدان بازوان او را اندکی بیشتر از قبل میان انگشتانش فشرد و گردن به سمت سر او پایین کشید و میان حرفش پرید :

ـ از این به بعد این و روزی با خودت تکرار کن ………. یزدان هست ………. یزدان خون هر کسی که بخواد بهم نظر داشته باشه یا بخواد فکر و خیالی در مورد من تو سرش بپرورونه رو ……….. می ریزه ……… من هستم گندم . قوی تر از همیشه .

دستانش را از بازوان او پایین آورد و نگاهش را چرخی روی موهای او که با اینکه نسبت به چند سال قبل یکی دو درجه تیره تر شده بود ، اما هنوز هم روشن به نظر می رسیدند ، داد ………. و یا ابروان و مژه های روشنش و یا چشمان درشت عسلی رنگش …………. گندم هنوز هم همان گندم سالهای قبل بود ، انگار فقط استخوان ترکانده بود و بزرگ شده بود .

ـ اگه چیزی می خوای بگم حمیرا برات بیاره ، اگه چیزی احتیاج نداری بریم پایین صبحونه بخوریم .

گندم نگاهش را در چشمان آشنای یزدان چرخاند ……….. هنوز راه زیادی تا صاف شدن دلش با او ، داشت ………. اما همینکه می دانست با وجود یزدان دیگر لازم نیست یک تنه با تمام بدبختی ها بجنگد و یا از بی پشت و پناهی هر لحظه چهار ستون تنش بلرزد ، برایش کفایت می کرد .

ـ یزدان جون ……….

بعد از چند سال گوش هایش مجددا این مدل صدا کردن را می شنید ؟؟؟

نتوانست از شنیدن لفظ قدیمی ، آن هم بعد از این همه سال لبخند نزند ………. گندم همانند همان گذشته ها صدایش می زد ………… همان زمان هایی که داخل لفظ هر یزدان جونی ، برایش پر بود از حس اقتدار و قدرت های بی پایان .

***

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 2

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
InShot ۲۰۲۳۰۱۳۰ ۱۵۴۵۰۶۴۴۶

دانلود رمان بن بست pdf از منا معیری 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :     دم های دنیا خاکستری اند… نه سفید نه سیاه… خوب هایی که زیر پوستشون خوب نیست و آدمهایی که همه بد میبیننشون و اما درونشون آینه است . بن بست… بن بست نیست… یه راهه به جایی که سرنوشت تو رو میبره… یه…
IMG ۲۰۲۴۰۳۳۰ ۰۱۳۴۳۶

دانلود رمان هایکا به صورت pdf کامل از الناز بوذرجمهری 3.6 (16)

1 دیدگاه
  خلاصه رمان:   -گفته بودم بهت حاجی! گفته بودم پسرت بیماری لاعلاج داره نکن دختررو عقدش نکن.. خوب شد؟ پسرت رفت سینه قبرستون و دختر مردم شد بیوه! حاجی که تا آن لحظه سکوت کرده با حرف سبحان از جایش بلند شد و رو به روی پسرکش ایستاد.. -خودم…
InShot ۲۰۲۳۰۶۱۴ ۱۳۲۸۴۴۱۱۹

دانلود رمان روشنایی مثل آیدین pdf از هانیه وطن خواه 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:   دختری که با تمام از دست رفته هایش شروع به سازش می کند… به گذشته نگریستن شده است عادت این روزهایم… نگاه که می کنم می بینم… تو به رویاهایت اندیشیدی… من به عاشقانه هایم…ع تو انتقامت را گرفتی… من تمام نیستی ام را… بیا همین…
IMG 20230123 235630 047

دانلود رمان آغوش آتش جلد اول 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :     یه پسر مرموزه، کُرده و غیرتی در عین حال شَرو شیطون، آهنگره یه شغل قدیمی و خاص، معلوم نیست چی میخواد، قصدش چیه و میخواد چی کار کنه اما ادعای عاشقی داره، چی تو سرشه؟! یه دختر خبرنگار فضول اومده تا دستشو واسه…
InShot ۲۰۲۳۰۲۰۸ ۲۲۴۰۴۴۱۴۷

دانلود رمان دنیا دار مکافات pdf از نرگس عبدی 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :     روایت یه دلدادگی شیرین از نوع دخترعمو و پسرعمو. راهی پر از فراز و نشیب برای وصال دو عاشق. چشمانم دو دو می‌زند.. این همان وفایِ من است که چنبره زده است دور علی‌ِ من؟ وفایی که از او‌ انتظار وفا داشته‌ام، حالا شده…
IMG ۲۰۲۱۱۰۲۱ ۲۱۵۴۳۱ scaled

دانلود رمان اسمارتیز 5 (1)

2 دیدگاه
    خلاصه رمان:     آریا فروهر برای بچه هاش پرستار میگیره اونم کی دنیز خانم مرادی که تو شیطنت و خراب کاری رو دستش بلند نشده حالا چی میشه این آقا آریا به جای مواظبت از ۳ تا بچه ها باید از ۴ تا مراقبت کنه اونم بلاهایی…
IMG 20230128 233633 5352

دانلود رمان کابوک 0 (0)

1 دیدگاه
    خلاصه رمان :     کابوک داستان پر فراز و نشیبی از افرا یزدانی است که توی مترو کار می‌کنه و تنها دغدغه‌ش بدست آوردن عشق همسر سابقشه… ولی در اوج زرنگی، بازی می‌خوره، عکس‌هایی که اونو رسوا میکنه و خانواده ای که از او می‌گذرن ولی از…
InShot ۲۰۲۳۰۶۱۲ ۰۰۳۵۱۷۱۸۴

دانلود رمان طرار pdf از فاطمه غفرانی 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:         رمان طرار روایت‌گر دختر تخس، حاضر جواب و جیب بریه که رویای بزرگی داره. فریسای داستان ما، به طور اتفاقی با کیاشا آژمان، پسر مغرور و شیطونی که صاحب رستوران‌های زنجیره‌ای آژمان هم هست آشنا میشه و این شروع یک قصه اس…
IMG 20230128 233556 6422

دانلود رمان نفرین خاموش جلد دوم 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :         دنیای گرگ ها دنیای عجیبیست پر از رمز و راز پر از تنهایی گرگ تنهایی را به اعتماد ترجیح میدهد در دنیای گرگ ها اعتماد مساویست با مرگ گرگ ها متفاوتند متفاوت تر از همه نه مثل سگ اسباب دست انسانند…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

10 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
paeez
paeez
2 سال قبل

حالا چقد منتظر باشیم یزدان جون از فکرو خیال خارج بشه
بعد تازه برم صبحونه بخورن😂😂😂

zohre
zohre
2 سال قبل

درضمن چرا تایم پارت گذاری عوض شده

zohre
zohre
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
2 سال قبل

آهاااا مرسی عزیزم

zohre
zohre
2 سال قبل

فاطمه جون 😉😉😉
نمیشه بیشترش کنه نویسنده 😊😊😊

بی تام
بی تام
2 سال قبل

تنها رمانی بود که با شوق میخوندم. ولی گند زدی بهش نویسنده ی عزیزز
خودت حالت بد نشد از این پارت

بی تام
بی تام
2 سال قبل

مزخررررففقففففف

ارام
ارام
2 سال قبل

خوبه دیگه چی بگم .بگم کمه ک نویسنده اصن نمیبینه ب هیچ جاشم نیس
پس نمیگم

...
...
2 سال قبل

ممنون طولانی کن لطفااا

آخرین ویرایش 2 سال قبل توسط ...

دسته‌ها

10
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x