رمان آشوب پارت ۱۰ - رمان دونی

رمان آشوب پارت ۱۰

#پارت۳۹
#آشوب

-ما آدم های زنده کش مرده پرست هستیم ،زنده تا زنده هست قدرشو نمیدونیم ،وقتی که مرد دلمون براش تنگ میشه؛برای خوبی هاش!…
برای محبت هاش!….
برای دوست داشت های بی منت !…

**************

روی تختش نشسته است وبرای بار چندم خبر جدید را می خواند:

-نوه دختری امیر جهان دیده،کارگردان مشهور!..

عکسی را که امروز پست اینستاگرامش کرده بود را می بیند.

خنده اش میگیرد !…

چقدر مردم بیکار وبی دغدغه بودن که هرچیزی را سریع انتشار می دادند!…

چند تقه به در اتاقش می خورد ،بفرماییدی می گوید.

حدسش را نمیزد که پدرش پشت در باشد،تعجب میکند پدرش در این ساعت خانه باشد!…

پدرش به بالکن اتاقش میرود ،اوهم بلند میشود و به بالکن میرود ،روی صندلی مینشینند پدرش یک ماگ قهوه را به دستش می دهد، پدر ودختر هر دو عاشق قهوه بودند!..

قهوه را عمیق بوه میکشد ،آرامشی کل وجودش را در بر میگیرد.

+میدونی چرا اِسمت رو آشوب گذاشتم؟!‌
یا تعجب به سمت پدرش برمیگردد ،انتظار چنین سوالی را ندارد.

سریع میگوید:

-نه!…متاسفانه اینقدر درگیر کار بودین که وقتی برای پرسیدن سوال نداشتم!…

کنایه میزند ،پدرش می فهمد آهی میکشد وسری تکان می دهد.

-ساعت چهار صبح بود!خبر دادن بچتون به دنیا اومده ،آشور رو صحیح سالم دادن بغلم ،منتظر بودم یه دختر بچه رو بیارن بدن بغلم با خوشی رو کردم روبه دکتر وگفتم:دخترم پیش مادرشه؟!…

دکتر گفت :متاسفانه قلب دختر ضعیف میزنه ،احنمال زنده بودن کمه.
همونجاه آور شدم !

آشور رو دادم دست خان دادش ،پرستار اومد وگفت فرزند دختر فوت شده ،دیگر هیچی نمیشنیدم ؛فقط گریه میکردم وتوی سر خودم میزدم .

اینقدر از خدا گله کردم اینقدر نفرین کردم کفر گفتم ،الان یادم میتد خجالت میکشم ،شرمنده خدامم .

داخل حال هوایی خودم بودم،نمیدونم چند دقیقه چند ساعت گذشته بود که صدای جیغ نوزادی کل بیمارستان رو فرا گرفت،اونقدر صدا بلند بود که همه پرستار ودکترا جمع شدن #پارت۴۰
#آشوب

زن خان داداش با گریه اومد گفت:

-داداش امیر،کتایون جون مژده گونی بدید !معجزه شده بچه ضربان قلبش برگشته وسالمه !بلند شدم رفتم بیرون اون شب بارون خیلی شدیدی میبارید ،نشستم روی زمین وبلند گفتم:

-نوکرتم خدایا !این بنده حقیرت رو ببخش !ببخش که نفرین کردم،کفر گفتم ،وبلند بلند گریه کردم ،

اینارو میگم بدونی میدونم داغ فرزند چقدر سخته!

همین که وارد شدم دکتر به سمتم اومد وگفت:

-آشوبتون حالش از فرزند اول هم بهتره ،ولی اِسم دخترتون رو بزارید آشوب نیم وجب کل بیمارستان رو گذاشت روی سرش!

هر دو خندیدیم ،سریع اومدم بخش وگرفتمت تو بغل اونقدر کوچیک وظریف بودی که میترسیدم بشکنی ،از اون روز مثل چشم هام مراقبت بودم ،تا هشت سال پیش ،تا قبل از اون اتفاق نه من ونه مادرت کم کاری نکردیم براتون ،من عذاب وجدان دارم بابا جان ،اگه اون روز من نمیگفتم ،الان زنده بود ،الان پیش ما بود ،حال تو این نبود ،بابا جان من مقصر بودم من گفتم بزارین دخترم تنها باشه!…
بعد از اون شرمنده ات شدم؛نه به خودم ونه به مادرت اجازه ندادم نزدیکت بشیم ،خجالت میکشیدم ،

اون روز داخل خونه کتایون گفتی که دلت محبت پدر مادر میخواد، محبت ندیدی ،اومدم بگم حس عذاب وجدانم نمی ذاشت نزدیکت شم!

درست من ومادرت توی این هشت سال کم گذاشتیم ،بخدا جبران میکنم ،باباتو ببخش؟!

مگر چیزی برای جبران بود؟!…

مگر بخشیدنی بود؟!…

اصلا حوصله ای بود؟!…

آشوب ،آشوب بود هرچقدر بدی ببیند او خوبی ومهربانی دوباره میکند،

قهوه اش را یک نفس می نوشد ،

حرف هایش را در ذهنش مرتب میکد،وپس از چندثانیه مکث کردن می گوید:

-من بخشیدم پدر!اونقدرها خسته ام که حوصله برای نبخشیدن ونفرین ندارم ،دگر حوصله ای نیست پدر!!

تو سن بیست خورده بزرگ شدم ،به اندازه یک انسان دنیا دیده ،زودتر از سنم بعضی چیزا رو درک کردم ،یه چیزهای رو الان درک کردم که نمیخواستم !..

نگاهی به چشم های اَشک آلودش میکند، اَشک های پدرش دنیابش را ویران میکند ‌.

با بغض می گوید،:

-پدر ،ما محکوم شدیم!…

محکوم شدیم در سلولی چهار دیواری به نام زندگی بشینیم وبه بدبختی هایمان زل بزنیم!… #پارت۴۱
#آشوب

پدرش روبه او می کند ومی گوید:

-فراموش کن آشوب ،فراموش کن چه اتفاقی افتاده ؛زندگی جدید شروع کن ،به قلبت بگو اشتباه کردم!

آدم جدیدی وارد زندگیت کن!..

فراموشش کن آشوب ،اون هیچ وقت برنمیگرده ؛اون بخوادم نمی تونه .

توده ای در گلویش دارد اورا خفه میکند ،دستی به گلوی خشکش میکشد ؛چشم هایش میسوزد .

نفس عمیقی میکشد اکسیژن وارد ریه اش میشود!..

نگاهش به روبه رو است وبا بغض میگوید:

-به قلبم بگم اشتباه کردی؟! …

اشتباه کردی عاشق شدی!!

بگم کارت اشتباه بود،راید دوباره از نوع بسازی ،باید ریشه ات رو قطع کنم ،یه گل جدیدتر میخوام بکارم !…

بهش بگم میخوام از نوع بسازم ؟!…

از کجا معلوم فردی که بیاد بدتر نشکنش؟!..

پدر جواب قلبم رو چی بدم ؟!…

این ته نامردیه ،من این همه محبت ریختم این گل مثل گل پیچک کل قلبم رو گرفته !..

چطوری بسوزنمش!!

چطوری بهش بگم تو دیگه بدرد نمیخوری!

بهش بگم از اول استباه بود؟!..

به سمت پدرش بر میگردد ومی گوید:

یا کاش روی پیشونی آدمایی که دارن زیر بار غصه‌هاشون له می‌شن یه چیزی نوشته بود تا بقیه کمی مراعاتشون رو می‌کردن.
مثلا نوشته بود:
من :بدبخت ..یا
این آقا دارد از صدمین جایی که فرم پر کرده و استخدام نشده برمیگردد
این خانم سالهاست بغل نشده
این آقا را دارند می‌گذارند خانه‌ی سالمندان
این خانم مادرش مریضی صعب‌العلاج دارد
این آقا قول داده تابستان برای پسرش دوچرخه بخرد ولی پول ندارد
این خانم تا حالا کسی عاشقش نشده
این آقا خیلی حالش بد است و اگر یقه‌اش را بگیرید امشب خودش را می‌کشد…
این آدم شکستنی‌ست…

«#حمید باقرلو» #پارت۴۲
#آشوب

-وایی !..
الوان دردت نکرد؟!

-چیز بی دردم تو دنیا هست؟!…
ولی خو دردش اذیت نکرد !…

نگاهی به خالکوبی روی دست چپ الوان میکند ،

ٍ«آشوبم،آرامشم تویی»

با بغض میگوید:

-الوان !من راضی نیستم بخاطر من دردت بکشی!…

الوان اخم می کند وبا تلخی میگوید:

-آشوب، خودم خواستم؛با خواسته قلبی خودم بوده !هیچ اجباری در کار نبوده !لطفا درموردش صحبت نکن !!

برمیگردد ونگاهش میکند ومی گوید:

-بغض نکن!!..

-اخه الوان و…..

-آشوبببببب !!..

با تشر صدایش. می کند ،دگر حرفی نمیزند .

********************

تلفنش زنگ میخورد ،

اسم الناز روی گوشی اش می افتد ،

سریع جواب میدهد ،الناز با بغض میگوید:

-آشوب ! من میخوام طلاق بگیرم !

فردا بریم !میشه؟!….

می داند مشکلی پیش آمده است که اینطور گریه میکند.

+چیزی شده الناز؟!

-اره ،دوباره شروع کرده به کتک زدن !میگه از کجا معلوم بچه من بوده ،بهم گفت خیانت کردی بچه من نیست!!…

آشوب خسته شدم؛ از بس تحمت ،طعنه میزنه ،تنها جوابم سکوت هست !

آشوب با آرامش می گوید:

– جواب یه حرف های
«یه نفس عمیقه »
بزار توی دلت بمونه ،اینجوری قشنگتره!!…

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.3 / 5. شمارش آرا 6

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان اغیار pdf از هانی

  خلاصه رمان :     نازلی ۲۱ ساله با اندوهی از غم به مردی ده سال از خود بزرگتر پناه میبرد، به سید محمد علی که….   به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 1 تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ربکا pdf از دافنه دوموریه

  خلاصه رمان :       داستان در باب زن جوان خدمتکاری است که با مردی ثروتمند آشنا می‌شود و مرد جوان به اوپیشنهاد ازدواج می‌کند. دختر جوان پس از مدتی زندگی پی می‌برد مرد جوان، همسر زیبای خود را در یک حادثه از دست داده و سیر داستان پرده از این راز بر می‌دارد مشهورترین اقتباس این اثر

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شاه دل pdf از miss_قرجه لو

    نام رمان:شاه دل نویسنده: miss_قرجه لو   مقدمه: همه چیز از همان جایی شروع شد که خنده هایش مرا کشت..از همان جایی که سردرد هایم تنها در آغوشش تسکین می یافت‌‌..از همان جایی که صدا کردنش بهانه ای بود برای جانم شنیدن..حس زیبا و شیرینی بود..عشق را میگویم،همان عشق افسانه ای..کاری با کسی ندارم از کل دنیا تنها

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان به گناه آمده ام pdf از مریم عباسقلی

  خلاصه رمان :   من آریان پارسیان، متخصص ۳۲ ساله‌ی سکسولوژی از دانشگاه کمبریج انگلیسم.بعد از ده سال به ایران برگشتم. درست زمانی که خواهر ناتنی‌ام در شرف ازدواج با دشمن خونی‌ام بود. سایا خواهر ناتنی منه و ده سال قبل، وقتی خانوادمون با فهمیدن حاملگی سایا متوجه رابطه‌ی مخفیانه‌ی من و اون شدن مجبور شدم برم انگلیس. حالا

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان تبسم تلخ

    خلاصه رمان :       تبسم شش سال بعد از ازدواجش با حسام، متوجه خیانت حسام می شه. همسر جدید حسام بارداره و به زودی حسام قراره پدر بشه، در حالی که پزشکا آب پاکی رو رو دست تبسم ریختن و اون از بچه دار شدن کاملا نا امید شده. تبسم با فهمیدن این موضوع از حسام

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نقطه سر خط pdf از gandom_m

  خلاصه رمان :       زندگیم را یک هدیه می دانم و هیچ قصدی برای تلف کردنش ندارم هیچگاه نمی دانی آنچه بعدا بر سرت خواهد آمد چیست… ولی کم کم یاد خواهی گرفت که با زندگی همانطور که پیش می آید روبرو شوی. یاد می گیری هر روز، به همان اندازه برایت مهم باشد. و هر وقت

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
86 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
🙃...
🙃...
1 سال قبل

من تو این دنیا واقعا تنهام یعنی علیم که اینقدر دوسش دارم دوسم داره بیشتر اوقات حرفمو نمیفهمه فقط اینجا بود که میتونستم راحت حرفمو بزنم دوست پیدا کرده بودم باهاتون درد دل میکردم که اونم از دست دادم🙃

ꜱᴇᴘɪᴅᴇʜ
1 سال قبل
پاسخ به  🙃...

نمیدونم چی بگم فق امیدوارم ک هم علی هم بچه ها متوجه اشتباه و سوتفاهم‌شون بشن..

🙃...
🙃...
1 سال قبل
پاسخ به  ꜱᴇᴘɪᴅᴇʜ

علی فهمید دیروز همه چی رو براش تعریف کردم اینقدرم گریه کردم که دیگه چشمام بازنمیشد بعدش رفتم رو صندلی از بالای کمد چیزی بردارم از رو صندلی افتادم دستمم تو گچه نمیتونستم جایی رو بگیرم باسینه اومدم رو زمین سینه ی چپه رفت تو پایه ای صندلی دیگه کل جونم کشیده شد کلا درب و داغون شدم الان جوری که الاه یک طرف سینه ام خونه مرده شده

آخرین ویرایش 1 سال قبل توسط 🙃...
ꜱᴇᴘɪᴅᴇʜ
1 سال قبل
پاسخ به  🙃...

واییییی بلا ب دور
تصورشم وحشتناکه
قربونت برم میفهمم چقد سخته ایشالا ک زودتر خوب میشی💖

🙃...
🙃...
1 سال قبل

ولی بخدا سپیده من نگفتم بهتون نه برای اینکه بازی تون بدم برای اینکه ترسیدم دوستامو از دست بدم همینکه شماها رو پیدا کردم ترسیدم همینم از دست بدم دیگه باهام دوست نباشید که همینم شد دقیقا از چیزی که میترسیدم سرم اومد🙂

ꜱᴇᴘɪᴅᴇʜ
1 سال قبل
پاسخ به  🙃...

آخه چرا باید دوستاتو از دست بدی
دوستی ک قراره با این چیزا خراب شه همون اول خراب شه و بهم بخوره بهتره

🙃...
🙃...
1 سال قبل
پاسخ به  ꜱᴇᴘɪᴅᴇʜ

همش میترسیدم توهم به حرفام گوش ندی میترسیدم بیای اینجا دیگه توهم محلم ندی 🥲 سپیده باورت نمیشه همینجوری اشکام داره میاد نمیتونم جلوی خودمو بگیرم دوستدارم که حداقل تو باورم کردی

،،،
،،،
1 سال قبل
پاسخ به  🙃...

سلام یاسم قربونت برم چقداخلاقای شوهرامون بهم نزدیکه درکت میکنم اونروزمن خیلی ناراحت شدم واست وقتی محمدعلی جریانوگف من باورکردم غصه نخورفدات شم درس میشه

🙃...
🙃...
1 سال قبل
پاسخ به  ،،،

سلام آجی آیلینم
خدانکنه آجی مردا هم همینن من بابام از گل کم تر بهم نمیگفت هیچ وقت دست روم بلند نمیکرد حالا این اقا رگ غیرتش گل میکنه البته تقصیر خودمم شد خواهری باید سکوت میکردم تا آروم شه بعد حرف بزنیم شروع کردم به چرت و ورت گفتن نتیجه اش شد این🙃
تو مهربون منی واقعا امروز اشک شوقه که دارم میریزم که تو و سپیده باورم کردین🥲

ꜱᴇᴘɪᴅᴇʜ
1 سال قبل
پاسخ به  🙃...

گریه نکن زشت میشی خانواده شوهرت پست میفرستن

🙃...
🙃...
1 سال قبل
پاسخ به  ꜱᴇᴘɪᴅᴇʜ

بیشلففففف دقیقاا هم شبیه دلقکا میشم وقتی گریه میکنم بینیم سرخخ میشه رنگم میپره چشمام سرخ میشه بیشتر شبیه خوناشام میشم🤣🤣
خیلی خوبی سپیده باهات حرف زدم کلی سبک شدم🙃🙃

ꜱᴇᴘɪᴅᴇʜ
1 سال قبل
پاسخ به  🙃...

واییی منم تازه نوک بینیم هم سرخ میشه خودت تصور کن چقد زشت میشم😂
خودت خوبی ک منو خوب میبینی♥

،،،
،،،
1 سال قبل
پاسخ به  🙃...

دقیقاشوخرمنم وقتی فهمیداینجاچت میکم یک دعوایی کردیم ک نگوچن روزباهم قهرکردیم نتیجه شدک ب حرفش گوش بدم دیگ نیام چت روم وای گاهی دلم طاقت نمیاره قاچاقی میام خب چیکارکنم منم دلم میخوادبایکی حرف بزنم میگ بیاباخودم دردکن منم میگم باشه وایساالان میام زندگی همینه دیگ باهمین چیزامیگذره یهوب خودمون میایم میبینم ک پیرشدیم رف

🙃...
🙃...
1 سال قبل
پاسخ به  ،،،

چقدر آقاتون شبیه علیه
حالا علی بهم میگه اگه میخوای فضای مجازی باشی فقط حق داری اینجا باشی نه اجازه دارم شاد داشته باشم نه اجازه دارم ایتا هر نرم افزاری که الان پیام رسانه داشته باشم اینجاهم اجازه ندارم خیلی باشم در روز یکی دوسه ساعت شباهم اصلا نباید گوشی دستم بگیرم الان از این نرم افزارای پیام رسان فقططط واتساپ دارم که اونم فقط با فیلتر شکن کار میکنه

،،،
،،،
1 سال قبل
پاسخ به  🙃...

وای یاس چقددرکت میکنم منم همین مشکلارودارم وقتی خون میادگوشی دستم نمیگرم شادبخاطرپسرم دارم یاس چت روم نمیام کامنت بزارم ولی گاهی بیازیریکی ازرماناباهم حرف بزنیم هروقت خواستی پیام بده بیام درسته چت نمبکنم ولی بیشتروقتاحضردارم

🙃...
🙃...
1 سال قبل
پاسخ به  ،،،

من بیشتر صبحا تو ایام هفته میتونم بیام آجی از بعدازظهر که علی میاد گوشی دستم نمیگیرم رمان تارگت و آس کور و مانلی رمان ادا نغمه دل دلارای دیگه تغریبا بیشتر رمانای آنلاین اینجا رو میخونم هر رمانی که تو بگی میام باهم حرف بزنیم آهان آووکادو هم میخونم🙃

،،،
،،،
1 سال قبل
پاسخ به  🙃...

منم همه رمانارومیخونم راستی این لینکی ک میزارن میرن ناشناس میحرفن چیه پیاماش جایی ثبت میشه اعلانی چیزی واس گوشیت نمیادمیخوام خصوصی بحرفیم قاچاقی بیام اونجاک بعدادردسرنشه

🙃...
🙃...
1 سال قبل
پاسخ به  🙃...

نه اون لینکه جایی ثبت نمیشه اعلانیم نمیاد برای همین من قاچاقی اونجا با آتی حرف میزدم دیگه وگرنه اگه جایی ثبت میشدم که علی کلمو میکند😂

✞ΛƬΣПΛ✞
1 سال قبل
پاسخ به  🙃...

بیا لینک کارت دارم

،،،
،،،
1 سال قبل
پاسخ به  🙃...

خب اگ بلدی ازاون لینکابده بحرفیم منک بلدنیستم

🙃...
🙃...
1 سال قبل
پاسخ به  ،،،

اره بلدم فقط بیا یک ساعتی در روزو باهم هماهنگ بکنیم مثلا شنبه ساعت ده خوبه؟ چون پنجه شنبه و جمعه ها علی خونه اس من نمیتونم خیلی گوشی دستم بگیرم تازه بفهمه اینجوری نا شناس حرف میزنم دیگه وا ویلاست همون شنبه ساعت ۱۰ صبح اگه برات خوبه زیر رمان آووکادو لینک میزارم بیا باهم بچتم

،،،
،،،
1 سال قبل
پاسخ به  🙃...

مال من ازواویلادیگ میگذره😂😂😂آره خوبه میام عزیزم

،،،
،،،
1 سال قبل
پاسخ به  🙃...

درسته ادموخون ب جیگرمیکنن بعضی وقتاولی هیچ کسی مث خودشون دلیل حالت خوبت نمشن لامصباهم دردن هم درمون

🙃...
🙃...
1 سال قبل
پاسخ به  ،،،

اره واقعا هم دردن هم درمون 🙃

ꜱᴇᴘɪᴅᴇʜ
1 سال قبل
پاسخ به  🙃...

فداتشم گریه نکن
کاش پیشت بودم درسته کاری ازم بر نمیاد ولی خیلی دوس داشتم پیشت می بودم و بغلت میکردم
یاس بچه ها چون کاربر فیک زیاد اومده اینجا بچه ها تا یه سوتی از بچه های جدید میگیرن میگن فیکه
مث همین محمدعلی ، ب قول اتنا دکتر مملکت حوصله و وقت داره بیاد با یه مشت بچه ۱۴؛۱۵ ساله حرف بزنه

🙃...
🙃...
1 سال قبل
پاسخ به  ꜱᴇᴘɪᴅᴇʜ

سپیده منم خیلی دلم میخواست پیشم بودی آجی کلی تو بغلت گریه میکردم🙃
دقیقا نداهم همینو میگفت بهش گفتم اگه مثل محمدعلی ما خل باشه طرف شیفت شبم باشه مجردم باشه زن بچه نداشته باشه میاد اینجا حرفای خاله زنکی میزنه
میگفتن تو خود محمدعلی هستی یکسال مارو سرکار گذاشتی💔

ꜱᴇᴘɪᴅᴇʜ
1 سال قبل
پاسخ به  🙃...

نههه دیگ شد.. اگ گریه میکردی اونقدر میزدمت تا خون بالا بیاری گریه چرااا
البته میتونی اشک شوق بریزی از اینک دیدن من نصیبت شده😂همچین سعادتی گیر هر کسی نمیادااا😂

🙃...
🙃...
1 سال قبل
پاسخ به  ꜱᴇᴘɪᴅᴇʜ

دیگه وحشی نشو آجی کلا درب و داغون هستم تو دیگه نژنم🥺
نمیدونی دیروز وقتی افتادم چه جیغی کشیدم بیچاره علی سکته کرد اومد تو اتاق منو تو اون حال دید اینقدر درد داشتم که علی میگفت بزار بهش دست بزنم خون ریزی داخلی نکرده باشه انگشتش به بدنم میخورد جیغم میرفت هوا

ꜱᴇᴘɪᴅᴇʜ
1 سال قبل
پاسخ به  🙃...

دورت بگردم😓😢

🙃...
🙃...
1 سال قبل
پاسخ به  ꜱᴇᴘɪᴅᴇʜ

خدانکنه آجی مهربونم

ꜱᴇᴘɪᴅᴇʜ
1 سال قبل
پاسخ به  🙃...

(: ❤

ꜱᴇᴘɪᴅᴇʜ
1 سال قبل
پاسخ به  🙃...

یاس خودتو ناراحت نکن هر چی بود گذشت
ولی یه نصیحت رو از من ب یاد داشته باش:
این پسرخالت رو ببرین دختر اخه مرد سی ساله چقد اسکل میتونه باشه:/

🙃...
🙃...
1 سال قبل
پاسخ به  ꜱᴇᴘɪᴅᴇʜ

اره همش علی همینو میگه هی میگه در حال زندگی کن فراموش کن
بره گمممم شه اصلا باهاش کار ندارم دیوونه رو

ꜱᴇᴘɪᴅᴇʜ
1 سال قبل
پاسخ به  🙃...

درسته ادم ناخداگاه یاد گذشته میوفته ولی تو باید تمام سعیت رو کنی ک ب گذشته فکر نکنی
بنظر من ب فردا شب فکر کن😂

🙃...
🙃...
1 سال قبل
پاسخ به  ꜱᴇᴘɪᴅᴇʜ

جیغغغغغغغ عبضیییییی😂😂

ꜱᴇᴘɪᴅᴇʜ
1 سال قبل
پاسخ به  🙃...

والا😂شب جمعه خوبی رو برات آرزو میکنم😂🙈

neda
عضو
1 سال قبل
در انتظار تایید
پاسخ به  🙃...

وا
من کی گفتم
اصلا من با شما حرف زدم؟ 😐
بچه ها ناراحت بودن
فقط ب وجود محمد شک کردم ک اونم بچه ها گفتن بهم علم غیب ک نداشتم یاس جون.
خب عزیز دلم این همه اپلیکیشن داریم
یعنی اینستا نداره
بره حرفای خاله زنکی بزنه؟ یعنی انقد بیکاره؟
والا پسر من پرستاره شیفت شبم میمونه روزم،دیگ داریم میبینم دیگ..از همه اینا گذشته اصلا بمن نوعی ربطی نداره
اینجا هرکی هرچی دوس داشته باشه میگه، بیاد بجای ده نفر حرف بزنه اصلا🙂🙋🏻‍♀️.

neda
عضو
1 سال قبل
پاسخ به  neda

الان بیان بت بگن ندایی وجود نداره، همش الکی بوده چی میگی خوشگلم؟
منک چیزی نگفتم یعنی بچه نیستم ک با این چیزا ب کسی چیزی بگم.. سنی ازم گذشته.

میمَم
میمَم
1 سال قبل
پاسخ به  neda

خودتو ناراحت نکن عشقم بیا فدای من بشو این دنیا ارزششو ندارهههه!

neda
عضو
1 سال قبل
پاسخ به  میمَم

بیا برو بابا 😂

میمَم
میمَم
1 سال قبل
پاسخ به  neda

ناراحتم کردی!
قلبمو شیکوندی!
الان منم میرم تو حموم خودمو با دستمال توالت دار میزنم عذاب وجدانش تا اخر عمر باهات بمونه…

🙃...
🙃...
1 سال قبل
پاسخ به  neda

من نگفتم شما به من گفتی گفتم شما اینو گفتی یکی از بچه هام گفت که من خودمحمد بودم

neda
عضو
1 سال قبل
پاسخ به  🙃...

ب هر حال ب بچه ها حق بده ما خیلی دیدیم ک ی نفر چن نفر بوده…
بعد اینک فهمیدن ناراحت شدن بچه ها.
دیگ خودت نیومدی بگی چجوریه
چ انتظاری داری عزیزم خب باور کردن دیگ

🙃...
🙃...
1 سال قبل
پاسخ به  neda

بعدم من نباید تقاص اشتباهاتو انو پس بدم که من چه میدونم چرا تو اینستا یا توی هر کوفت دیگه ای چرا نمیره حرف بزنه🥲
مهم نیست گذشت فقط کسی که این وسط شد گوشت قربونی من بودم چه روحی چه جسمی🙃 عیب نداره از کسی گلایه ای ندارم خودکرده را تدبیر نیست
فقط من شمارو مثل مامانم دوستداشتم آدم از کسایی که توقع نداره بیشتر ناراحت میشه🙂

neda
عضو
1 سال قبل
پاسخ به  🙃...

آخه عزیزم توقع داری مگ منو فاطی چیزی بهت گفتیم؟
تهمتی بت زدیم؟
ی جمله من این بود دکتری ک دکتر باشه چجوری وقت میکنه بیاد با بچه های اینجا چت کنه منتظر بمونه تایید شه کامنتش..
خب حقم گفتم و این هیچ دخالتی ب شخصیت و وجود شما نداره… پس الکی خودتم قضاوت نکن و ناراحت نشو..
اصلا شما جای ده نفر کامنت بذا با ایمیل مختلف بیا بمن اصلا ربطی نداره اجازه دخالت ب خودم نمیدم.. 🙂
امیدوارم همیشه موفق باشی..

neda
عضو
1 سال قبل
در انتظار تایید
پاسخ به  🙃...

و اینک همه ما، ی خلأ داریم تو زندگیمون..
بهتره یاد بگیریم چجوری خود درمانی کنیم.. چون خودت خودتو دوس داشته باشی بقیه هم بت اهمیت میدن…
زندگی منم خیلی چیزا هس ک چ وقتی سنم کم بود عروس شدم چ الان خودم برا خودم درمون شدم…
.. سعی کن خودت زخماتو ببندی…

neda
عضو
1 سال قبل
پاسخ به  🙃...

ب قول خودت بچه ها گفتن محمد علی هستی خب بیان بت بگن منه ندا همون فاطی ام چیکار میکنی؟ ها؟ 😂
خب یا ناراحت میشی ک چرا گولت زدیم، یا میگی باورت نمیشه، خب بچه هام همینو گفتن..
آتی خودش میدونه چقد ماجرای اینجوری پیش اومده پس از دست‌ بچه ها ناراحت نباش

🙃...
🙃...
1 سال قبل
پاسخ به  neda

نیستم بهشونم حق میدم
ولی فقط حرفم اینه میزاشتید توضیح بدم همین
درسته من خودم باید روی پای خودم وایسم سخته هر دفعه اومدم وایسم جوری زمینم زدن که تا مغز استخونمو سوزوند ولی باید قوی بود🥲
ببخشید اگه با حرفام ناراحتتون کردم 🙃

نازی
نازی
2 سال قبل

سلام نویسنده مه ک هچی از رمانت نفهمیدم خعلی گنگ بود بعرشم اسکول کردی چرا پارت دیه نمیزاری یه دو سال گذشت باو میخواین بنویسین حداقل ادامه بدید و منظم پارت بزارید اگرم میخاید اینکارا رو کنید ننویسید اع بابا

مناشرفی
مناشرفی
3 سال قبل

سلام با ارزوی موفقیت برای شما محتواتون بسیار عالیه منا شریف هستم از کاربران وبسایت خرید بلیط هواپیما کیش زوم ممنون که نظرم رو میبینید🌹🙏🏻

ayliiinn
3 سال قبل

نسیییییییییییی!

نسی
3 سال قبل
پاسخ به  ayliiinn

جونمممم عشقممم

ayliiinn
3 سال قبل
پاسخ به  نسی

من ادامه رمانو میخوااام!

nasi
nasi
3 سال قبل

ایلیننن خامه اییی اجی قشنگم یکی ید‌ونم خوبی چخبرا

چیکارا میکنی دلم به شدتت تنگت یوداا کنکور رو زودی بده من مطمعنم تو ونفس ویاسی خدیج میترکونین وبهترین هارو فبول میشید وانشالله موفق باشی به امید روزی که بیایی وبگی که بگی من رشته مورد علاقم قبول شدم اجی توروخدااااا هروقت گوسی گرفتی سریع تل نصب کن وایدیت بهم بده

ayliiinn
3 سال قبل
پاسخ به  nasi

عه خامه اییییییی دوس دارم!
سلام عشقم!
منم خیلی دلم واست تنگ شده!
کاش برگردی و رمانتو ادامه بدی!!

.
.
فداااااااات اره ایشالا که هممون موفق بشیم!
چشم عزیزم
مطمئن باش اولین نفر به شما ها آیدیمو میدم
ووویی خداکنهههههه عشخمّ!

.
.
ایشالا که خودتم تو آزمونای پیش رو موفق باشی!
مراقب خودت باشی خواهرکم

ayliiinn
3 سال قبل
پاسخ به  ayliiinn

راستی نسی میتونی تو پی وی سایت هم بهم پیام بدیا!
الان من بهت پیام میدم بیا جواب بده!

نسی
3 سال قبل
پاسخ به  ayliiinn

واییییییییییی دورت بگردممم عزیزمممم فدای مهربونیت!

دلآرام
دلآرام
2 سال قبل
پاسخ به  ayliiinn

سلام

رمان تون نقاط مبهم داره، و این جالبش میکنه….

ممنون

nasi
nasi
3 سال قبل

یاسی مهربونم خواهر قشنگم از وقتی که فهمیدم کرونا گرفتی واز اخرین باری که خداحافظی کردی نشد که یه شب بهت پیام ندم ونگرانت نباشم من وخدیج خیلی نگرانت بودیم چندبار حالت رو از دادش قادر هم پرسیدم از بچه هاا …خیلی دلم فکرت بود خواهری زودی خوب شو نبینم حالت بده تو خیلی قوی هستی خیلی تو با خیلی چیزا کنار اومدی تو غمو شکست میدی تو خیلی قوی یادت نره دوست دارم اجی زودی برگرد تلگرام پیش هم باشیم

Nassii
3 سال قبل

نویسنده نوشت ‌:

سلام دوستان وهمرهان همیشگی آشوب ببخشید بابت که چند روز پلرت نداریم شرمنده همه هستم ،تا پارت ۵۹اماده هست ولی به دلیل یک سری از مشکلات نمی تونم بزارم یعنی دلم میخواد بزارم ولی نمیشه امیدوارم درکم کنید واگه خدا بخواد انشالله به زودی پارت ها رو براتون بزاریم وجبران کنیم

#شرمنده-دوستون دارم

ayliiinn
3 سال قبل
پاسخ به  Nassii

عزیزم ایشالا زودتر مشکلت حل شه رمانتو بزارررررری!

نسي
3 سال قبل
پاسخ به  ayliiinn

دورت بگردم ايلينم خيلي دلتنگتم كاش تل يا جايي يا همينجا بودي فدات شم

چند بار صدات زدم خواهريم!

ayliiinn
3 سال قبل
پاسخ به  نسي

ببخشید عشقم ندیدم!
تل که خودت میدونی ندارم!
.
.
چی شده نسی جانم؟
حالت خوبه؟

nasii
3 سال قبل
پاسخ به  ayliiinn

اشکالی نداره گلم همین که خوبی وهستی خودش یک دنیا ارزش داره

جویای حالت از الی بودم تا وقتی خودم بودم چند چت روم صدات زدم

کلی دلتنگت بودم

ayliiinn
3 سال قبل
پاسخ به  nasii

عاخ منم دلم برات خیلی تنگه!
هعیی!
یادش بخیر..
.
.
ایشالا که حال دلت همیشه خوب باشه

nasii
3 سال قبل
پاسخ به  ayliiinn

اره دعا کن هممون مثل قبل خوب شیم همتون با نمره هات عالی ونتایج خوب کنمورتون بدید یه گروه بزنیم شلش کن بخونیم چشم چشم دو ابرو نفس بخونه من به علی بگم عجوزعه حرص بخوره ،به تو بگم زن داداشم سر داداش های نفس دعوا کنیم یاسی بیاد اسم پسرونه بزار اذیتمون کنه پری بیاد یکم مسخره بازی کنه ودراخر ستی اخر از همه بیاد بگه اعهه چی شده چی بوده

ayliiinn
3 سال قبل
پاسخ به  nasii

عاه نسی اینا رو گفتی اصن دگر گون شدم..
چه روزای خوبی داشتیما
چقدر دور به نظر میاد..
.
.
هعیی
باشه عزیزم
دعا میکنم
توعم دعا کن زودتر بگذره..
.
.
ممنونم/

nasi
nasi
3 سال قبل
پاسخ به  ayliiinn

واقعااا چه روز های بوداااا والا من که همیشه دعا میکنم قشنگم

nasi
nasi
3 سال قبل
پاسخ به  ayliiinn

ایلیننننننننننننننننن

nasii
3 سال قبل
پاسخ به  ayliiinn

فدات شم عزیز دلمممممممم ایلین من فرشته مهربون!

ayliiinn
3 سال قبل
پاسخ به  nasii

تو مهربون تری کهههه

nasii
3 سال قبل
پاسخ به  ayliiinn

فدات بشم ایلینی چت روم پر بود نتونستم ریپلای کنم !

انشالله کنکورت دادی تل نصب کن وبیا که بشدتت دلم تنگته عزیزممم امیدورام روزی بیایی با خبر خوش درمورد کنکورت

دعا کن مشکلاتمون حل شه بازم مثل قبل شیم من هر روز دعا میکنم،!

ayliiinn
3 سال قبل
پاسخ به  nasii

باشه حتمااا
گوشی که خریدم اولین کاری که میکنم تل نصب میکنم!
.
.
ممنونم!
مرسی که انقدر خوبی
هعیی

nasi
nasi
3 سال قبل
پاسخ به  ayliiinn

اره اره نصب کننن دور هم باشیممممم عاشقتممم منن

nasi
nasi
3 سال قبل
پاسخ به  ayliiinn

ارع ارع نصب کنننن شمارتم بهم بده!

Aban
3 سال قبل

خیلس جذاب‌ِ خفنه ک تو دوتا زمان داستان داره پیش میره!
جدا الوان مرده!؟🥺
مرسی نسیی خسته نباشی😘

nasii
3 سال قبل
پاسخ به  Aban

فدوت ابان

خودمم عاشقشمم

الوان اره مرده !

ayliiinn
3 سال قبل

عالی بود نسترن جانم
پر قدرت ادامه بده!
نمیتونم باور کنم الوان مرده باشه!

nasii
3 سال قبل
پاسخ به  ayliiinn

مرده مرده
نمدونم هیچی از من بعید نیست شاید زنده بود ولی اشوب مرد!

رها
رها
3 سال قبل

سلام نویسنده جان.خوبی گلم؟ راستش نمیخوام غر بزنم ولی متنت نیاز به ویرایش داره چون غلط تایپی زیاد داره اگه بعد از تایپ مرور بشه مطمئن هستم کیفیت کار بالا میره ومشکلات نوشته بر طرف.موفق باشی،🌹

nasii
3 سال قبل
پاسخ به  رها

فدات عزیزنه گلم تازه خوشحالمم کردی نظرت رو گفتی چشم

Tir
Tir
3 سال قبل

حرف نداشت نسبی جونم ❣️😍
بی نظیر بود ✨❣️
.
.
اندر دل من ؛
درون و بیرون
همه اوست ….

nasii
3 سال قبل
پاسخ به  Tir

فدات تیر خوشحالم دوس داشتی خواهری

Roz
Roz
3 سال قبل

واقعا خیلی خوشم اومد از کلمه زنده کش مرده پرست چون خودم اینو با کل وجود حس کردم!!🙃
.
از طرز حرف زدنتم پیداس نسی جااانمم عشقم که ناخوش احوالی قطعا میدونی که تمام اینا گذارس مث بقیه چیزا که بوده و گذشته و اینم میدونی که اکثر ادما زندگیشون بر وفق مرادشون نبوده و نیس که تو نه اولیشی نه آخریش عزیزدلم
.
و پارتم عاولی بود😍😘

nasii
3 سال قبل
پاسخ به  Roz

نا گلم عالیم خوبم

خوشحالم دوست داشتی عزیزمی

Artamis
Artamis
3 سال قبل

https://t.me/joinchat/KQbeHY0bC303MGM8

بچه ها لینک کانال تلگرامی ما لطفا عضو شوین ومارو حمایت کنید!

دسته‌ها
86
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x