رمان آس کور پارت 199 - رمان دونی

 

 

 

 

از پوشیدن لباس تا بیرون رفتن از خانه برایش یک عمر گذشت.

حاج خانم با توصیه های بلند بالایش گیرشان انداخته بود و سراب هم دلش نمی آمد او را دست به سر کند.

 

آنقدر ماندند تا بالاخره خود حاج خانم خسته شد و با غصه راهی شان کرد.

 

_ زود برین زود برین، انشالله که به حق پنج تن چیزیش نشده باشه!

 

تند و تند ذکری را زیر لب خوانده و پشت سرشان فوت کرد.

 

از خانه که بیرون رفتند سراب نفس راحتی کشید و حامی با حالتی عصبی غرید:

 

_ همش تقصیر توئه ها، قحطی ننه بابا بود که اد باید بچه ی اینا میشدی؟!

 

سراب لب برچید و به حالت قهر رو گرفت.

 

_ ببخشید که مامان تو زاییدتم، انگار دست من بوده!

 

با نزدیک شدن یکی از محافظین سکوت کردند. طبق معمول میخواست آمار رفت و آمدشان را بگیرد و اگر نیاز داشتند، یکی را همراهشان بفرستد.

 

حامی خیالشان را راحت کرده و بالاخره راهی مطب دکتر شدند.

 

_ درد داری هنوز؟

 

سراب از گوشه ی چشم نگاهش کرد و آهی کشید.

هنوز کارش را انجام نداده بابتش عذاب وجدان داشت.

 

حتی نمیخواست به بخش ترسناک ماجرا فکر کند.

اگر بر فرض محال راغب را پیدا میکرد، قبل از هر چیزی جان خودش و آن کودک بیچاره به خطر می افتاد.

 

اما نمیتوانست کسی را در جریان بگذارد.

آسیبی که راغب به او زده بود، با نشستن و دست روی دست گذاشتن درمان نمیشد و شک داشت کسی حالش را درک کند.

 

همه از او انتظار داشتند به زندگی اش بچسبد و مجازات راغب را به پلیس ها بسپارد اما چطور باید بهشان میفهماند که زندگی ای برای چسبیدن ندارد؟

 

زندگی اش تماما در دستان راغب بود.

 

_ الان قهری که باهام حرف نمیزنی؟!

 

نوچ بلند بالایی گفته و کامل سمت حامی چرخید.

 

_ نوچ، دلم برات تنگ شده بود داشتم نگات میکردم حرف زدن یادم رفت…

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.3 / 5. شمارش آرا 87

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان درجه دو

    خلاصه رمان :       سیما جوان، بازیگر سینما که علی رغم تلاش‌های زیادش برای پیشرفت همچنان یه بازیگر درجه ۲ باقی مونده. ولی ناامید نمی‌شه و به تلاشش ادامه می‌ده تا وقتی که با پیشنهاد عجیب غریبی مواجه می‌شه که می‌تونه آینده‌اش و تغییر بده. در مقابل پسرداییش فرحان، که تو حرفه خودش موفقه و نور

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان در رویای دژاوو به صورت pdf کامل از آزاده دریکوندی

      خلاصه رمان: دژاوو یعنی آشنا پنداری! یعنی وقتایی که احساس می کنید یک اتفاقی رو قبلا تجربه کردید. وقتی برای اولین بار وارد مکانی میشید و احساس می کنید قبلا اونجا رفتید، چیزی رو برای اولین بار می شنوید و فکر می کنید قبلا شنیدید… فکر کنم برای همه مون این اتفاق افتاده! گلشنِ قصه ی ما

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان سعادت آباد

    خلاصه رمان :         درباره دختری به اسم سوزانه که عاشق پسر عموش رستان میشه و باهاش رابطه برقرار میکنه و ازش حامله میشه. این حس کاملا دو طرفه بوده ولی مشکلاتی اتفاق میوفته که باعث جدایی این ها میشه و رستان سوزان رو ترک میکنه و طی یکماه خبر ازدواجش به سوزان میرسه!و سوزان

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان آمیخته به تعصب

    خلاصه رمان :     شیدا دختریه که در کودکی مامانش با برداشتن اموال پدرش فرار میکنه و اون و برادرش شاهین که چند سالی از شیدا بزرگتره رو رها میکنه.و این اتفاق زندگی شیدا و برادر و پدرش رو خیلی تحت تاثیر قرار‌ میده، پدرش مجبور میشه تن به کار بده، آدم متعصب و عصبی ای میشه

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان آبان سرد

    خلاصه رمان :   میان تلخی یک حقیقت دست پا میزدم و فریادرسی نبود. دستی نبود مرا از این برهوت بی نام و نشان نجات دهد. کسی نبود محکم توی صورتم بکوبد و مرا از این کابوس تلخ و شوم بیدار کند! چیزی مثل بختک روی سینه ام افتاده بود و انگار کسی با تمام قدرتش دستهایش را

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان رقص روی آتش pdf از زهرا

  خلاصه رمان :       عشق غریبانه ترین لغت فرهنگ نامه زندگیم بود من خود را نیز گم کرده بودم احساسات که دیگر هیچ میدانی من به تو ادم شدم به تو انسان شدم اما چه حیف… وقتی چیزی را از دست میدهی تازه ارزش واقعی ان را درک میکنی و من چه دیر فهمیدم زندگی تازه روی

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
خواننده رمان
خواننده رمان
1 روز قبل

راغب اینا رو زیر نظر داره بلایی سرشون نیاره
خیلی کم بود

دسته‌ها
1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x