رمان آس کور پارت 194 - رمان دونی

 

خنده هایش را که کرد نفس عمیقی کشید.

 

_ ای من شانستو گای*یدم بچه، یه شب یه جایی بود که نباید…

همون شب، همون شب کذایی زندگیشو عوض کرد.

ای توله سگ بخت برگشته، تشنه شدنت چی بود نصفه شبی؟!

پاشد رفت تو اتاق مامان و باباش که بگه تشنشه، که اونام مثل همیشه با هر قلپ آبی که میخوره قربون صدقش برن اما یه چیزی شنید که نباید…

اون شب فهمید چون چشماش شبیه بچه ی مردشون بوده انتخابش کردن…

فکر کن، اگه چشماش رنگی نبود اونام نمیخواستنش…

بچه فکر میکرد مامان و بابای جدیدش خیلی میخوانش، فکر میکرد دوسش دارن و نمیدونی به چه حالی افتاد وقتی واقعیتو فهمید.

به جای اون بچه خواستنش نه به خاطر خودش…

حالش از خودش به هم میخورد، از چشماش…

بعد از اون متنفر شد از هر چی دختر که چشم رنگی بود، فکر میکرد اون دختر مرده زندگیشو دزدیده…

 

قلب سراب نمیزد، خشکش زده بود.

داستان حامی انگار به پایان رسیده بود و او تازه میفهمید که حامی چه میگفت.

 

حصار دستان حامی به دور تنش شل شد و دستش آرام روی شکم سراب نشست.

 

کمی نوازشش کرد و دوباره تکه تکه خندید.

این بار سراب را چرخانده و چشمان مات و از حدقه بیرون زده اش را نگریست.

 

با نوک انگشت گونه ی تر سراب را لمس کرده و گوشه ی لبش بالا رفت.

 

_ کل زندگیم ازت متنفر بودم سراب، گاهی دعا میکردم نمرده بودی تا خودم بکشمت…

اما ببین دنیا رو، الان نمیتونم بدون تو نفس بکشم…

 

خیسی زیر چشمانش را با شانه اش گرفت و ابرویی بالا انداخت.

 

_ اون بچه کسی رو نداشت، سر نخواستنش دعوا بوده همیشه.

اون بچه خیلی خوب میفهمه چه حسیه که نخوانت، نمیذارم بچه ی خودم… بچه ی من و تو، هیچوقت اینو حس کنه.

هم من میخوامش، هم تو باید بخوایش…

 

لبش را روی پیشانی سراب چسباند و همانجا پچ زد:

 

_ شاید تو دخترشون باشی ولی من هیچوقت پسرشون نبودم…

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.3 / 5. شمارش آرا 144

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان قرار ما پشت شالیزار
دانلود رمان قرار ما پشت شالیزار به صورت pdf کامل از فرناز نخعی

    خلاصه رمان قرار ما پشت شالیزار :   تابان دخت با ناپدید شدن مادر و نامزدش متوجه میشه نامزدش بصورت غیابی طلاقش داده و در این بین عموش و برادر بزرگترش که قیم اون هستند تابان را مجبور به ازدواج با بهادر پسر عموش میکنند چند روز قبل از ازدواج تابان با پیدا کردن نامه ای رمزالود از

جهت دانلود کلیک کنید
رمان ازدواج با مرد مغرور

  دانلود رمان ازدواج با مرد مغرور خلاصه: دختر قصه ی ما که از کودکی والدینش را از دست داده به الجبار با مردی مغرور، ترشو و بد اخلاق در سن کم ازدواج می کند و مجبور به تحمل سختی های زیاد می شود. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شکسته تر از انار pdf از راضیه عباسی

  خلاصه رمان:         خدا گل های انار را آفرید. دست نوازشی بر سرشان کشید و گفت: سوار بال فرشته ها بشوید. آنهایی که دور ترند مقصدشان بهشت است و این ها که نزدیکتر مقصدشان زمین. فرشته ها بال هایشان را باز کرده و منتظر بودند. گل انار سر به هوا بود. خوب گوش نکرد و رفت

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان سالوادور به صورت pdf کامل از مارال میم

  خلاصه رمان:     خسته از تداوم مرور از دست داده هایم، در تال طم وهم انگیز روزگار، در بازی های عجیب زندگی و مابین اتفاقاتی که بر سرم آوار شدند، می جنگم! در برابر روزگاری که مهره هایش را بی رحمانه علیه ام چید… از سختی هایش جوانه میزنم و !از عشق قدرت سالوادرو داستان دختریست که به

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان پالوز pdf از m_f

  خلاصه رمان :     این داستان صرفا جهت خندیدن نوشته شده و باعث می‌شود که کلا در حین خواندن رمان لبخند روی لبتان باشد! اين رمان درباره یه خانواده و فامیل و دوستانشون هست که درگیر یه مسئله ی پلیسی هستن و سعی دارن یک باند بسیار خطرناک رو دستگیر کنن.کسانی که اگر اون هارو توی وضعیت عادی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان آسمانی به سرم نیست به صورت pdf کامل از نسیم شبانگاه

    خلاصه رمان:   دقیقه های طولانی می گذشت؛ از زمانی که زنگ را زده بودم. از تو خبری نبود. و من کم کم داشتم فکر می کردم که منصرف شده ای و با این جا خالی دادن، داری پیشنهاد عجیب و غریبت را پس می گیری. کم کم داشتم به برگشتن فکر می کردم. تصمیم گرفتم بار دیگر

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
3 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
خلاصه ۱۰ پارت
خلاصه ۱۰ پارت
2 روز قبل

خلاصه ۱۰ پارت متوالی:
سراب فرزند حاج آقا و حاج خانم است.
حامی فرزند حاج آقا و حاج خانم نیست.

علوی
علوی
4 روز قبل

از همه این ماجراها که بگذریم، حامی اولین اشتباه و محاسبه غلط راغبه.
این که ندونه حامی بچه حاج آقا و حاج‌خانم نیست، گاف بزرگیه. حامی اینجوری خارج از محاسبات راغب قرار می‌گیره، اینجوری می‌تونه کلید حل این معما بشه

خواننده رمان
خواننده رمان
4 روز قبل

واقعا نمیدونم به این نویسنده ها چی باید گفت😑

دسته‌ها
3
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x