رمان تارگت پارت 354 - رمان دونی

 

 

 

 

 

دستاش و رو میز قلاب کرد و سرش و با تاسف تکون داد:

– هر بار ناامید تر می شدم و استاد تقوی هم که حالم و می دید.. کلافه می شد از این که چرا دارم انقدر واسه به دست آوردن دلت وقت می ذارم.. اما اون جای من نبود که بفهمه حس و حالم و.. دلم خیلی می خواستت.. ولی از طرفی هم.. وقتی می دیدم کلاً تو یه حال و هوای دیگه هستی.. دلم نمی اومد بیخودی ذهنت و درگیر این مسائل کنم. گذاشتم اون ترم بگذره و درست و بخونی و امتحانات و بدی.. تا حداقل تو فاصله بین دو تا ترم.. وقتی درگیری های ذهنت کمتر شده و راحت تر می تونستی به حرفام فکر کنی.. خودی نشون بدم.. فرصتی هم نداشتم و منم بعد از دو تا امتحان دیگه.. واسه همین از اون دانشگاه می رفتم و همین دیدارهای یواشکی هم از بین می رفت.. تا این که درست روز آخرین امتحانت.. درست همون روزی که خودم و آماده کرده بودم تا هرجور شده حرفام و بهت بزنم.. شد اون چیزی که نباید می شد.

خیره به یه نقطه از میز بود و می دیدم که لحظه به لحظه داره عصبی تر می شه.. حس کردم اگه همین جوری پیش بره ممکنه حالش خراب بشه که سریع گفتم:

– بریم بیرون؟!

با صدام به خودش اومد و نگاهش و بهم دوخت..

– چی؟

– اگه ممکنه بریم بیرون..

– چرا؟

– خیلی سرخ شدید.. گفتم شاید لازم باشه.. یه بادی به سرتون بخوره!

با گیجی و تعجب یه کم بهم زل زد و بعد انگار خودشم فهمید که به هوای آزاد احتیاج داره.. سری به تایید تکون داد و سوییچش و گرفت سمتم..

– تو برو تو ماشین تا من حساب کنم..

سوییچ و گرفتم و خواستم بگم اگه ممکنه پول غذای خودم و خودم حساب کنم ولی.. این قیافه به شدت اخمو و عصبی.. انقدر در نظرم ترسناک بود که همچین حرفی نزدم و آروم راه افتادم سمت در رستوران.

همینجوریشم این آدم از من کینه داشت بابت رفتاری که خودمم نمی دونستم چی بود و می ترسیدم چیزی بگم که وضع بدتر بشه..

 

 

 

 

 

 

هوا انقدر خوب بود که به جای ماشین.. قدم هام و به سمت یکی از نیمکت هایی که توی حیاط رستوران کنار هم چیده شده بود هدایت کردم و روش نشستم.

نگاهم به زمین بود و سرم پر از فکر که قدم هاش جلوم متوقف شد و سرم و بالا گرفتم.. حس کردم توضیح می خواد بابت این جا نشستم که گفتم:

– هوا خوبه.. اگه خیلی عجله ندارید یه کم بشینید..

بدون حرف کنارم با فاصله جا گرفت.. به جلو خم شد و آرنجاش و به زانوش تکیه داد و من خیره به پاهای کشیده اش.. داشتم به این فکر می کردم که میران هم گاهی این جوری می نشست و حالا.. دیگه پایی نداره که بخواد وزنش و روش بندازه و بهش تکیه بده..

چشمام و محکم بستم تا بیخودی با نگاه کردن به هر چیزی برای خودم یه فکر اعصاب خورد کن درست نکنم و آروم پرسیدم:

– خب.. اون روز چی شد؟

– یعنی اینم یادت نیست؟

با این حرف انگار تازه یادم افتاد که فکر کنم و ببینم داره دقیقاً درباره کدوم اتفاقی که به منم مربوط می شه حرف می زنه..

شاید اگه تا شبم فکر می کردم یادم نمی اومد نقش این آدم و توی گذشته من.. ولی حالا که می دونستم قراره درباره کدوم روز حرف بزنه.. یه چیزایی توی ذهنم جون گرفت.. یه خاطراتی زنده شد و یه صحنه هایی یادم اومد.. که خیلی وقت بود انداخته بودمشون تو انباری مغزم و درشم جوری قفل کرده بودم که خودمم نتونم بازش کنم و دوباره اون خاطرات تلخ و بکشم بیرون..

اما حالا.. این آدم خیلی راحت من و دوباره پرت کرد به اون روز جهنمی که حالم و بیشتر از هر وقت دیگه ای.. از جنس مذکر بهم زد..

قبل از این که بخوام جواب سوالش و بدم و بپرسم تو چه ربطی به اون روز داشتی خودش توضیح داد:

– انگار توی اون دانشگاه.. من تنها پسری نبودم که قصد داشت اون روز بهت نزدیک بشه.. شاید هدفامون از این نزدیک شدن فرق داشت ولی.. انگار اونم به اندازه ای ازت شناخت داشت که می دونست بعد از دانشگاه از اون کوچه خلوته رد می شی تا پیاده زودتر به ایستگاه مترو برسی.. دقیقاً همون کوچه ای که من می خواستم توش.. باهات حرف بزنم.. ولی اون ازم زرنگ تر بود که زودتر رسید..

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4 / 5. شمارش آرا 4

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
رمان تاوان یک روز بارانی

  دانلود رمان تاوان یک روز بارانی خلاصه : جانان توسط جاوید اجیر میشه تا با اغواگری هاش طوفان رو خام خودش کنه و بکشتش اما همه چی زمانی شروع میشه که جانان عاشق مردونگی طوفان میشه و…     به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 5

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان آوانگارد pdf از سرو روحی

  خلاصه رمان :           آوانگارد روایت دختری است که پس از طرد شدن از جانب خانواده، به منزل پدربزرگش نقل مکان میکند ، و در رویارویی با مشکالت، خودش را تنها و بی یاور می بیند، اما با گذشت زمان، استقاللش را می یابد و تالش میکند تا همه چیز را به روال عادی برگرداند

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان طلاهای این شهر ارزانند از shazde_kochool

    خلاصه رمان :     یه مرد هفتادساله پولداربه اسم زرنگارکه دوتا پسر و دوتا دختر داره. دختردومش”کیمیا ” مجرده که عاشق استادنخبه دانشگاهشون به نام طاهاست.کیمیا قراره با برادر شوهر خواهرش به اسم نامدار ازدواج کنه ولی با طاها فرار می کنه واز ایران میره.زرنگار هم در عوض خواهر هفده ساله طاها به اسم طلا راکه خودش

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شوماخر به صورت pdf کامل از مسیحه زادخو

        خلاصه رمان:   داستان از جایی آغاز میشود که دستها سخن میگویند چشم هاعشق میورزند دردها زخم بودند و لبخند ها مرهم . قصه آغاز میشود از سرعت جنون از زیر پا گذاشتن قوائد و قانون بازی …. شوماخر دخترک دیوانه ی قصه که هیچ قانونی برایش معنا ندارد .     به این رمان امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان کنار نرگس ها جا ماندی pdf از مائده فلاح

  خلاصه رمان : یلدا پزشک ۲۶ ساله ایست که بخاطر مشکل ناگهانی که برای خانواده‌اش پیش آمده، ناخواسته مجبور به تغییر روش زندگی خودش می‌‌شود. در این بین به دور از چشم خانواده سعی دارد به نحوی مشکلات را حل کند، رویارویی او با مردی که در گذشته درگیری عاطفی با او داشته و حالا زن دیگری در زندگی

جهت دانلود کلیک کنید
رمان اوج لذت
دانلود رمان اوج لذت به صورت pdf کامل از ملیسا حبیبی

  خلاصه: پروا دختری که در بچگی توسط خانوادش به فرزندی گرفته شده و حالا بزرگ شده و یه دختر ۱۹ ساله بسیار زیباست ، حامد برادر ناتنی و پسر واقعی خانواده پروا که ۳۰ سالشه پسر سربه زیر و کاری هست ، دقیقا شب تولد ۳۰ سالگیش اتفاقی میوفته که نباید ، اتفاقی که زندگی پروا رو زیر رو

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
5 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
mehr58
mehr58
1 سال قبل

عالیه

سارا
سارا
1 سال قبل

ای بابا کمتر قیمه هاروبریز تو ماستانویسنده خستمون کردی بخدا با خودت چندچندی انواع واقسام فیلماتواین رمان به نمایش گذاشتی یسری هندی یسری ترکی الانم که معلوم نیست واقعا”روچه مودی هستی خودت خسته نشدی ما خسته ایم تمومش کن دیگه لطفا”

black girl
black girl
1 سال قبل

خود سریال ترکی شده صد رحمت ب جم تی وی😐

علوی
علوی
1 سال قبل

این دختره از هاکلبری فین هم بیشتر ماجرا داشته!! چه خبره!!!

:///
:///
1 سال قبل

و باز هم ادامه دارد …🥚

دسته‌ها
5
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x