نمیدونیییی امروز من چی کشیدمممم که آجی بهاررررر چقدرررر اضطراب کشیدم امروز چکاپ ماهانه ام بود رفتیم اصلا باورکن این دکتره با من لجهههه جوری شکایتمو به علی میکنه انگار ارث پدرشو خوردم خلاصه علی آقا هم بدجور از دست اینجانب کفری شدننن گوشی مو ازم گرفتن

حالا چرا سپیده نفس زورت به این دوتا رسیده؟؟؟
بنظرم شما که تعارف میزنی که با کفش بیام خودتم زحمتش رو بکش تمیز کن جناب

هیچی از دکتر اومدیم حسابییی از دستم کفری بود گوشیم رو گرفت دیگه خوردن لواشک و تنقلاتم برام ممنوع کرد همه رو از تو کابینت برداشت 🥺 🥺 🥺 یکسری هم دعوام کرد ولییییی ۳ .۴ ساعت بعدشششش چشمامو مظلوم کردم با یک حالت طفلکییییی رفتم پیشش کلییییی خودمو لوسسسس کردم بعدم با چشمام زل زدم بهششش خواهش کردم گوشیم رو پس بده 😂 😂 گوشیم رو پس نداد ولی بهم اجازه داد از لپتاپش استفاده کنم خودشم برام لپتاپش رو آورد گذاشت رو پاتختی که هم از توش رمان بخونم هم بیام تو سایت باورکن اون لحظه چشمام اینجوری شد😍😍😍😍😍 اینقدر ذوققق کردم که به کل غصه ی لواشکامو فراموش کردم😂😂😂