رمان استاد خلافکار پارت 105 - رمان دونی

رمان استاد خلافکار پارت 105

 

سریع پیاده شدم و در سمت امیر و باز کردم دستاشو گرفتم و سعی کرد کنارم بزنه پسم بزنه اما نتونست به خودم جرات دادم خودمو توی بغلش انداختم و محکم بغلش کردم و بهش چسبیدم گفتم

تو رو خدا نکن اینطوری میمیرم تو رو خدا نکن اینطوری خواهش می کنم.
میخوای برم؟
بخدا میرم دیگه ام جلو چشمت نمیام هیچ وقت …

صدای تپش قلبش زیر گوشم احساس می‌کردم داشت قفسه سینش می شکافت و می خواست بیرون بزنه .
تپش قلبش شدت که گرفت نفس هاش که تند تر شد آروم اما با همون عصبانیت غرید
_تو غلط می کنی جایی بری بی کس و کاری که بخوای بری ؟
تو حق داری که بری اصلا؟
درسته تو جونمو گرفتی ولی خوب میدونی حق نداری هیچ وقت ازم دور بشی هیچ وقت لیلی….

به عمارت خودمون برگشتیم باورکردنی نبود اما توی این تایم ۳ ساعته شیخ و تمام آدماش از اونجا رفته بودن.
خدمتکارهای قدیمی با دیدن ما خیلی خوشحال شده بودن.
امیر با وارد شدن به عمارت به سمت اتاق کارش رفته بود و در قفل کرده بود نمیخواست با من حرف بزنه و دیگه هیچ میلی به دیدن پسرمونم نداشته انگار!

هانا و آرمین همراه ما به عمارت اومده بودن وقتی اتاقش رو بهشون نشون دادم آرمین دست من وگرفت یه گوشه کشید و گفت

_نگران نباش همه‌چیز حل میشه!

دلم میخواست مثل آرمین خوشبین باشم اما هیچ کسی امیر و بهتر از من نمی شناخت میدونستم وقتی از چیزی عصبی بشه اونم اتفاقی مثل اون اتفاقه شوم دیگه حالا حالاها حالش خوب نمیشه .

پشت در اتاق کارش نشسته بودم و جرات داخل شدن نداشتم.

انگار که پشت در اتاق کارش چادر زده باشم به در تکیه داده بودم و چند ساعتی می شد که منتظرش نشسته بودم تا اجازه ورودم و خودش صادر کنه.
در اتاق که باز شد سریع از جام بلند شدم و با دیدن من پشت در اتاق با تعجب فقط بهم خیره موند و گفت
_هنوز اینجا نشستی؟

سرمو پایین انداختم و گفتم

مگه جایی جز اینجام دارم این همه منتظر شدم که برگردی که خدا تو رو دوباره به من بده الان داری خودتو از من دریغ می کنی؟
باهام حرف نمیزنی؟
نگاهم نمیکنی؟
میدونم خطا کردم اما مجبور بودم امیر تو برای من این کارو نمی کردی؟

میدونم بدتر از اینا رو می کردی اگه من تورو نمیشناسم چرا بهم خورده میگیری؟
چطور باید می‌نشستم و دست روی دست می ذاشتم تا اون دستگاهارو از تو باز کنن؟
دیگه نفس نمیکشیدی اگه این دستگاه رو برمیداشتن الان کنارم پیشم نبودی چطور میتونی انقدر بی رحم باشی با من؟
با منی که فقط تنها خواستم برگشتن تو نفس کشیدن تو بود از کنارم گذشت تا میخواستم باز ناامید بشم از بخشیده شدنم با دیدن رفتن امیر به سمت اتاق خوابمون ناامیدی پر کشید و رفت سراسیمه پشت سرش رفتم و وارد اتاق شدم توی اتاق به من زل و گفت

_خوبه که دستی به هیچ چیزی نزدن خوبه همه چی سر جاشه .

روی تخت نشست و من پایین پاش روی زمین نشستم و سرمو روی زانوهاش گذاشتم و گفتم
منو میبخشی؟
امیرمیگذری از من ؟

میترسیدم ؛میترسیدم بگه نه دیگه نمیبخشمت دیگه نمیخوامت اما وقتی دستش روی سرم نشست موهامو نوازش کرد انگار که نفس کشیدنم برگشت انگار جون گرفتم گریه ام گرفته بود از اینکه بخشیده بود منو از اینکه لمسم می کرد از اینکه دیگه نمیخواد از جلوی چشماش برم سرم با دست کمی بلند کرد و به صورتم خیره شد و گفت

_هر کس دیگه ای جای تو بود دلیلی نمی بخشیدمش

از زندگیم مینداختمش بیرون ولی تو ملکه ی منی …
لیلی من مجنونم

مجنون هر کاری هم که لیلیش کنه نمیتونه ازش بگذره و این نقطه ضعف من در مقابل توعه.

خودم رو بالاتر کشیدم منو روی پاش نشوند سرم رو روی شونه اش گذاشتم و گفتم میدونستم منو میبخشی با اینکه میترسیدم ولی ته دلم امیدوار بودم میگفتم امیر از من نمیگذره امیر منو میبخشه.

اخماش توی هم بود هنوزم عصبانی بود اما حرفاش دلگرم کننده بود.

می خوام بریم از اینجا به کشوری که توگفتی ترکیه اونجا زندگی میکنیم یه زندگی جدید می خوام هر اتفاقی که تو این خراب شده افتاده رو فراموش کنم می خوام به زندگی برگردیم هر دوتاییمون حتی شده به خاطر پسرمون.

اما قبلش اینجا یه خورده حساب هایی دارم که باید حلش کنم نگران نباش ده روز نمیکشه کارامو کردم از صورت اخموش کمی واهمه داشتم پس نگاه ازش میدزدیدم با دلهره پرسیدم

منو بخشیدی مگه نه ؟

حرفی نزد هیچی نگفت فقط لباش روی لبم گذاشت
چقدر دلتنگ این بوسه بودم چقدر دوستش داشتم چقدر دلم این مرد می خواست

مدتها بود که از من دور شده بود و من لحظه شماری میکردم تا چشماش رو باز کنه تا هر چی که اون میخواد همون بشه فقط برگرده منو روی تخت خوابوند روی تنم خیمه زد به سمت لباسم رفت با نگرانی گفتم برات بد نباشه؟
اخمی کرد و گفت

_ با تو هیچی برای من بد نیست من با تو به کام مرگ میرم این که نهایت لذته

🍁🍁
🆔 @romanman_ir

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.5 / 5. شمارش آرا 4

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان بانوی رنگی به صورت pdf کامل از شیوا اسفندی

  خلاصه رمان:   شایلی احتشام، جاسوس سازمانی مستقلِ که ماموریت داره خودش و به دوقلوهای شمس نزدیک کنه. اون سال ها به همراه برادرش برای این ماموریت زحمت کشیده ولی درست زمانی که دستور نزدیک شدنش، و شروع فاز دوم مأموریتش صادر میشه، جسد برادرش و کنار رودخونه فشم پیدا میکنن‌. حالا اون جدا از کار و دستور، یه

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ردپای آرامش به صورت pdf کامل از الهام صفری ( الف _ صاد )

  خلاصه رمان:     سوهان را آهسته و با دقت روی ناخن‌های نیکی حرکت داد و لاک سرمه‌ایش را پاک ‌کرد. نیکی مثل همیشه مشغول پرحرفی بود. موضوع صحبتش هم چیزی جز رابطه‌اش با بابک نبود. امروز از آن روزهایی بود که دلش حسابی پر بود. شاکی و پر اخم داشت غر می‌زد: “بعد از یه سال و خرده‌ای

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان طالع آغشته به خون به صورت pdf کامل از مهلا حامدی

            خلاصه رمان :   بهش میگن گورکن یه قاتل زنجیره‌ای حرفه‌ای که هیچ ردی از خودش به جا نمیزاره… تشنه به خون و زخم دیدست… رحم و مروت تو وجود تاریکش یعنی افسانه… چشمان سیاه نافذش و هیکل تومندش همچون گرگی درندست… حالا چی میشه؟ اگه یه دختر هر چند ناخواسته تو کارش سرک

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان هذیون به صورت pdf کامل از فاطمه سآد

      خلاصه رمان:     آرنجم رو به زمین تکیه دادم و به سختی نیم‌خیز شدم تا بتونم بشینم. یقه‌ام رو تو مشتم گرفتم و در حالی که نفس نفس می‌زدم؛ سرم به دیوار تکیه دادم. ساق دستم درد می‌کرد و رد ناخون، قرمز و خط خطی‌اش کرده بود و با هر حرکتی که به دستم می‌دادم چنان

جهت دانلود کلیک کنید
رمان آخرین بت
دانلود رمان آخرین بت به صورت pdf کامل از فاطمه زایری

    خلاصه رمان آخرین بت : رمان آخرین بت : قصه از عمارت مرگ شروع می‌شود؛ از خانه‌ای مرموز در نقطه‌ای نامعلوم از تهران بزرگ! حنا خورشیدی برای کشف راز یک شب سردِ برفی و پیدا کردن محموله‌های گمشده‌ی دلار و رفتن‌ به دل اُقیانوس، با پلیس همکاری می‌کند تا لاشه‌ی رویاهای مدفون در برف و خونش را از

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان رویای انار
دانلود رمان رویای انار به صورت pdf کامل از فاطمه درخشانی

    خلاصه رمان رویای انار :   داستان سرگذشت زندگی یه دختر عمو و پسر عمو هست که خیلی همدیگه رو دوست دارن و با هم قول و قرار ازدواج گذاشتن اما حسادت بقیه مانع رسیدن اون ها بهم میشه ، دختر قصه که تنهاست به اجبار بقیه ، با یه افغانی ازدواج می کنه و به زور از

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
750 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Atoosa_80
Atoosa_80
4 سال قبل

بچه ها شما هم مثل منین یا فقط من اینجوریم؟!
از بس تو خونه موندم حس میکنم دارم افسرده میشم
خیلییی دلم گرفته!

ayliiinn
4 سال قبل
پاسخ به  Atoosa_80

مطمئن باش از من افسرده تر نیستی!

Zahra
Zahra
4 سال قبل

ادمین بیا کامنتا رو تایید کن خب

s
s
4 سال قبل

ادمین میخواستم نظرتو درباره ی گذاشتن پارت جدید بدونم؟؟؟

ayliiinn
4 سال قبل

دلم تنگ شد!

Fatemeh
Fatemeh
4 سال قبل
پاسخ به  ayliiinn

چلا آیلی؟
واس کی تنگ شد؟

ayliiinn
4 سال قبل
پاسخ به  Fatemeh

واسه همه!

Zahra
Zahra
4 سال قبل
پاسخ به  ayliiinn

سلام ایلین جون خوبی؟ منم دلم برات تنگ شده تو فکرت بودم. یه عمه دارم یه دختر چهارساله داره ب اسم آیلین. الان داشتم میگرفتمش که تماس تصویری بگیریم پروفایلش عکس آیلین بود نوشته بود روزت مبارک آیلینم چراغ خونم… یعنی تا موقعی ک ج داد ک پزوفایلش رفت من همش تو فکر تو بودم.

ayliiinn
4 سال قبل
پاسخ به  Zahra

وااای فدات بشم من!
مرررررررسی شما خوبی؟
مرسی هستی!

Zahra
Zahra
4 سال قبل
پاسخ به  ayliiinn

خوبم عزیزم ب لطفت

Zahra
Zahra
4 سال قبل
پاسخ به  ayliiinn

بچه ها اعصابم خیلی خرابه حالم بده😥 فردا تولد آریاست ولی حال شوهرم بده هم سردرد داره هم تهوع هم بیحاله استرس دارم نکنه کرونا گرفته باشه😥😥😥😥 نگرانم فردا تولد آریا خراب بشه بچم سال اولشم هست دعا کنین خدا کمکم کنه همه چیز خوب پیش بره

ayliiinn
4 سال قبل
پاسخ به  Zahra

شما چقد تولد میگیرین!
انشالله که چیزی نیست

ZaHRa_80
ZaHRa_80
4 سال قبل

مستر ادمین نمیخواین پارت جدید بزارین؟ 6 روز شده

Artamis
Artamis
4 سال قبل
پاسخ به  ZaHRa_80

سلاممم سلاممممم . مرسیییی نفسممممم . فاطییییی میکشمتتتتت دده نه کوو ایزاتیییی نکن دس نادی ری دلوممممم وپر خینشششش کردییییی هیییی روزگارررفاطیییی دده نا امیدوممممم دده دوتامون …….

Fatemeh
Fatemeh
4 سال قبل
پاسخ به  Artamis

ینی نسو یکی میزنم پس کلت که صدای حیوون نجیبی از تو حلقت در بیادا
می چته باز فوش میدی
ولی واقعا لذت میبرم که فوشات دو بانده اس

Milad
Milad
4 سال قبل

اینجا استقلالی نداریم
بشینیم بعد بازی تفصیرش کنیم
.
بالاخره بعد این همه مدت ی بازی خودمونی داشتیم

Fatemeh
Fatemeh
4 سال قبل
پاسخ به  Milad

ایششش میلاد تو استقلالی!!؟ ؟

ayliiinn
4 سال قبل
پاسخ به  Fatemeh

فاطی تو چه تیمی هستی؟

Fatemeh
Fatemeh
4 سال قبل
پاسخ به  ayliiinn

من پرسپولیسی آیلین

Fatemeh
Fatemeh
4 سال قبل
پاسخ به  Fatemeh

البته کمی تا قسمتی نیمه ابری تراکتوری هم هستم

ayliiinn
4 سال قبل
پاسخ به  Fatemeh

فاطی؟
تراکتور؟

ayliiinn
4 سال قبل
پاسخ به  Fatemeh

ایشششش به دوتاتون!

Fatemeh
Fatemeh
4 سال قبل
پاسخ به  ayliiinn

خخخ چرا آیلین مگه تو چ تیمی هستی خواهر

ayliiinn
4 سال قبل
پاسخ به  Fatemeh

تراکتور

Fatemeh
Fatemeh
4 سال قبل
پاسخ به  ayliiinn

خو پ آیلین چرا ایش به دوتامون وقتی خودتم تراکتوری
چی زدی آیلی؟ حالت خوبه؟

ayliiinn
4 سال قبل
پاسخ به  Fatemeh

خو تو چرا تراکتوری هستی؟؟؟!

aylin
aylin
4 سال قبل
پاسخ به  ayliiinn

منم تراکتوووورررر💃🏻💃🏻💃🏻

Artamis
Artamis
4 سال قبل
پاسخ به  Fatemeh

سلاممم سلاممم .فاطمه میکشمتتتت چرا متنه رو کپی کردی من فکر میکردم شوخی میکنی (دوتامون گاویم)
اره امروز بازی استقلال فولاد خوزستان بود .
ما که دلتنگ فوتبال از بازی استقلالم راضی شدیم .
راسییی کسی نمیدونه پرسپولیس کی وساعت چند بازی داره؟؟؟

Nafas
Nafas
4 سال قبل
پاسخ به  Artamis

نسترررن یکشنبه ساعت9 شب بازی پرسپولیس و پیکانه💕

Fatemeh
Fatemeh
4 سال قبل
پاسخ به  Artamis

نسترن خااعک
من که اسمتو ننوشتم خودت خودتو لو دادی خواهر

Zahra
Zahra
4 سال قبل
پاسخ به  Fatemeh

ادمین میگم نمیشه ازاین فلش های کنار صفحه رو ب پایین هم بذارین؟ تعداد کامنتا بالاست سخته هی بخوایم بریم پایین و بیایم بالا

ayliiinn
4 سال قبل
پاسخ به  Milad

مگه بازی بود امروز میلاد؟
با کی؟

ZaHRa_80
ZaHRa_80
4 سال قبل
پاسخ به  ayliiinn

استقلال 1
فولاد 2

Alnaz
4 سال قبل
پاسخ به  Milad

وای میلاد جان من استقلالی😍چه عجب مردم از بس تکی بودم
بیا داداشم من هستم . میلاد خاک تو سر اون داور بیشعور کنن یعنی چه اخراج دیگه زیادی بود😐
اره ایلین بازی بود اسقلال با فولاد خوزستان
مرسییی فاطمه شعرت و عشقه

ayliiinn
4 سال قبل
پاسخ به  Alnaz

اها مرررسی

fatemeh
fatemeh
4 سال قبل
پاسخ به  Milad

میلی کادوووووووووو

Milad
Milad
4 سال قبل

سلام علیکم
نیما دادا خوش اومدی
میلاد 22 یاسوجی ساکن بوشهر
ایلین اصن جوری ک تو منو دوست داری خودم ندارم😂😂
یاسی تازه می خواستم یکی از دوستام تو یاسوج ک کلاس کنکور داره رو بهت معرفی کنم ولی با این زوج دزدی ک کردی دیگه محاله 😢

Atoosa_80
Atoosa_80
4 سال قبل
پاسخ به  Milad

کلاس کنکور!!! اونم کی ؟؟یاسی؟؟!
جن و بسم الله ؟؟!!

aylin
aylin
4 سال قبل
پاسخ به  Milad

اره نگاااا…اصلا عااااشقتممممم😐
بیشین بینیم باوووو تو ماشین داشتم تایپ میکردم و با مامانم حرف میزدم از یه طرفم آهنگ گوش میدادم از طرف دیگه هم پسرا تیکه مینداختن به اونا چشم غره میرفتم حواسم نبود دا😐😐😐😐
از بس حرسم میدی😤

fatemeh
fatemeh
4 سال قبل
پاسخ به  Milad

خاااااککککک
میلی
نیمارودیدی من ب این گندگی روندیدی خاااااااکککک اونم ازنوع رس

ayliiinn
4 سال قبل

ادمین سایت رمان برتر چه رمانی میخوای بزاری؟

ayliiinn
4 سال قبل
پاسخ به  admin

خواستم بدونم بخونم

fatemeh
fatemeh
4 سال قبل

سلام بربروبچ
(امدخاهرجان ها ای بچه ها برقصاای بچه هابرقصا)
.
.
.
النازجوووننن شعرت امادس بگوش
الی الی الی قهرنکن چشمای منو ترنکن
الی غم تومهمونمه والاعشقت توی خونمه

Ft84ima
Ft84ima
4 سال قبل

بچه ها خر ذوق شدم،مثل کلاس اولی ها
😂😂😃😃دارم میرم اردو

ayliiinn
4 سال قبل
پاسخ به  Ft84ima

کجاااااااااا؟
خوش به حالت!
مگه تو این وضعیت اردو هست؟!

Alnaz
4 سال قبل
پاسخ به  ayliiinn

اردوووو آقا من از خونه تا سر کوچه نمیتونم برم 😐😂

Fatemeh
Fatemeh
4 سال قبل
پاسخ به  Ft84ima

خود مدرسه رو نمیشه رف بعد شما میخاین برین اردوووو؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چ جلل جالب برانگیز بیده
آیلین منم اردوووو تو هم اردو☹️؟؟؟

ayliiinn
4 سال قبل
پاسخ به  Fatemeh

منم موخوام فاطی!
اردوووووو!

Atoosa_80
Atoosa_80
4 سال قبل
پاسخ به  Ft84ima

هاااااااااااا؟!
اردوووووو؟؟؟
چطور میشه تو این بحران کرونا رفت اردو آخه؟؟؟

Ft84ima
Ft84ima
4 سال قبل
پاسخ به  Atoosa_80

آخه اردو مون سر دو کوچه بالاتر بو😁😁

Fatemeh
Fatemeh
4 سال قبل

(بیشعور مو گفتم دوتامون گاویم)
خخخخخ ببینین بچه چ متواضع و فروتنه فوششم دو طرفه اس😂😂😂😂😂😂

دکاروس
دکاروس
4 سال قبل

رو به روی آینه ایستاده ام ، چهره ی کریه ام به چشمانم دهان کجی می کرد . دیدن چهره ام ، رنج بود ، عذاب بود ، درد بود …در تاریکی شب ، جایی که درد ها زوزه ی تنهایی سر می دهند این زندگی را تمام خواهم کرد …حال نامرئی ام چهره ی خود را در آینه نمی بینم …آینه ای که با کینه جیوه اندود شده بود ، مرا نشان نمی داد . در قلب داغ و پر زخمم به دنبال جایی برای فرو کردن خنجر مرگ هستم چشمانی قرمز ، قلبی پر خون …گویی با رنگ قرمز عجین شده ام .گویی سرنوشت مرا با جوهری به رنگ خون نوشته بودند . روزی خواهم مرد اما زمانی که واقعا بفهمم از زندگی چه می خواهم .تمام می شود …تمام می شود ….تمام می شود …خواهم مرد ،پایان می دهم به خاطرات تلخ و دفتر سرنوشتی که با جوهر خون نوشته شده بود …

دکاروس
دکاروس
4 سال قبل
پاسخ به  دکاروس

پریسا این سبکی دوست داری ؟

پریسا
پریسا
4 سال قبل
پاسخ به  دکاروس

کیمی من نمیخوام یکی دیگه میخواد
گفت هر سبکی باشه خوبه
خشن،ناراحت
همه اش خوبه
از هرچی داری ی دو و سه تا بده
همه رو توب همین قسمت یده بی زحمت

Fatemeh
Fatemeh
4 سال قبل

سلام دوستان
بابا سر جدتون دیگه تبریک نگین بجاش یه پولی کادویی بدین
مررررررسی از اونایی که تبریک گفتن نسترن داش میلاد و علیسا و بقیه ی دست اندر کاران
آرشااااااام چیو میخای دقین نگاه کنییییی بی تربیت مگه به خودت شک داااااری
پریسااااااااا جون من اینجام گفتی کجایی
چطور مطورین دوستان
چخبررررررررررررر از این چن روز که نبودم
عضوای جدید ورودتون رو تبریک میگم منم فاطمه 16 بوشهر
یااااااسی انقد با این آهنگ تتلو نیار جلو چشام بیشور به مردادیا فوش میده بزنی فکشو بریزی کف آسفالتااااااا اه

پریسا
پریسا
4 سال قبل
پاسخ به  Fatemeh

سلااااااااام
هیچی میخواستم بگم بیای ی ذره اینارو اذیت کنیم

Fatemeh
Fatemeh
4 سال قبل
پاسخ به  پریسا

جوووونز پریسا تو فقط با گو‌شه چشم اشاره کن چار دست و پا در خدمتیم

Atoosa_80
Atoosa_80
4 سال قبل

چقدر اینجا سوت و کوره 🙁 هیشکی نیست !

Alnaz
4 سال قبل
پاسخ به  Atoosa_80

آره آتوسا امروز خلوت بود بیشترامون تل بودیم
اهایییی کیمی تو امسال یعنی میری نهم بعد چه جوری 14 سالته خواهرم نیمه دومی؟ اصلا متولد چه ماهی هستی با روز بگو ما اینجا بترکونیم.
بچه ها جدی نهم از از هشتم آسون تره ؟یعنی خیالمون راحت باشه😅

ayliiinn
4 سال قبل
پاسخ به  Alnaz

اره خیالت راحات!

دکاروس
دکاروس
4 سال قبل
پاسخ به  Alnaz

وا آره دیگه امسال هشتمم سال دیگه نهم میرم چهارده سالمه چون نیمه دوم متولد هشتاد و چهار .

Atoosa_80
Atoosa_80
4 سال قبل
پاسخ به  Alnaz

آره بابا خیلی آسون تره

Artamis
Artamis
4 سال قبل
پاسخ به  Alnaz

الناززززززز حلالتوننننن نمی کنممممممم من تلمممممم خرابههههه درستتتتت شدبرات میگمممم نامرددددد دلمممم دیشب دیونه بازیمون رو میخواست که اهنگ شلش کن رو بخونیم یا یه شب شب شبه تیره . نفسسسس مقر من خودمم دانشجووو عزیززز تل من خرابه این ترم رو هستی انشالله ترم های بعد تصمیم میگیرم . وایییییی چنگیزززز جانننننن مرسیییی گلم وظیفمههههه ولی منم همسن خودتممممم وااااا چنگیززز خجالت بکششش من خاتون رو دیدم ماشالله جونه چشم هووووم نزن که چشت میزنممم پیرمرد. راسیییی نفس میترسممم مثل این رمانا استاد دانشجو هستن عاشق هم میشن ما هم عاشق هم شیمممممم نچ نچ باید برممممم دانشجووووو جدید بگیرممممم

Nafas
Nafas
4 سال قبل
پاسخ به  Artamis

وایییی نسترن نیستی امروز گروه ترکید فک کنم بیشتر از 1000 تا پیام بود همش هم خل بازی😂😂😂آره راست میگی یه وقت عاشق نشیم برو چهارتا دانشجو دیگه پیدا کن😂😂😂😄

ayliiinn
4 سال قبل
پاسخ به  Nafas

که خل بازی آره؟

Alnaz
4 سال قبل
پاسخ به  ayliiinn

ایلینی جای تو و نسترن و صد البته آزاده که معلوم بود😅

Artamis
Artamis
4 سال قبل
پاسخ به  Alnaz

الناززززز من امروززز اینقدررر عصبییی شدممم که گفتمم من مدرسه دیگه نمیرم .
یخاطر انتخاب رشتمممم یکی میگه برو تجربی یکی میگه برووووو انسانییی یکی میگه برو فنی حرفه ای . من معماری رو دوست دارم بعدش عمران بخونم یا برم طراح دکوراسیون داخلی شمممم ولی بخاطر درسی که دارم معلممم هاموننن و مامانم میگن برو تجربی بابا من تجربی رو دوست ندارم بابا نمیخوام برم تجربی میگن نرو تجربی برو انسانی میگم من انسانیم نمیخوام من فقط میخوام مهندس شم حالا کلااااا دعوا هست منم میگم فقط معماری عمران بابام میگه هرچی که خوت دوست داری و هرچی که میدونی خوبه میگه این رشته هم خوبه داداشممم چون خودش مهندسه میگه خوبه ولی بقیه میگنننن نه عمران محیطش پسرونست (حالا بابام اینا مشکلی ندارن معلممون میگن )بابام گفت حالا پسرر میگه داخل همه دانشگاه و اینا پسر هست ولی اصلش مدرسه اش ایناشه منم اگه نزاشتن برم معماری درس نمیخونمممممم ترک تحصیل میکنمممم چون نمیزارن برم دنبال چیزی که خودم میخوام

پریسا
پریسا
4 سال قبل
پاسخ به  Artamis

کیمی بده دیه متن هات و !!!!!☹☹☹😖😖

ayliiinn
4 سال قبل
پاسخ به  پریسا

پری!
میترسم که پژمرده شی بری!

پریسا
پریسا
4 سال قبل
پاسخ به  ayliiinn

نه بابا من بیخ ریشتم🤪🤪🤪
کیمیییییییییی
رویت شوووو
کیمی
کیمی
کیمی
کیمی

دکاروس
دکاروس
4 سال قبل
پاسخ به  پریسا

چشم ببخشید الان تازه از بیرون اومدم الان هم شعرو می فرستم هم متنارو

Alnaz
4 سال قبل
پاسخ به  Artamis

سلام نسترن جونم
والا شرمنده حوصلمون سر رفته بود گفتم مشغول شیم😂😂😅حالا تو بیا واست دوبل جبران میکنیم

Ft84ima
Ft84ima
4 سال قبل
پاسخ به  Artamis

تو نهنمی؟

ayliiinn
4 سال قبل

یکی بیاد حال خراب منو دریابه!

دکاروس
دکاروس
4 سال قبل
پاسخ به  ayliiinn

یه نفر پیشم نشسته که خیلی کمیابه !

Alnaz
4 سال قبل
پاسخ به  ayliiinn

بیا من دریابم ولی قبلش بی زحمت یه سر تل بیا کارت دارم به جون نفس😅😂

ayliiinn
4 سال قبل
پاسخ به  Alnaz

اوکی وصل شه میام حتما

Alnaz
4 سال قبل
پاسخ به  ayliiinn

باش بیا چندین خب مهم برایت دارم ای ایلینی

Maral
Maral
4 سال قبل

سلاااااام به همگی😍
خوبین؟ خوشین؟ چه خبرااااا؟
عیدتون مبارک باشه روز دخترم به همه دخی خوشگلای جمع تبریک میگم🥳❣

ayliiinn
4 سال قبل
پاسخ به  Maral

سلاااااام مرسی
روز خودتم مبارک!

Atoosa_80
Atoosa_80
4 سال قبل

شخم نزنید …
گذشته ی آدم ها را
شاید به زحمت کسی را…
خاطره ای را …
چیزی را …
در آن دفن کرده باشند ..!

ayliiinn
4 سال قبل
پاسخ به  Atoosa_80

هعییی
واقعا

دکاروس
دکاروس
4 سال قبل

زندگی ام ، در پیچ و تاب موهایت خلاصه می شد ، موهایت که با وزش باد در هوا می رقصید ، مرا مدهوش می‌ کرد ، دیوانه می کرد… آه از این دل ، وای از این سرزمین …دست هایم را از بیخ بریدند ، تا نتوانم به موهایت دست بزنم ، دیگر دستی ندارم که نوازش گر زلف های رقصان باشد… تا فقط از دور نظاره گرشان باشم . تو باز می رقصی و من اگر دست داشتم ، در طاقچه ی دلم به اسارت می گرفتمت ، نمی گذاشتم بروی . من زندان بان عشق و تو آن اسیر سرکش .عزل تنهایی ام را بشنو شاید رفیقان این بندش را برایت گوشزد کردند..
منم آن شیخ سیه روز که در آخر عمر
لای موهای تو گم کرد خداوندش را
( هدیه ی من به دخترا 🤪 )

AAzadeh
AAzadeh
4 سال قبل

چقدر اینجا کسل کننده شده 😥😧😧😧😧😧لااقل یکم جو بدین ولی نه با آهنگ
ادمین پارت بعدی رو کی میزاری
؟؟؟؟؟
اینجا شلوغ شده

fatemeh
fatemeh
4 سال قبل

بروبچ این زرشک خانوم کیه ؟؟؟؟؟؟؟
جریان چیه؟؟؟؟

ayliiinn
4 سال قبل
پاسخ به  fatemeh

منم نمیدونستم!
ولی دمپایی کیمیاست
رنگش قرمزه٬

Setayesh
Setayesh
4 سال قبل
پاسخ به  fatemeh

سلااااام اول اینکه روز تموم دخترا مبارکککککک .دوم اینکه سلام خلاتون زیاد بود گلتون اومددد.سوم اینکه من که میدونم دلتون واسم اندازه پای مورچه شده ب روتون نمیارین 🤣🤣

Artamis
Artamis
4 سال قبل
پاسخ به  fatemeh

سلامممم سلامممم . مرسییی از داداش های بامراممم .مرسییی داداش علیسا مرسی میلاد . بعدددد مرسی از اوناییی که تبریک گفتنننننن .

Artamis
Artamis
4 سال قبل
پاسخ به  fatemeh

میسییییی شوهررررر جاننننن راستییییییی هوووووو هاییییی چششششش سفیدددد. ومهربون های خودمممم چنگیزززز منوووو بیشتررر دوستتت داررر بیینیننن براممم بوستتت فرستادددددد . نفسسسس خانممم دانشجووووگ جاننننن جیگرته بخرممم (بازم یادم این اومدکه کلی خجالت بکشمم ) توهم خوشبحالتتتن شدهااااا تلگرامم من خرابههههه توهمممم آزادی این ترم رو پیش من افتادیاااااا (حس استادی گرفتمممم )

دکاروس
دکاروس
4 سال قبل
پاسخ به  Artamis

جوووووون تو فقط منو چنگیز صدا کن الهی شاگرد شم شاید استادم تو باشی 😂اوه اوه زن ها به جان هم افتادند😂😂😂😂بله که واسم عزیزی نسترن جوون سوگلی منی تو
من همه زنام به یه نحوی سوگلی ان 😘😘😘😘😘😘😘😘😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂پیر ترین زنی هم که دارم کونجو خاتونه ( نفس خودمون 😘😂 ) جوون ترین زنم هم همسن خودمه 😂😂😂😂😂😂😂😂

Nafas
Nafas
4 سال قبل
پاسخ به  دکاروس

ااااا چنگیز تو خودت رو نمیگی از بس پیر شدی موهای سرت ریخته چشاتم که یه خط مونده فقط بعد به من میگی پیر😑😂

Nafas
Nafas
4 سال قبل
پاسخ به  Artamis

نه استاد جون من اینکارو باهام نکن😂😂

دسته‌ها
750
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x