دستی که برای سکوت بالا برده بودم رو بوسید وگفت:
_هرچی توبگی.. اما این همه من از علاقه ام گفتم و هنوز نمیدونم توهم منو دوست داری یانه!

دستمو ازدستش کشیدم و گفتم:
_بعداز اینکه رابطه ات کاملا با نسیم تموم شد بهت میگم… من باید برگردم خونه اگه کسی متوجه نبودم بشه….

این دفعه نوبت آرش بود که حرفمو قطع کنه..
_اما تا حرف نزنی نمیذارم جایی بری..
_یعنی چی؟
_یا دوستم داری یانداری.. یک کدومشو میگی بعد میری…

گوشه ی چشم هامو چین دادم وگفتم:
_اجبارم میکنی؟ تا نسیم باهاته هیچی نمیگم!
_سارا نسیم فعلا باید بمونه چون بهش قول دادم میفرستمش آمریکا..

اومدم چیزی بگم که فورا گفت:
_اما به جون مادرم که روی تخت بیمارستانه قسم که هیچ علاقه ای به اون دختر ندارم و نخواهم داشت..

از اولش نسیم انتخاب من نبوده و نمیتونه باشه.. اصلا ماجرای رابطه ی ما یه چیز دیگه است وقول میدم وقتش که شد همه چی رو بهت میگم.. اما توروخدا فعلا صبوری کن‌!

_یعنی چی؟ من نمیفهمم!
_یعنی یک کلام آرش رو دوست داری یانه!
یه کم مکث کردم واومدم بگم تاحدودی از ماجرای نسیم و ازدواج سابقش خبر دارم اما زبون به دهن گرفتم..

سکوتم رو اشتباه تعبیر کرد و بادلخوری گفت:
_خیلی خب خودم فهمیدم..
_چی رو فهمیدی؟
_بیخیالش.. من جوابم رو گرفتم…

دلم براش ضعف رفت.. باحرف هاش شکم به یقین تبدیل شد و حرف های گیسو وماجرایی که از نسیم فهمیده بود، دونه دونه جلوچشمم اومد و تازه واسم معنا گرفته بودن..

نمیدونم علت بودنش با نسیم چی بود اما انگار توی کشته شدن شوهر نسیم نقشی داشته و حتی شایدم نقطه ضعف داشته باشه ومجبور شده باشه..

من نمیتونستم با خودخواهی برنامه هاشو بهم بزنم و به دردسر بندازمش…
_اونوقت جوابت چی بود؟
_اونقدر عقل دارم بفهمم کسی درجواب دوستت دارم سکوت میکنه به چه معناس!

لبخندی از سرشوق زدم وگفتم:
_نداری جانم.. اگه عقل توکله ات بود باید همون موقع که علت قهرکردنم رو فهمیدی جوابتم میگرفتی!

خودشو بهم نزدیک کرد وباحرص گفت؛
_من حوصله ی حدس زدن که تهشم اشتباه دربیاد روندارم.. یاحرف بزن یا باسکوتت به افکارم دامن بزن..

_دوستت دارم! خیلی هم دوستت دارم پسره ی بی عقل…!
نذاشت حرفم تموم بشه لب هامو به بازی گرفت و پرحرارت بوسید..

بعداز چند دقیقه که داشتم اختیارم رو ازدست میدادم به زور ازخودم جداش کردم وگفتم:
_آرش بسه .. من باید برگردم..
بی توجه به حرفم اومد ببوسه که خودمو عقب کشیدم وگفتم؛

_خواهش میکنم.. نمی بینی دارم می لرزم…
یه کم نگاهم کرد و برگشت توی صندلیش و سرش رو به پشتی صندلی تکیه داد…
پلک هاشو با درد روی هم گذاشت و گفت:

_پوووف.. دارم دیونه میشم…
سرم رو پایین انداختم و گفتم:
_منم… اما خیلی حرفا مونده که نزدیم…
چشم هاشو بازکرد وتوی همون حالت که تکیه داده بود نگاهم کرد..

_توجونمو بخواه عشقم… خودم قربونت میشم!
باخجالت نگاهش کردم ودوباره سرم روپایین انداختم…
_من دیگه برگردم خونه.. سارگل منتظرمه.. زشته..

_فردا صبح زود منتظرتم.. یا اصلا خودم میام دنبالت چطوره؟
_کی گفته میخوام برگردم؟
_یعنی چی؟ یعنی نمیخوای برگردی؟؟
خندیدم وگفتم:
_نه!

ازصندلی جدا ‌شد وبااخم های توهم گفت:
_چرا؟؟
_چون نمیخوام با نسیم در بیوفتم…
_سارا دارم بهت میگم من اونو دوستش ندارم میفهمی؟
_اون چی؟ اونم تورو دوست نداره؟

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز ۴ / ۵. شمارش آرا ۴

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان نبض خاموش از سرو روحی

    خلاصه رمان :   گندم بیات رزیدنت جراح یکی از بیمارستان های مطرح پایتخت، پزشکی مهربان و خوش قلب است. دکتر آیین ارجمند نیز متخصص اطفال پس از سالها دوری از کشور و شایعات برای خدمت وارد بیمارستان میشود. این دو پزشک جوان در شروع دلداگی و زندگی مشترک با مشکلات عجیب و غریبی دست و پنجه نرم

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان فردا زنده میشوم pdf از نرگس نجمی

  خلاصه رمان:     وارد باغ بزرگ که بشید دختری رو میبینید که با موهای گندمی و چشمهای یشمی روی درخت نشسته ، خورشید دختری از جنس سادگی ، پای حرفهاش بشینید برای شما میگه که پا به زندگی بهمن میذاره . بهمن هم با هزار و یک دلیل که عشق به خورشید هیچ جایی در آن نداره با

جهت دانلود کلیک کنید
رمان دل کش
دانلود رمان دل کش به صورت pdf کامل از شادی موسوی

  خلاصه: رمان دل کش : عاشقش بودم! قرار بود عشقم باشه… فکر می کردم اونم منو می خواد… اینطوری نبود! با هدف به من نزدیک شده بود‌…! تموم سرمایه مو دزدید و وقتی به خودم اومدم که بهم خبر دادن با یه مرد دیگه داره فرار می کنه! نمی ذاشتم بره… لب مرز که سهله… اگه لازم بود تا

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان قلب سوخته pdf از مریم پیروند

    خلاصه رمان :     کاوه پسر سرد و مغروری که توی حادثه‌ی آتیش سوزی، دختر عموش رو که چهارده‌سال از خودش کوچیکتره نجات میده، اما پوست بدنش توی اون حادثه می‌سوزه و همه معتقدن قلبش هم توی آتیش سوخته و به عاشقانه‌های صدفی که اونو از بچگی بزرگ کرده اعتنایی نمی‌کنه… چون یه حس پدرانه به صدف

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ریکاوری
دانلود رمان ریکاوری به صورت pdf کامل از سامان شکیبا

      خلاصه  رمان ریکاوری :   ‍ شاهو یه مرد کورد غیرتیه، که به جز یه نفر خاص، چشماشو رو بقیه دخترا بسته و فقط اونو میبینه. اما اون دختر قبل از رسمی شدن رابطشون میزنه زیر همه چیز و با برادر شاهو ازدواج میکنه و این اتفاق باعث میشه که اون از همه دخترا متنفر بشه تا

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان آرامش پنهان به صورت pdf کامل از سمیرا امیریان

  خلاصه رمان:       دلارا دختری است که خانواده خود را سال ها پیش از دست داده است و به تنهایی زندگی می گذراند. روزی آگهی استخدام نیرو برای یک شرکت مهندسی کامپیوتر را در اینستا مشاهده می کند و برای مصاحبه پا به این شرکت می گذارد و با مردی درد کشیده و زخم خورده آشنا می

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest

7 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Shakiba
Shakiba
2 سال قبل

سجده شکر خداروشکر 😐😂

Nahar
Nahar
2 سال قبل

این پارت خیلی دوست داشتنی بود و از ساراهم خوشم اومد و از خر شیطون اومد پایین ب نسرم سارا نباید برای کسی دل بسوزونه مخصوصا اون نسیمی ک تحقیرش کرد.چون اینجور ادما لیاقت ندارن و جوابشو با بدترین شکل ممکن میدن و در اخر هم میگن:میخواستی خوبی نکنی!!
احتمالا نسیم هم ی نقشه هایی داره با مانع رسیدن ارش ب سارا بسه ک امیدوارم نداشته باشه
از نویسنده ممنونم برای رمان زیباش ولی خب یکم پارتاتو بیشتر کن اصن برو رمان وهم رو بخون بفهم پارت یعنی چی!!!!🤍🤍✨

آخرین ویرایش 2 سال قبل توسط Nahar
Cood Girl
2 سال قبل

اییییی خداااا این نسیم و خودت مورددد عنایت قرار بده تا گور به گوووور بشههه این دوتا هم بهم برسنننن توروخداا خدایا 😭🥲

Maaayaaa
Maaayaaa
2 سال قبل

اخییییش انگار یه باری برداشته شد خدایا شکرت ولی آخرش باز رفتن سراغ نسیم هعی

sanaz
2 سال قبل

اخییی شکر ک اعتراف کردن خیلی خوب شد❤🥺🥺

پ ا
پ ا
2 سال قبل

خدایا شکرت شکرت😭😭😭

سامی
سامی
پاسخ به  پ ا
2 سال قبل

خخخخخخخخخ انگارواقعیته بابایه رمانه

دسته‌ها
7
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x