رمان تارگت پارت 104 - رمان دونی

 

اگه از این مطمئن نبودم که توی اون ساختمون خراب شده ای که فقط محل زندگی درین و خانواده داییش بود.. دختر دیگه ای که دم بخت باشه و واسه اش خواستگار بیاد زندگی نمی کرد.. مسلماً به خودم اجازه نمی دادم که اقدامی کنم.. نه تا وقتی که از زبون خود درین نشنیدم و مطمئن نشدم ولی حالا.. اون دختر احمق که نمی دونستم با چه ذهنیتی همچین نقشه مسخره ای چیده بود که مثلاً من از هیچ طریق در جریان این مراسم قرار نگیرم.. باید نتیجه این پنهون کاریش و می دید.. اونم به سبک و شیوه خودم!
دیگه وقتش بود یه وجهه جدید از میران و بهش نشون می دادم.. البته.. یه وجهه از میران واقعی رو!
*
چند دقیقه ای بود که ماشین و سر کوچه اشون نگه داشته بودم.. همونجایی که همیشه درین و پیاده می کردم و هیچ وقت از اون چند باری که رسوندمش فکر نمی کردم یه روزی با این حجم از عصبانیت اینجا قرار بگیرم.. حداقل نه تا چند ماه آینده!
ولی این دختر قابلیت های مخفی زیادی و تو خودش جا داده بود که من رفته رفته داشتم باهاشون آشنا می شدم و نمی دونستم تا کجا از پس تحمل کردنش برمیام!
حالا که تا اینجا اومده بودم.. نمی دونستم باید چیکار کنم.. تمام طول مسیر فکرم درگیر بود واسه پیدا کردن یه راه حل که چیزی به نظرم نرسید جز یه راهی که زیادی پردردسر بود و من نمی دونستم لزومی داره واسه همچین چیزی تا این مرحله پیش برم یا نه!
می تونستم طبق همون نقشه قبلی عمل کنم.. یکی از آدمای رحیم و بفرستم و به یه بهونه ای درین و تا دم در بکشم بیرون و فقط خودم و بهش نشون بدم.. بعدش خودش حساب کار دستش می اومد!
ولی نه.. اوجوری دلم خنک نمی شد و چیزی هم تغییر نمی کرد.. دوباره برمی گشت بالا و به ادامه مراسم خواستگاریش می رسید!
فقط چند دقیقه فکر کردن به اینکه الآن درین جلوی اون خواستگار دیوثش نشسته و داره درباره ملاک و معیارهای مورد نظر همسر آینده اش حرف می زنه و اون مرتیکه عوضی هم به طور قطع به یقین داره زیرزیرکی تن و بدنش و دید می زنه.. کافی بود تا خطر و دردسر و به جون بخرم و وارد عمل شم!
چند بار چراغ زدم تا رحیم از ماشینی که جلوی ماشین من پارک شده بود پیاده شد و سریع اومد سمتم.. شیشه رو که کشیدم پایین سرش و خم کرد و گفت:
– جانم آقا؟
– گفتی ماشینشون همون دویست و شیش مشکیه اس؟

– بله آقا همونی که رو به روی خونه پارکه.. همه اشون از همون پیاده شدن!
سری تکون دادم و گفتم:
– راست دستت هست یا نه؟ تا حالا بدون سوییچ روشنش کردی؟
چشماش یه لحظه گرد شد و نگاه متعجبش و به سمت ماشین و برگردوند و دوباره زل زد به چهره جدی و مصمم من که با همین سوال بهش فهموندم چیکار باید بکنه!
وقتی دیدم جواب نمیده و داره من من می کنه توپیدم:
– چه مرگته؟ بنال دیگه!
– راستش.. بله آقا ولی.. مال خیلی وقته پیشه.. الآن.. به جون زن و بچه ام خیلی وقته دور این کار و خط کشیدم! به ریسک و دردسرش نمی ارزه!
سری تکون دادم و فهمیدم دردش چیه که گفتم:
– رقمی که بعدش تو حسابت می شینه انقدری دهن پر کن هست که ارزش ریسک و دردسر و داشته باشه!
تو تاریکی کوچه دیدم که چشماش برق زد و دستی روی ریش بلندش کشید..
– چشم آقا.. هرچی شما امر کنید.. بعدش چیکارش کنم؟
– ببرش تو یه جای پرت ولش کن.. بعدشم زنگ بزن پلیس بگو یه ماشین بی صاحاب با در باز اینجا ول شده و هیچکی توش نیست.. دیگه خودشون می دونن چیکار کنن!
می فهمیدم که حسابی گیج شده و نمی تونه بفهمه این کارا واسه چیه.. تا اینکه گفتم:
– اون مراسم خواستگاری باید هرطور شده بهم بخوره.. آدماتم خودت روشن کن که بعد از رفتن تو چیکار کنن.. فقط کار تمیز می خوام رحیم!
– رو چشمم آقا! خیالتون جمع!
– سریع تر فقط!
شیشه رو کشیدم بالا که تا وقت مورد نظرم کسی حتی با احتمال یه درصد چشمش به من نیفته و از همون جا زل زدم به رحیم که بعد از برنامه ریزی با دو نفری که همراهش بودن و چند دقیقه ارزیابی کوچه و خونه ها واسه نداشتن دوربین مداربسته..
یه کلاه لب دار رو سرش گذشت و رفت سمت ماشین.. فکر می کردم خیلی بیشتر از اینا طول می کشه ولی در عرض چند دقیقه در و باز کرد و سوار شد..
می دونستم همه فن حریفه و یه جورایی آچار فرانسه اس ولی اینکه از پس همچین کاری هم بربیاد فقط یه احتمال بود که از شانس خوبم درست از آب در اومد!

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 4

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان فردای بعد از مرگ
دانلود رمان فردای بعد از مرگ به صورت pdf کامل از فریبرز یداللهی

    خلاصه رمان فردای بعد از مرگ :   رمانی درموردیک عشق نافرجام و ازدواجی پرحاشیه !!!   وقتی مادرم مُرد، میخندیدم. میگفتند مادرش مرده و میخندد. من به عالم میخندیدم و عالمیان به ریش من. سِنّم را به یاد ندارم. فقط میدانم که نمیفهمیدم مرگ چیست. شاید آن زمان مرگ برایم حالی به حالی بود. رویاست، جهان را

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شاهان pdf از سپیده شهریور

  خلاصه رمان :   ماهک زنی کم سن و بیوه که در ازدواج قبلی خود توسط شوهرش مورد آزار جنسی قرار گرفته. و حالا مردی به اسم شاهان به زور تهدید میخواد ماهک رو صیغه ی خودش کنه تا…     به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان عاشقانه پرواز کن pdf از غزل پولادی

  خلاصه رمان :   گاهی آدم باید “خودش” و هر چیزی که از “خودش” باقی مانده است، از گوشه و کنار زندگی اش، جمع کند و ببرد… یک جای دور حالا باقی مانده ها می خواهند “شکسته ها” باشند یا “له شده ها” یا حتی “خاکستر شده ها” وقتی به ته خط میرسی و هرچه چشم می گردانی نه

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان گرایلی
دانلود رمان گرایلی به صورت pdf کامل از سرو روحی

    خلاصه رمان گرایلی :   کاپیتان دلان گرایلی، دختری خانزاده که ناچار می‌شود بين انتخاب جان برادر و عشق، ارتباط خود را با پاشا مهراز تمام کند. به هر حال پاشا از دلان دست نمی‌کشد و در این بین خاندان گرایلی بخاطر مسئله کهنه‌ نشده‌ی خونبس، دچار تحولی شگرف می‌شود.       به این رمان امتیاز بدهید

جهت دانلود کلیک کنید
رمان فرار دردسر ساز
رمان فرار دردسر ساز

  دانلود رمان فرار دردسر ساز   خلاصه : در مورد دختری که پدرش اونو مجبور به ازدواج با پسر عموش میکنه و دختر داستان ما هم که تحمل شنیدن حرف زور نداره و از پسر عموشم متنفره ,فرار میکنه. اونم کی !!؟؟؟ درست شب عروسیش ! و به خونه ای پناه میاره که…   به این رمان امتیاز بدهید

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ستم به صورت pdf کامل از هاله بخت یار

      خلاصه رمان :   آمین رستگار، مردی سی ساله و خلبان ایرلاین آلمانیه… به دلیل بیماری پدرش مجبور به برگشتن به ایران میشه تا به شغل خانوادگیشون سر و سامون بده اما آشناییش با کارمند شرکت پدرش، سوگل، همه چیز رو به هم می‌ریزه! دختر جوونی که مورد آزار از سمت همسر معتادش واقع شده و طی

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
10 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
:))))
:))))
2 سال قبل

هر دفعه پارتا کمتر میشه چراا؟💔🥲

حدیثه
حدیثه
2 سال قبل

میران خیلی باهوشه و البته خیلی هم هفت خط و مار زیر کاه

Fatak
Fatak
پاسخ به  حدیثه
2 سال قبل

البته فک کنم منظورت آب زیر کاهه🙄

shyli
shyli
2 سال قبل

هی پست رفت میکنه؟؟؟؟؟
هر دفعه داره کمتر میشه /=

همچو دُر
همچو دُر
2 سال قبل

ببخشید بچه ها کسی رمان با ژانر عاشقانه.پلیسی سراغ داره؟

مانلی
مانلی
پاسخ به  همچو دُر
2 سال قبل

قلب سرکش من

ستایش
ستایش
2 سال قبل

خیلی کمه خب

سمانه بلوطی
سمانه بلوطی
2 سال قبل

کمه

هدیه
هدیه
2 سال قبل

پارت قشنگی بود

لمیا
لمیا
2 سال قبل

الان شدددد گفت میران چقددد باهوووشه…
منتظرم خواستگاری بهم بخوره کی پارت بعدی میشههه طاقت نمیارم

دسته‌ها
10
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x