رمان استاد خلافکار پارت 61 - رمان دونی

رمان استاد خلافکار پارت 61

 

* * * * *
#هانا
با صدای در تند از جام پریدم و درو باز ڪردم.
چشماش قرمز شده بود.
مثلا امروز قرار بود برگردیم ایران اما دقیقه ی نود بهش یه تلفن شد و اون بدون هیچ توضیحی بیرون زد و الان سه نصفه شب برگشته.
ڪنارم زد و تن خسته شو آورد داخل!
نتونستم جلوی نگرانی مو بگیرم و پرسیدم
_چی شده؟
خودش و روی مبل پرت ڪرد. ڪنارش نشستم و بازم پرسیدم
_چرا هیچی نمیگی؟
چند لحظه نگاهم ڪرد و بی مقدمه در آغوشم ڪشید.
_هیششش! الان فقط آرامش میخوام.
بیشتر نگران شدم
سرم و بالا گرفتم و گفتم
_پای تلفن شنیدم اسم لیلی و آوردی! حتما ازت ناراحته ڪه اومدی اینجا…
با چشمای خمارش نگاهم ڪرد ڪه دلخور ادامه دادم
_ خیلی خوشگله حقش نیست بهش خیانت ڪنی!
فقط نگاهم ڪرد ڪه پرسیدم
_خیلی دوستش داری؟
آروم جواب داد
_ڪیو؟
_زن تو…
خیره به چشام گفت
_زنم و آره.
خواستم ازش فاصله بگیرم ڪه محڪم تر به خودش فشارم داد و گفت
_اون زنم نی!
ته دلم ذوق ڪردم اما به روی خودم نیاوردم
_آها… پس دوست دخترته!
لبخند محوی زد و به جای حرف زدن خم شد روی صورتم و لبش و نزدیڪ لبم نگه داشت و پچ زد
_می‌دونی چقدر سخت دارم جلوی خودم و می‌گیرم؟
دستامو دور گردنش حلقه ڪردم و به دروغ گفتم
_امروز زنگ زدم از دڪترم پرسیدم. گفت مشڪلی نداره.
چند لحظه نگاهم ڪرد و سرش توی گردنم فرو رفت.باورم نمیشد توی بغلش برای حامله شدنم دعا ڪنم اما اون قدر ازش می‌ترسیدم ڪه حاضر بودم یه بچه ی دیگه به دنیا بیارم و اون… فقط نفهمه ڪه بهش دروغ گفتم.
* * * *

* * * *
ڪتری و روی گاز گذاشتم.به هر طرف ڪه می رفتم نگاه خیرش دنبالم میومد.
آخر هم ڪلافه شدم و گفتم
_عه… این طوری زل نزن به من!
بدون این‌ڪه نگاه ازم برداره گفت
_موندم با این همه غلطی ڪه ڪردی چرا تا الان نڪشتمت!
در یخچال رو باز ڪردم. چون قرار بود دیروز بریم تمام خوردنی های داخل یخچال و دادم به پرستار آیلا تا ببره.
در آخر دو تا تخم مرغ پیدا ڪردم و گفتم
_چون خودتم به اندازه ی من مقصری!
_اگه نمی‌رفتی جبران می‌ڪردم واست.
پوزخند زدم.
_تو به بدترین شڪل ممڪن منو شڪستی. میموندم ڪه چی بشه؟
_تو هم بدترین ڪار ممڪن و باهام ڪردی. می‌دونی بوی عطر لعنتیت بعضی وقتا چی به سرم می‌آورد؟
به سمتش برگشتم و گفتم
_دلت تنگ شد برام؟
زل زد بهم و صادقانه گفت
_خیلی.
لبخند محوی زدم و گفتم
_برای همین الان داری انقدر اذیتم می‌ڪنی؟
خواست جواب بده ڪه موبایلش زنگ خورد
نگاهی به صفحه ش انداخت و تند از آشپزخونه بیرون رفت. لحظه ی آخر صداش و شنیدم ڪه گفت
_جاشو پیدا ڪردی؟
به جای خالیش خیره موندم نمی‌دونم چی شده بود ڪه دیشب حتی حین رابطه هم فڪرش پیش من نبود. حس حسادت بدی به دلم سرازیر شد. حس زنونم می‌گفت تمام این تلفناش یه ربطی به همون دختر داره.ربطی ڪه حتی نمی‌خواد من ازش با خبر بشم.

* * * * * *
عرق روی پیشونیم می‌غلتید اما دست از تلاش نڪشیدم.
باید بلند می‌شدم، باید از این جهنم دره فرار میڪردم.
بعد از روزها تلاش ڪردن الان فقط می تونستم دستام رو تڪون بدم اون هم مخفیانه…
با فشار خواستم بلند بشم اما دریغ از ڪوچڪترین تڪونی ڪه تنم بخوره.
اشڪامم همراه با عرقای صورتم شد.
توی بد مخمصه ای بودم.
فڪر بلایی ڪه قرار بود سرم بیاد داشت دیوونم می‌ڪرد.
من نمی تونستم تبدیل بشم به یه عروسڪ جنسی… بدون دست. بدون پا… بدون زبون…حتی بدون قلب!
چه طور تونستی امیر؟چه طور می تونی تا این حد ظالم باشی؟
چه طور دلت نمی سوزه؟
در ڪه باز شد صاف دراز ڪشیدم. بدون هیچ حرڪتی…
دوباره همون زن فولاد زره رو گذاشته بودن تا مواظبم باشه.
به زور و با سرنگ غذا توی حلقم می‌ریخت.
دستشو روی پیشونیم گذاشت و گفت
_چرا انقدر عرق ڪردی تو؟بازم ڪه داری زر زر می‌ڪنی.فڪر ڪردی دل ڪی به حالت میسوزه؟همه اینجا دلشون از سنگه خون هم گریه ڪنی رو ڪسی اثر نداره پس خودتو خسته نڪن
با نفرت گفتم
_اینو فهمیدم اما شما هنوز نفهمیدین من ڪیم. به زودی همتون دستگیر می‌شین. نامردم اگه خودم تا پای چوبه دار همراهیتون نڪنم.
پوزخند زد و گفت
_پلیس آمریڪا نتونسته اینو بگیره تو جوجه ڪه تڪونم نمیتونی بخوری چه غلطی می تونی بڪنی؟
_شوهرم پلیسه. محاله پیداتون نڪنه!
سرش و جلو آورد و گفت
_این خونه رو میبینی؟زیرِ زمین ساخته شده. ڪسی توی این خیابونم ڪه بیاد این خونه رو پیدا نمیڪنه. تازه اگه پاش به این ڪوچه برسه. اینارو میگم ڪه امید بیخود نداشته باشی تازشم…
با بدجنسی نگاهم ڪرد و گفت
_دیگه ڪم ڪم نوبت توعه عروسڪ.

🍁🍁🍁🍁
🆔 @romanman_ir

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.5 / 5. شمارش آرا 4

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان قصه عشق ترگل pdf از فرشته تات شهدوست

  خلاصه رمان :     داستان در مورد دختری شیطون وبازیگوش به اسم ترگل است که دل خوشی از پسر عمه تازه از خارج برگشته اش نداره و هزار تا بلا سرش میاره حالا بماند که آرمین هم تلافی می کرده ولی…. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نشسته در نظر pdf از آزیتا خیری

  خلاصه رمان :     همه چیز از سفره امام حسن حاج‌خانم شروع شد! نذر دامادی پسر بزرگه بود و تزئین سبز سفره امیدوارش می‌کرد که همه چیز به قاعده و مرتبه. چه می‌دونست خانم‌جلسه‌ایِ مداح نرسیده، نوه عموی حاجی‌درخشان زنگ می‌زنه و خبر می‌ده که عزادار شدن! اونم عزای کی؟ خود حاجی و پسر وسطیش، صابر و تازه

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ستم به صورت pdf کامل از هاله بخت یار

      خلاصه رمان :   آمین رستگار، مردی سی ساله و خلبان ایرلاین آلمانیه… به دلیل بیماری پدرش مجبور به برگشتن به ایران میشه تا به شغل خانوادگیشون سر و سامون بده اما آشناییش با کارمند شرکت پدرش، سوگل، همه چیز رو به هم می‌ریزه! دختر جوونی که مورد آزار از سمت همسر معتادش واقع شده و طی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان گل سرخ
دانلود رمان گل سرخ به صورت pdf کامل از زیبا سلیمانی

    خلاصه رمان گل سرخ :   ـ گلی!! صدایش مثل همیشه نبود. صدایش با من قهر بود و من مگر چند نفر بودم که ببینم و بشنوم و باز بمانم؟ شنیده‌ها را شنیده و دیده‌ها را دیده بودم؛ وقت رفتن بود. در را باز کردم و با اولین قدمم صدایش اینبار از زیر دندان‌های قفل شده‌اش به گوشم

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان در سایه سار بید pdf از پرن توفیقی ثابت

  خلاصه رمان :     ابریشم در کوچه پس کوچه های خاطراتش، هنوز رد پایی از کودکی و روزهای تلخ تنهایی اش باقی مانده است.دختری که تا امروزِ زندگی اش، تلاش کرده همواره روی پای خودش بایستد. در این راه پر فراز و نشیب، خانواده ای که به فرزندی قبولش کرده اند، در تمام لحظات همراهش بوده اند؛ اما

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان برای مریم

    خلاصه رمان :         روایتی عاشقانه از زندگی سه زن، سه مریم مریم و فرهاد: “مریم دختر خونده‌ی‌ برادر فرهاده، فرهاد سال‌ها اون رو به همین چشم دیده، اما بعد از برگشتش به ایران، همه چیز عوض می‌شه… مریم و امید: “مریم دو سال پیش از پسرخاله‌اش امید جدا شده، دیدن دوباره‌ی امید اون رو

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
109 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Zahra
Zahra
4 سال قبل

آدمین ی رمان بود ی بار ی پارت ازش گذاشتی اسمش عصیانگر بود چیشد دیگه نمیذاریش؟

sayan😉
sayan😉
4 سال قبل
پاسخ به  admin

چراپارت نمیزارین خوب۳روزشددیگه

tinaa
tinaa
4 سال قبل

ازاده جان منم عاش کره ای ها هستم میمیرم براشون مخصوصا گره bts

مهشاد
مهشاد
3 سال قبل
پاسخ به  tinaa

اووووو کره ای چیه اخههه

🍫عاقل
🍫عاقل
4 سال قبل

از هیچ قوم و قبیله خاصی خوشوم نمیا
ولی جومونگ😂😂❤❤لامصب یه چیز دیگست

Hana
Hana
4 سال قبل

چخبر بود چندتا کامنت گذاشتم😐😑

Hana
Hana
4 سال قبل

زهرا جان شما چند سالتون ؟یا بهتره بگم اصل بدید اگه میشه

Zahra
Zahra
4 سال قبل
پاسخ به  Hana

عزیزم اگه منظورت منم من متولد هفده مهر ۱۳۷۴ هستم بیست و چهار سالمه متاهل و دارای یک پسر هستم. اهل استان لرستان شهر ازنا از دیار اشتران کوه هستم خانومی فوووق العاده مهربون و خون گرم و زود جوش و خلاصه نامبروان 😉. ی زهرا خانوم دیگه ام داریم ک ایشونم متاهلن گویا حالا شاید خودش اصل داد درست نیس من فضولی کنم.

Hana
Hana
4 سال قبل
پاسخ به  Zahra

نه منظورم خودت بود ی کوچولو اشنایی داشتم گفتم اصل بدید اشنا شم باهاتون …خوشبختم ابجی گلم😗😊

Zahra
Zahra
4 سال قبل
پاسخ به  Hana

مرسی عزیزدلم

مهشاد
مهشاد
3 سال قبل
پاسخ به  Zahra

چصی میگی بابا کل جد و ابادتو توضیح دادی گفت یه اصل فقط😐

Hana
Hana
4 سال قبل

ازاده جان چند سالت گلم؟

*آزاده*
*آزاده*
4 سال قبل
پاسخ به  Hana

17 گلم

Hana
Hana
4 سال قبل
پاسخ به  *آزاده*

خوشبختم گلم

Mobina
Mobina
4 سال قبل

پارت بعد کی گذاشته میشه ؟

*آزاده*
*آزاده*
4 سال قبل

بچه میخوام بدونم چن نفر از شما از کره ایا خوششون میاد و طرفدار اونا هستن ؟؟؟؟
لطفا از گفتن ناسزا خوداری کنید اگه کسی خوشش نمیاد نگه

مبینا
مبینا
4 سال قبل
پاسخ به  *آزاده*

من عااااشقشونم چه دختر چه پسر

🍫عاقل
🍫عاقل
4 سال قبل
پاسخ به  *آزاده*

از هیچ قوم و قبیله خاصی خوشوم نمیا
ولی جومونگ😂😂❤❤لامصب یه چیز دیگست

*آزاده*
*آزاده*
4 سال قبل
پاسخ به  🍫عاقل

خخخخخخخخ
اوج
اوخ اون قسمتی که با چشمای بسته تیر را رو به هدف میزنه

نفس
4 سال قبل
پاسخ به  *آزاده*

من از کره‌ای ها خوشم میاد ولی از ترک ها بیشتر بازیگر کره‌ای که دوسش دارم هم سئو کانگ جون هستش😊

sahar
sahar
4 سال قبل
پاسخ به  *آزاده*

من
هم فیلماشون هم موسیقی هاشون
طرفدار گروه بلک پینک و بی تی اسم

*آزاده*
*آزاده*
4 سال قبل

ادمین این https سایتتو سبز کردی ؟؟؟؟

*آزاده*
*آزاده*
4 سال قبل
پاسخ به  admin

پس چیه ؟؟؟

Yasi
4 سال قبل

اخه نفسی نمی‌دونم چرا کامنت های پارت ۶۰برا من نمیاد ؟؟؟

ادمین میشه بگی چرا اینجوری شده ؟؟؟؟

Yasi
4 سال قبل

بچه ها یه سوال ????
کامنت های پارت های قبلی برا شما هم نمیاد یا فقط برا من اینطوری شده ????

نفس
4 سال قبل
پاسخ به  Yasi

سلام یاسی جونم برا من میاد😊

نفس
4 سال قبل
پاسخ به  نفس

ادمین لطفا عکس زین مالک و آلپ ناوروز رو بزار خواهششش🤗

❤A.Z❤
❤A.Z❤
4 سال قبل
پاسخ به  Yasi

واسه منم همینطورشده🤔🤔🤔

Tina
Tina
4 سال قبل

سلام00
ادمین میگم رمان تدریس عاشقانه رو باید کجا بخونم؟؟
یعنی کدوم سایت؟؟

Tina
Tina
4 سال قبل

این چ عکسیه ک گذاشتی ادمین جااااننن بخدا ترسیدم😐😕😶
ادمین من موندم چرا از bts عکص نمیزاری واقنی موندم
بزار دیگ💔💔😔😢 ازاده جون تو هم بگو بزاره مثه اینکه دوس نداره ادمین حرف منو گوش کنه .*** #_#

*آزاده*
*آزاده*
4 سال قبل
پاسخ به  Tina

ادمین آیدی تلگرامتو بده من واست انقدر عکس از کره ایا و بازیگرای ایرانی و خارجی کلا همرو برات میفرستم تا انقدر اذیت نشی
تازه عکس خودمم میفرستم

*آزاده*
*آزاده*
4 سال قبل
پاسخ به  admin

وا مثلا تو عکس میخوای نه من
ناز نکن دیگع

*آزاده*
*آزاده*
4 سال قبل
پاسخ به  admin

عه تو عکس کم آوردی ن من
لطفا شما ناز نکن

setayesh
setayesh
4 سال قبل
پاسخ به  *آزاده*

خخخخخخخخخخخخخخخخ خییلی باحالین

setayesh
setayesh
4 سال قبل
پاسخ به  admin

ادمین ایدیشو و تلگرام گذاشته بود اگه اجازه داد بهتون میگم

setayesh
setayesh
4 سال قبل
پاسخ به  admin

باشه نمیگم /یه جور گفتی نه نگو ها انگار دعوا داری خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ

*آزاده*
*آزاده*
4 سال قبل
پاسخ به  setayesh

بگوو بگوو
اگه نگی دشمن خدایی

Tina
Tina
4 سال قبل

این چ عکسیه ک گذدشتی ادمین جااااااااننن بخدا ترسیدم😐😕😶
ادمین من موندم چرا از bts عکص نمیزاری واقنی موندم
بزار دیگ💔💔😔😢

یاس
یاس
4 سال قبل
پاسخ به  admin

اخ اخ دل ادمینو برده😂😂

Yasi
4 سال قبل
پاسخ به  admin

سلیقه ؟؟؟؟

*آزاده*
*آزاده*
4 سال قبل
پاسخ به  Tina

تینا تو هم در جریانی که چن از گروه اکسو داره ازدواج میکنه ؟؟؟؟؟
عزیزم مثلا عکس این پارت عکس منا !!!
یعنی من ترسناکم 😢😢😢😢😢

aylar
aylar
4 سال قبل

اگه باز هانا سرش گیج بره و حالش بد شه ارمین رفتارش خیلی بهتر میشه ولی بابا توروخدا این لیلی و تموم کن فیلم هندی شد امیر مرد ارش نبضشو چک کرد باز الان زنده شد. به هر حال ممنون ادمین جون .البته من از تلگرام هم دنبال میکنماااااااااااا

.....
4 سال قبل
پاسخ به  aylar

امیر مرده یکی دیگس

Maede
Maede
4 سال قبل

سلام
یه سوال بخش ثبت نام دوباره راه اندازی شد؟؟؟
من نام کاربری و رمزم یادم رفته میشخهم دوباره ثبت نام کنم؟

Maede
Maede
4 سال قبل
پاسخ به  admin

باشه
مرسی
ولی دوست داشتم ثبت نام کنم

sayan
sayan
4 سال قبل
پاسخ به  Maede

یعنی نویسنده بگم چی بهت بااین لولیتارفتم دیدم ببینم چی بودخداشاهده یه هفته مستراحم جرات ندارم برم عکساشون عقیلللللللللللیییییی

Fatemeh
4 سال قبل

چرا اینقد کمم میزارینن😐

پس حداقل روزی یه پارت بزارین
اینجوری دیگ رمانتون خیلی کسل کننده میشه😐
درضمن مگ هر سه روز یه بار پارت نباید بزارین؟ پس چرا الان بعده چهار روز پارت گذاشتین😐

ناز
ناز
4 سال قبل

ادمین رمان ترمیم رو نمیذاری

😐Bhare😐
😐Bhare😐
4 سال قبل
پاسخ به  ناز

در اصل هفته ایی یه پارت میذارین با ده دوازده تا خط😐😐😐😐😐😐😐😐😐😑

عسل
عسل
4 سال قبل

سلام ادمین من دارم یه رمان مینویسم دیدم خیلی سایتت منظمه گفتم اگه میشه شرایطت برای رمان گذاشتنو بگی شاید اینجا گذاشتم

😐Bhare😐
😐Bhare😐
4 سال قبل
پاسخ به  admin

چقدر رمان خونوک شده 😐

آرام
آرام
4 سال قبل
پاسخ به  😐Bhare😐

خونوک یعنی چی؟؟؟

Yasi
4 سال قبل
پاسخ به  آرام

آرام فکر کنم یعنی بی معنا و پوچ …
درسته بهار ؟؟؟

آرام
آرام
4 سال قبل
پاسخ به  admin

یعنی از نویسنده ها یی که رمانشون کامله نوشته منتشر میکنی؟بعد برای ما ناقص میزاری؟؟

Hana
Hana
4 سال قبل
پاسخ به  admin

ممنون از پارت گذاریتون ادمین…

... هلیا...
4 سال قبل

آزاده جون ی سوال
عکس توئه؟؟؟

Yasi
4 سال قبل
پاسخ به  ... هلیا...

اره خود خود لامصبشه …..
میبینی چه چشایی داره ورپریده…
دماغشم که دیگه نگو و نپرس …
واییی لباش 🤪
خخخخخخخخخ

*آزاده*
*آزاده*
4 سال قبل
پاسخ به  ... هلیا...

ن بابا دارم شوخی میکنم

دسته‌ها
109
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x