_ مزخرف نگو مرد حسابی، غیر ممکنه…

 

رنگ به رو نداشت، تمام حلقش مزه ی زهرمار گرفته و به زحمت نفس میکشید اما هنوز هم میخواست زورهای آخرش را برای نپذیرفتن این اتفاق بزند.

 

اما زور زدن هایش شبیه دست و پا زدن در اعماق اقیانوس بود.

غرق شده بود و دیر یا زود باید قبولش میکرد.

 

_ کاش اونی نباشه که تو سرمه…

 

بردیا هم انگار بو برده بود و فقط نیاز داشت از زبان خودش بشنود.

 

حاج آقا به یک نقطه خیره شده و حرف نمیزد اما رنگ رخساره خبر میداد از سر درون…

 

کاغذ میان انگشتان بردیا مچاله تر شد و دست روی سرش گذاشت.

 

همان زمانی که راغب از سراب به عنوان اهرم فشار استفاده میکرد، به همه چیز مشکوک شده بود.

 

هر چه هم میگفتند که دلیلش بارداری سراب و اهمیتش برای حامیست، باز هم از نظرش یک جای کار میلنگید.

 

آن شکنجه ها، آن گروکشی ها، یک باگ بزرگ بودند و حالا ربط همه چیز را میفهمید.

 

تنها تصویر مقابل چشمان حاج آقا، آن کودک مرده ای بود که با دستان خود خاکش کرد.

 

حس میکرد تمام زندگی اش یک دروغ بزرگ بوده و دیگر نمیدانست کدام خاطرات ذهنش را باور کند.

 

دیگر نمیدانست کدام روز، کدام اتفاق مهم، کدام غم و شادی و کدام نقطه از زندگی اش دروغ بوده و کدام راست.

 

دست روی قلبش گذاشت و نگاه حیران و ناباورش سمت راهرو کشیده شد.

 

باورش نمیشد…

عروسی که از بابا گفتن هایش ذوق میکرد، از گوشت و خون خودش بوده؟

 

دخترکش تمام این مدت بیخ گوشش نفس میکشید و او نمیدانست، زندگی چه داشت میکرد با او؟

 

_ سرابِ بابا…

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز ۴.۶ / ۵. شمارش آرا ۹۵

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان طلاهای این شهر ارزانند از shazde_kochool

    خلاصه رمان :     یه مرد هفتادساله پولداربه اسم زرنگارکه دوتا پسر و دوتا دختر داره. دختردومش”کیمیا ” مجرده که عاشق استادنخبه دانشگاهشون به نام طاهاست.کیمیا قراره با برادر شوهر خواهرش به اسم نامدار ازدواج کنه ولی با طاها فرار می کنه واز ایران میره.زرنگار هم در عوض خواهر هفده ساله طاها به اسم طلا راکه خودش

جهت دانلود کلیک کنید
رمان هم قبیله
دانلود رمان هم قبیله به صورت pdf کامل از زهرا ولی بهاروند

      دانلود رمان هم قبیله به صورت pdf کامل از زهرا ولی بهاروند خلاصه رمان: «آسمان» معلّم ادبیات یک دبیرستان دخترانه است که در یک روز پاییزی، اتفاقی به شیرینی‌فروشی مقابل مدرسه‌شان کشیده می‌شود و دلش می‌رود برای چشم‌های چمنی‌رنگ «میراث» پسرکِ شیرینی‌فروش! دست سرنوشت، زندگی آسمان و خانواده‌اش را به قتل‌های زنجیره‌ای زنانِ پایتخت گره می‌زند و

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان دختر بد پسر بدتر

    خلاصه رمان :       نیاز دختری خود ساخته و جوونیه که اگر چه سختی زیادی رو در گذشته مبهمش تجربه کرده.اما هیچ وقت خم‌نشده. در هم‌نشکسته! تنها بد شده و با بدی زندگی می کنه. کل زندگیش بر پایه دروغ ساخته شده و با گول زدن و گناه و هرچه که نادرسته احساس خوبی داره. اما

جهت دانلود کلیک کنید
رمان کی گفته من شیطونم

  دانلود رمان کی گفته من شیطونم خلاصه : من دیـوانه ی آن لـــحظه ای هستم که تو دلتنگم شوی و محکم در آغوشم بگیــری … و شیطنت وار ببوسیم و من نگذارم.عشق من با لـجبازی، بیشتر می چسبــد!همون طور که از اسمش معلومه درباره یک دختره خیلی شیطونه که عاشق بسرعموش میشه که استاد یکی از درسای دانشگاشه و…

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان جنون آغوشت

  خلاصه رمان :     زندگی دختری سیزده ساله که به اجبار به مردی به اسم حاج حمید فروخته می‌شه و بزرگ می‌شه و نقشه‌هایی می‌کشه که به رسوایی می‌رسه… و برای حاج حمید یک جنون می‌شه…   به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز ۵ /

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان سودا
دانلود رمان سودا به صورت pdf کامل از ملیسا حبیبی

  ♥️خلاصه رمان: دختری به اسم سودا که عاشق رادمان هم دانشگاهیش میشه اما وقتی با خواهرش آشناش میکنه عاشق هم میشن و رادمان با خواهر سودا ازدواج میکنه سودا برای فراموش کردم رادمان به خارج از کشور میره تا ادامه تحصیل بده و بعد چهارسال برمیگرده اما میبینه هنوزم به رادمان بی حس نیست برای همین تصیمیم میگیره ازدواج

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest

5 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
متفکر
متفکر
19 روز قبل

فکر کنم حامی بچه این خانواده نیست

بانو
بانو
23 روز قبل

فک کنم حامی پسر حاج خانوم از عشق اولش سراب دختر حاج خانوم از حاج آقا 🤔🤔🤔

Bahareh
Bahareh
پاسخ به  بانو
23 روز قبل

سراب از حامی بزرگتره فکر کنم اوایل داستان بود که نویسنده بهش اشاره کرد.. در هر دوصورت که خواهر و بردار حساب میشن

بانو
بانو
پاسخ به  Bahareh
23 روز قبل

خب همون اگه خواهر برادرهم باشن از مادر یکی هستن از پدر جدا

خواننده رمان
خواننده رمان
23 روز قبل

وای چرا قطره چکونی پارت میذازین پس حامی بچه کیه اگه سراب دختر حاج آقاست

دسته‌ها
5
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x