حاج آقا دست یخ زده ی حاج خانم را گرفته و همراه دست خودش، روی موهای سراب گذاشت.

 

گونه اش را هم همانجا فشرد و بینی بالا کشید. تکخندی زده و با آرامش چشم بست.

 

_ نمرده عزیزم، همینجاست…

این همه وقت جلوی چشممون بوده و نفهمیدیم…

 

حالا نوبت دیوانگی حاج خانم بود. ناباور و ترسیده دستش را عقب کشید و به سرعت چند قدمی فاصله گرفت.

 

کف دستش را مقابل چشمان گشاد شده اش گرفت و همچون شی ای ناشناخته نگاهش کرد.

 

باورش نمیشد صاحب تار موهایی که لحظاتی پیش با همین دست لمسشان کرده بود، از گوشت و خون خودش باشد.

 

تکخندی مبهوت زده و نگاهش را به سراب دوخت.

 

_ داری با من شوخی میکنی؟

 

قبل از اینکه حاج آقا فرصت جواب دادن پیدا کند، بردیا با چهره ای گرفته وارد اتاق شد.

 

نیم نگاه نامحسوسی به حامی که هنوز به خودش نیامده بود انداخته و سمتش رفت.

 

چرا هیچکس حواسش به این بچه نبود؟

 

دستی که روی شانه ی او گذاشت حمایت گرانه و پر از حس همدردی بود.

 

نفس عمیقی کشیده و با لبخندی تلخ خیره ی سراب شد.

 

_ حرفای خودتو یادت رفته؟

میگفتی بچت نمرده، میگفتی خودت دیدی که چشماش باز بوده و گریه میکرده.

تا چند ماه بعد از اینکه خاکش کردیم مدام همین حرفا رو تکرار میکردی و ما خودمونو کشتیم تا باور کنی اشتباه میکردی.

خب… الان معلوم شده که حق با تو بوده…

 

حاج خانم مخاطب حرفهایش بود. همه آن روزها را به یاد داشتند و این یادآوری از سمت بردیا، تلنگر شدیدی به ذهن ویران حاج خانم زد.

 

دنیا پیش چشمانش تیره و تار شد و قبل از افتادنش، رها سمتش دوید و صدای خشدار و دورگه ی حامی را شنید.

 

_ زن من همون دختر چشم رنگیه؟!

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز ۴.۵ / ۵. شمارش آرا ۹۱

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
رمان تژگاه

  دانلود رمان تژگاه خلاصه : داستان زندگی دختری مستقل و مغرور است که برای خون خواهی و انتقام مرگ مادرش وارد شرکت تیموری میشود، برای نابود کردن اسکندر تیموری و برخلاف تصورش رییس آنجا یک مرد میانسال نیست، مرد جذاب و غیرتی داستانمان، معراج مسبب همه اتفاقات گذشته انجاست،پسر اسکندر تیموری،پسر قاتل مادر آرام.. به این رمان امتیاز بدهید

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان افسون سردار pdf از مهری هاشمی

خلاصه رمان :     خلاصه :افسون دختر تنها و خود ساخته ایِ که به خاطر کمک به دوستش سر قراری می‌ره که ربطی به اون نداره و با یه سوءتفاهم پاش به عمارت مردی به نام سردار حاتم که یه خلافکار بی رحم باز می‌شه و زندگیش به کل تغییر می‌کنه. مدام آزار و اذیت می‌شه و مجبوره به

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان طلا pdf از خاطره خزایی

  خلاصه رمان:       طلا دکتر معروف و پولداری که دلش گیر لات محل پایین شهری میشه… مردی با غیرت و پهلوون که حساسیتش زبون زد همه اس و سرکشی های طلا…     به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز ۱ / ۵. شمارش آرا

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بغض ترانه ام مشو pdf از هانیه وطن خواه

  خلاصه رمان:       ترانه دختری از خانواده ای اصیل و پولدار که از بچگی نامزد پسرعمویش، حسام است. بعد از مرگ پدر و مادر ترانه، پدربزرگش سرپرستیش را بر عهده دارد. ترانه علاقه ای به حسام ندارد و در یک مهمانی با سامیار آشنا میشود. سامیاری که درگیر اثبات کردن خودش به خانوادش است.‌‌ ترانه برای سامیار

جهت دانلود کلیک کنید
رمان جاوید در من

  دانلود رمان جاوید در من خلاصه : رمان جاوید در من درباره زندگی آرام دختریست که با شروع عملیات ساخت و ساز برابر کافه کتاب کوچکش و برگشت برادر و پسرخاله اش از آلمان ، این زندگی آرام دستخوش نوساناتی می شود. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان رقص روی آتش pdf از زهرا

  خلاصه رمان :       عشق غریبانه ترین لغت فرهنگ نامه زندگیم بود من خود را نیز گم کرده بودم احساسات که دیگر هیچ میدانی من به تو ادم شدم به تو انسان شدم اما چه حیف… وقتی چیزی را از دست میدهی تازه ارزش واقعی ان را درک میکنی و من چه دیر فهمیدم زندگی تازه روی

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest

5 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
بانو
بانو
7 ساعت قبل

طفلی حامی💔

نازنین
نازنین
16 ساعت قبل

آخه چرا همش پارت قطره چکونی میذارید قلبمون اومد تودهنمون آخر نفهمیدیم اینا خواهر برادرن چین؟

همتا
همتا
17 ساعت قبل

ببخشیدا ممنون از پارت گذاریتون ولی خیلی کم بود بخدا

Bahareh
Bahareh
18 ساعت قبل

چرا این رمانه انقدر قطره چکونی شده این اواخر ؟ قبلا خیلی بیشتر بود پارتاش

خواننده رمان
خواننده رمان
20 ساعت قبل

نویسنده تو رو خدا اینقدر کشش نده بگو حامی از کجا اومده

دسته‌ها
5
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x