رمان آس کور پارت 186 - رمان دونی

 

 

 

 

زمزمه ی زیرلبی اش را بردیا هم شنید و با نفسی حبس شده پلک هایش را روی هم فشرد.

 

حتی دلش نمیخواست یک ثانیه هم خودش را جای حاج آقا بگذارد.

کاش قلب پیر و از کار افتاده اش این اتفاق را تاب می آورد.

 

حاج خانم از دیدن کمر خمیده ی همسرش دلشوره گرفت.

حس بدی به آن مکالمه ی آرام داشت و نگاه وق زده اش لحظه ای از حاج آقا جدا نمیشد.

 

نگاه مردش که سمت راهرو کشیده شد، او هم به همان نقطه زل زد و دعا کرد اتفاق شوم دیگری رخ نداده باشد.

 

امروز همه چیز بیش از حد توانشان بود. هنوز هم قلبش آرام نگرفته بود و طاقت چیز دیگری را نداشت.

 

دست لرزانش را روی لباسش مشت کرد و نالان پچ زد:

 

_ واسه امروز بسه، خدایا دیگه نمیتونم…

 

رها که از استرس به جان پوست لبش افتاده بود، هول زده به صورت بی روحش زل زد و آرام پرسید:

 

_ مگه میدونی چی شده؟

 

سرش را به نفی تکان داد و قبل از اینکه از دلشوره ی شدیدش بگوید، حاج آقا با قدم هایی بی تعادل و سکندری خوران سمت اتاق بچه ها رفت.

 

بردیا تکیه اش را به دیوار داد و کاغذ از میان انگشتانش سر خورد.

جانی در تنش نمانده بود تا رفیق قدیمی اش را همراهی کند.

 

با نگاهی درمانده و ملتمس به یاشا خیره شد و با اشاره ی دست از او خواست حواسش به حاج آقا باشد.

 

همین که یاشا دنبال حاج آقا رفت، بقیه هم دنبال او ریسه شدند.

 

تنها کسی که با نگرانی راهش را به سوی بردیا کج کرد، رسا بود.

 

دست روی شانه ی او گذاشته و بغض کرده جویای حالش شد.

 

_ بابا جونم خوبی؟ چیزی بیارم برات؟

بشین بابا، بشین اینجا… چیکار کنم برات؟

 

اما تنها دغدغه ی بردیا مانند تمام این سالها، حال و روز دوستانش بود که نفس عمیقی کشیده و کنار دیوار سر خورد.

 

_ من خوبم، یکم شوکه شدم قربونت برم چیزیم نیست…

تو برو حواست به عمو اینا باشه فقط، برو بابا…

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.5 / 5. شمارش آرا 44

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان نذار دنیا رو دیونه کنم pdf از رویا رستمی

  خلاصه رمان:     ازدختری بنویسم که تنش زیر رگبار نفرت مردیه که گذشتشو این دختر دزدید.دختریکه کلفت خونه ی مردی شدکه تا دیروز جرات نداشت حتی تندی کنه….روزگار تلخ می چرخه اما هنوز یه چیزایی هست….چیزایی که قراره گرفتار کنه دختریرو که از زور کتک مردی سرد و مغرور لال شد…پایان خوش…قشنگه شخصیتای داستان:پانیذ۱۷ ساله: دختری آروم که

جهت دانلود کلیک کنید
رمان آخرین بت
دانلود رمان آخرین بت به صورت pdf کامل از فاطمه زایری

    خلاصه رمان آخرین بت : رمان آخرین بت : قصه از عمارت مرگ شروع می‌شود؛ از خانه‌ای مرموز در نقطه‌ای نامعلوم از تهران بزرگ! حنا خورشیدی برای کشف راز یک شب سردِ برفی و پیدا کردن محموله‌های گمشده‌ی دلار و رفتن‌ به دل اُقیانوس، با پلیس همکاری می‌کند تا لاشه‌ی رویاهای مدفون در برف و خونش را از

جهت دانلود کلیک کنید
رمان عشق ممنوعه استاد پارت 19
دانلود رمان بوسه با طعم خون

    خلاصه رمان:     شمیم دختر تنهایی که صیغه ی شهریار میشه …. شهریارِ شیطانی که بعد مرگ، زنده ها رو راحت نمیذاره و آتش کینه ای به پا میکنه که دودش فقط چشمهای شمیم رو می سوزونه …. این وسط عشقی که جوونه می زنه و بوسه های طعمه خونی که اسمش شکنجه س ! تقاص پس

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان آتشم بزن ( جلد سوم ) به صورت pdf کامل از طاهره مافی

  خلاصه رمان:   « جلد اول :: خردم کن »   من یه ساعت شنیام. هفده سال از سالهای زندگیام فرو ریخته و من رو تمام و کمال زیر خودش دفن کرده. احساس میکنم پاهام پر از شن و میخ شده است، و همانطور که زمان پایان جسمم سر میرسه، ذهنم مملو از دونه های بالتکلیفی، انتخاب های انجام

جهت دانلود کلیک کنید
رمان در امتداد باران

  دانلود رمان در امتداد باران خلاصه : وکیل جوان و موفقی با پیشنهاد عجیبی برای حل مشکل دختری از طریق خواندن دفتر خاطراتش مواجه میشود و در همان ابتدای داستان متوجه می شود که این دختر را می شناسد و در دوران دانشجویی با او همکلاس بوده است… این رمان برداشتی آزاد است از یک اتفاق واقعی به این

جهت دانلود کلیک کنید
رمان شهر بازي
رمان شهر بازي

  دانلود رمان شهر بازي   خلاصه: این دنیا مثله شهربازی میمونه یه عده وارد بازی میشن و یه عده بازی ها رو هدایت میکنن یه عده هم بازی های جدید طراحی میکنن، این میون یه عده بازی می خورن و حالشون بد میشه و یه عده سرخوش از هیجانات کاذبی که بهشون دست داده بلند بلند می خندن و

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
5 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
خواننده رمان
خواننده رمان
3 ماه قبل

نویسنده سرکارمون گذاشته بعد از این همه وقت

علوی
علوی
3 ماه قبل

قبلاً یه 186 داشتیم ادمین جان!!
شبه، برو استراحت، فردا ان‌شاءالله درستش می‌کنی

علوی
علوی
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
3 ماه قبل

کار نویسنده است؟؟
ببینید بچه‌ها! عبرت بگیرید و کم ایراد بگیرید از نویسنده دلارای! قرنی یک دفعه چس‌مثقال پارت می‌ذاره، اما حواسش هست تا کجا پارت داده، پارت قدیمی رو دوباره نمی‌ده.
این سرعتش نسبت به سرعت دلارای بالاست، اما باز سوتی می‌ده. به تمرکز نویسنده دلارای آفرین بگید

دسته‌ها
5
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x