رمان آرزوی عروسک پارت ۱۴۸

 

به ظاهر و نمای ساختگی زندگی آدما نگاه نکن.. روزگار هیچوقت با من خوب تا نکرد سارا.. ماشین گرون قیمت.. خونه وکارخونه داشتم اما زندگی نمیکردم..

من از زندگی فقط گذروندن وقت رو یادگرفته بودم.. خوشبختی رو توی پول خرج کردن و شکستن قلب کسایی که میومدن تو زندگیم میدیدم!

توی سینه ی من قلب بود اما فقط می تپید و هیچ احساسی نداشت..
اصلا احساسات چی بود؟ تا قبل تو فکرمیکردم اوج احساسات زمانیه که توبغل فلان زن ودختر به نقطه ی … برسم!

تاقبل تو من حتی یادم رفته بود که مسلمان هستم و خدایی وجود داره!
اما توکه اومدی زندگیم کم کم چشمام باز شد..
باتو معنی عشق رو فهمیدم..

باورمیکنی اگه بگم تا قبل تو معنی دلتنگی رو نمیدونستم؟ باورت میشه اگه بگم قبل تو دلتنگ نشده بودم؟

وقتی میرفتی مرخصی دلم یه جوری میشد فکرمیکردم مریض شدم..
خیلی مسخره اس و باورش برای خودمم سخته اما من روزایی که نبودی ودلم برات تنگ میشد میرفتم دکتر که بفهمم چه مرگم شده!

سارا من دکترم بهم گفت اینا دلتنگیه ومریضی نیست! میفهمی چی میگم؟ مادرم بهم نگفت ویادم نداده بود..

دلم نمیخواد ایناروبهت بگم دلم نمیخواد اوج حقارتم رو بهت بگم اما مجبورم میکنی..
توزندگی من خیلی چیزا وجود داره که هرگز دلم نمیخواد بهت بگم وبا گفتنشون حقیرترین آدم دنیا میشم اما هردفعه مجبورم میکنی

چشم هاش پراشک شده بود.. بی اراده چشم های من هم بارونی شد..
_حق داری بترسی.. حق داری از دیدن زندگی ویران ما بترسی چون به عمرت تجربه نکردی!

حق داری چون توخانواده ای بزرگ شدی که وابستگی وعلاقه هرحرف اول رو توش میزنه!
دختری که برای عشق به خانواده اش وعشق به پدرش حاضرمیشه قلبشو بده

بایدم از آدمی که تموم عمرش نمیدونست عشق چیه بترسه!
من حتی با اومدن تو توی زندگیم فهمیدم اون حسی که به مادرم دارم اسمش غیرت نیست بلکه دوست داشتنه!

میدونی چرا هیچوقت اینارو نفهمیدم؟ چون وقتی یادم میاد و خودمو شناختم بابام درگیر کار پول جمع کردن و خیانت بود ومادرم درگیر خرج کردن پولای بابام وچشم وهم چشمی با فامیل و مهمونی دادن ومهمونی رفتن!

لابه لاش اگر وقت اضافه ای هم میومد صرف من میشد که اون هم خلاصه میشد توی کلاس های مختلف زبان و خریدن لباس و فراهم کردن رفاه من!

فقط همین.. عشق وعلاقه و محبت هم کشک!
این چیزا تو خانواده ی من معنا نداشت!
اگه تو نبودی اگه نیومده بودی من هنوزم فکرمیکردم همه چی پوله و خوش گذرونی بادخترا یعنی زندگی!

اولین جرقه ی عشقی توی زندگیم باتو تجربه شد.. وقتی فهمیدم یه دختری برای عمل قلب پدرش اینجوری تلاش میکنه کنجکاوت شدم..

دلم میخواست قلبتو کشف کنم.. اونقدر درگیرکشف کردنت شدم، به خودم که اومدم دیدم ‌بدون تو نمیتونم..

با آستین سویشرتش اشک هاشو پس زد و نفسی تازه کرد…
_حالا هم این زندگی منه.. خوب نگاه کن.. پراز رمز وراز.. پراز بی وفایی و جفا.. پراز خیانت..

بهت قول میدم همه چی رو درستش میکنم و قسم میخورم هیچوقت از هیچ جهتی بهت آسیب نمیرسه اما مجبورت هم نمیکنم..

بهت حق میدم با آدمی مثل من وبا خانواده ای مثل خانواده ی من نتونی ادامه بدی و واسه همونم مجبورت نمیکنم بامن بمونی!
میتونی همین الان ازهمینجا همه چی ولم کنی وبری..

بیشرفم اگه جلوتو بگیرم.. اگه تصمیمت رفتن باشه نامردم رو حرفت حرف بیارم.. اما قبل تصمیم گرفتن یه چیزی رو فراموش نکن.. فراموش نکن

با رفتنت قلبی که تازه برای تپیدن انگیزه پیدا کرده رو نابود میکنی..
سکوتم رو که دید چشماش ترسید.. چشماش دوباره پراشک شده بود..

واسه اینکه جلوی من نباره سری تکون داد و ادامه داد؛
_من.. من میرم داخل.. اگه خواستی بیا.. نخواستی هم خدا به همراهت..

اومد بره که دستشو گرفتم و مانعش شدم..
برگشت و بابغض نگاهم کرد..
_صبرکن ببینم همینطور راتو میکشی و میری..

من چطور میتونم ازکسی که همه زندگیم شده و اینجوری دوستم داره دست بکشم؟
مگه میشه قلبی رو که به قول خودت

واسه اولین بار عشق رو تجربه کرده و با تموم بی تجربگی هاش اینجوری عاشقم کرده رو ول کرد؟
لب هاش لرزید.. اومد چیزی بگه دستمو روی لبش گذاشتم..

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز ۴ / ۵. شمارش آرا ۴

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان ماهت میشم pdf از یاسمن فرح زاد

  خلاصه رمان :       دختری که اسیر دست گرگینه ها میشه یاسمن دختری که کل خانوادش توسط پسرعموی خشن و بی رحمش قتل عام شده. پسرعمویی که همه فکر میکنن جنون داره. کارن از بچگی یاسمن‌و دوست داره و وقتی متوجه بی میلی اون نسبت به خودش میشه اونو مثل برده تو خونه‌اش چند سال زندانی میکنه

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان یکبار نگاهم کن pdf از baran_amad

  خلاصه رمان : جلد اول     در مورد دختری ۱۵ ساله است به نام ترنج که شیفته دوست برادرش ارشیا میشه اما ارشیا اصلا اونو جز ادم ها حساب نمیکنه … پایان خوش.. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز ۰ / ۵. شمارش آرا ۰

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان یکاگیر

    خلاصه رمان:         ارمغان، تکنسین اتاق عمل که طی یه اتفاق مرموز از یک دختر خانواده دوست و برونگرا، تبدیل به دختر درونگرا که روابط باز با مردها داره، میشه. این بین بیمار تصادفی توی بیمارستان توجه‌اش رو جلب می‌کنه؛ طوری که وقتی اون‌و چند روز بعد کنار خیابون می‌بینه سوارش می‌کنه و استارت آشناییش

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان خلسه

    خلاصه رمان:       “خلسه” روایتی از زیبایی عشق اول است. مارال دختر سرکش خان که در ۱۷ سالگی عاشق معراج سرد و مغرور میشود ولی او را گم میکند و سالها بعد روزی دوباره او را می‌بیند و …       به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ضماد

    خلاصه رمان:         نبات ملک زاده،دختر ۲۰ساله مهربونی که در روستایی قدیمی بزرگ شده و جز معدود آدم های روستاهست که برای ادامه تحصیل به شهر رفته است. خاقان ،فرزند ارشد مرحوم جهانگیر ایزدی. مردی بسیار جذاب و مغرور و تلخ! خاقان بعد از مرگ برادر و همسربرادرش، مجرم را به زندان انداخته و فرزند

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان خطاکار

    خلاصه رمان :     درست زمانی که طلا بعداز سالها تلاش و بدست آوردن موفقیتهای مختلف قراره جایگزین رئیس شرکت که( به دلیل پیری تصمیم داره موقعیتش رو به دست جوونترها بسپاره)بشه سرو کله ی رادمان ، نوه ی رئیس و سهامدار بزرگ شرکت پیدا میشه‌. اما رادمان چون میدونه بخاطر خدمات و موفقیتهای طلا ممکن نیست

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest

1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Tamana
Tamana
1 سال قبل

این پارت بیشتر از پارتهای قبلی بود👌

دسته‌ها
1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x