رمان آس کور پارت 196 - رمان دونی

 

 

 

 

گمان میکرد دچار دردی بی درمان شده اما یکی از روزها بالاخره دردش را فهمید.

راغب!

 

راغب یک بار خانواده ی اصلی اش را از او گرفته بود و بار دیگر، سعی کرد با دروغ هایش خانواده ای که برای خود ساخته بود را نابود کند.

 

او سالها آن خانواده را زیر نظر داشت و میدانست که حامی برادرش نیست.

 

اما دروغ گفته بود تا سراب با دستان خود زندگی اش را نابود کند.

 

سالها او را وسیله ی نابودی دشمنانش کرده بود و دست آخر، جلیقه ی انتحاری را برای نابود کردن سراب و خانواده اش، تنش کرد.

 

اگر یکی از حماقت هایش عملی میشد چه؟

ساده لوحانه فکر میکرد که از دست راغب خلاص شده اما او همین حالا هم عروسک کوکی راغب بود.

 

از اینکه تمام زندگی اش به ساز او رقصیده بیزار بود.

تا زمانی که راغب نفس میکشید، روح او هم سرگردان میماند.

 

انگار که نفس های راغب همچون زنجیری به دور زندگی او بود و تا زنده بود، سراب آزاد نمیشد.

 

حسرت گذشته را میخورد، کاش زمانی که فرصتش را داشت جانش را میگرفت.

 

آن دیو دو سر همه چیز را از او گرفت و کاش فرصتی برای کشتنش پیدا میکرد.

 

کاش نه…

باید آن فرصت را پیدا میکرد و حتی اگر پیدا هم نمیشد، خودش آن را میساخت.

 

دخترکی که راغب تبدیل به هیولا کرده بود را به جان خودش می انداخت.

 

بد نبود خودش هم مزه ی این عروسک خیمه شب بازی ساخت دست خودش را بچشد.

 

آنقدر به راغب و روش های انتقام فکر کرده بود که از یاد برد انتقام دو سر دارد.

 

اگر یک سرش راغب را نشانه میرفت، سر دیگرش رو به خودش بود.

 

انتقام چشمانش را کور کرده و حاضر بود برای رسیدن به آن قید همه چیز را بزند.

 

نمیتوانست تا آخر عمرش اینطور زندگی کند.

حرام زاده ای چون راغب بیاید و تمام زندگی اش را بدزدد و دست آخر بی هیچ تاوانی در آرامش بمیرد؟

 

نه، سراب اجازه نمیداد…

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.3 / 5. شمارش آرا 92

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
رمان تابو
رمان تابو

دانلود رمان تابو خلاصه : من نه اسم دارم نه خانواده، تنها کسی که دارم، پدرمه. یک پدر که برام همه کار کرده، مهربونه، دلرحمه، دوست داشتنیه، من این پدر رو دوست دارم، اون بهم اسم داد، بهم شخصیت داد، اون بهم حس انتقام داد. من این پدر رو می‌خوام بکشم، من پاییز عزیزنظامم که قصد قتل پدر کردم. این

جهت دانلود کلیک کنید
رمان میان عشق و آینه

  دانلود رمان میان عشق و آینه خلاصه : کامیار پسر خشن که با نقشه دختر عمه اش… برای حفظ آبرو مجبور میشه عقدش کنه… ولی به خاطر این کار ازش متنفر میشه و تصمیم میگیره بعد از ازدواج انقدر اذیت و شکنجه اش کنه تا نیاز مجبور به طلاق شه و همون شب اول عروسی… به این رمان امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بچه پروهای شهر از کیانا بهمن زاده

    خلاصه رمان :       خب خب خب…ما اینجا چی داریم؟…یه دختر زبون دراز با یه پسر زبون درازتر از خودش…یه محیط کلکلی با ماجراهای پیشبینی نشده و فان وایسا ببینم الان میخوایی نصف رمانو تحت عنوان “خلاصه رمان” لو بدم؟چرا خودت نمیخونی؟آره خودت بخون پشیمون نمیشی توی این رمان خنده هست تعجب هست گریه زاری فکر

جهت دانلود کلیک کنید
رمان هم قبیله
دانلود رمان هم قبیله به صورت pdf کامل از زهرا ولی بهاروند

      دانلود رمان هم قبیله به صورت pdf کامل از زهرا ولی بهاروند خلاصه رمان: «آسمان» معلّم ادبیات یک دبیرستان دخترانه است که در یک روز پاییزی، اتفاقی به شیرینی‌فروشی مقابل مدرسه‌شان کشیده می‌شود و دلش می‌رود برای چشم‌های چمنی‌رنگ «میراث» پسرکِ شیرینی‌فروش! دست سرنوشت، زندگی آسمان و خانواده‌اش را به قتل‌های زنجیره‌ای زنانِ پایتخت گره می‌زند و

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان گلوگاه به صورت pdf کامل از هانیه وطن خواه
دانلود رمان گلوگاه به صورت pdf کامل از هانیه وطن خواه

  دانلود رمان گلوگاه به صورت pdf کامل از هانیه وطن خواه خلاصه رمان:   از گلوی من بغضی خفه بیرون می زند… از دست های تو ، روی گلوی من دردی کهنه… گلوگاه سد نفس های من است… و پناه تو چاره این درد… به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بغض ترانه ام مشو pdf از هانیه وطن خواه

  خلاصه رمان:       ترانه دختری از خانواده ای اصیل و پولدار که از بچگی نامزد پسرعمویش، حسام است. بعد از مرگ پدر و مادر ترانه، پدربزرگش سرپرستیش را بر عهده دارد. ترانه علاقه ای به حسام ندارد و در یک مهمانی با سامیار آشنا میشود. سامیاری که درگیر اثبات کردن خودش به خانوادش است.‌‌ ترانه برای سامیار

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
خواننده رمان
خواننده رمان
1 روز قبل

اینم که مثل حورا هر روز داره بی محتوا تر میشه

دسته‌ها
1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x