رمان تارگت پارت 388

4
(4)

 

 

 

 

 

حس می کردم که تو این مدت.. هیچ قدرتی به دست نیاوردم که حالا بخوام دلم و بهش خوش کنم و باهاش.. رو در روی این دشمنی که هدفش معلوم نبود قرار بگیرم.

– اینا رو بهت گفتم.. که حواست و جمع کنی درین. دوباره مثل دفعه قبل گولش و نخور.. خامش نشو. فکر نکن از سر عشق و دوست داشتنشه که این کار و کرده تا مدام باهات چشم تو چشم بشه. می شنوی صدای من و؟ یا دارم با دیوار حرف می زنم؟

کلافه از صدای بلند و لحن تند کوروش.. غریدم:

– کر نیستم.. می شنوم! منتها دیگه گوشم پره از حرف های تکراری.. بس کن! خودم هرچی که باید بدونم و می دونم.. لازم نیست واسه ام بزرگ تری کنی!

ولی کوروش اهمیتی نمی داد و به خیال این که من همین الآنشم خام برگشتن دوباره میران شدم.. با جدیت گفت:

– اون می خواد یه بار دیگه به دستت بیاره درین. این دفعه هم هدفش انتقامه بفهم! پرونده گذشته دیگه بسته شده و حالا می خواد انتقام این یک سال و نیم تلف شده از زندگی خودش و بگیره. شاید بخواد با زمین زدن من و ورشکسته کردنم.. تلافی بالا کشیدن پولش و دربیاره.. ولی مطمئن باش برای سوختن خودش و خونه اش.. نوک اسلحه اش سمت توئه و هر لحظه ممکنه شلیک کنه.. شلیکشم که می دونی.. به جسمت آسیب نمی زنه.. مستقیم روحت و تیکه تیکه می کنه.. مثل دفعه قبل!

لبم و به دندون گرفتم و چند قدم به سمت اتاقم عقب عقب رفتم.. با این که همه این حرف ها رو خودم می دونستم.. ولی انگار.. باید حتماً از زبون یکی دیگه می شنیدم.. تا یادم بیاد که میران چه کارایی ازش برمیاد و من تو این چند روز.. بی خودی داشتم فقط خاطرات خوب با هم بودنمون و برای خودم یادآوری می کردم!

کوروش راست می گفت.. میران برگشته بود تا یه بار دیگه جسم من و تصاحب کنه و تهش با همون لحن پر تمسخرش بگه:

«دیدی انقدر احمقی که بازم گول من و خوردی؟»

منم هیچ کاری ازم جز نگاه کردن برنیاد..

 

 

 

 

 

 

نمی دونم کوروش تو صورت پر از درموندگیم چی دید که چند قدم نزدیک شد و با لحن ملایم تری گفت:

– اینا رو نمی گم تا اذیتت کنم عزیزم.. به خدا اگه چاره داشتم می رفتم سرش و می زدم تا دیگه نتونه از صد کیلومتری تو هم رد بشه! فقط می گم که حواست و جمع کنی.. که اگه یه موقع من نبودم و خواست از غیبتم سوء استفاده کنه و بهت نزدیک بشه.. یادت بیاد قبلاً باهات چی کار کرده.. عذاب وجدان بلایی که به خاطر اون آتیش سوزی سرش اومد و از وجودت پاک کن و فقط بدی هاش و یادت بیار.. فقط به این فکر کن که یه آدم هرزه و هوسباز.. هر دفعه که بخواد انتقام بگیره.. از چه سلاحی استفاده می کنه!

دیگه نموندم تا بیشتر از این با حرف هاش آزارم بده.. با قدم های بلند رفتم تو اتاقم و در و بستم. حرف هاش حقیقت بود ولی شنیدنش و یادآوری دوباره همه روزایی که از سر گذروندم.. واقعاً از عهده ام خارج بود!

بیخود پیش کوروش می گفتم که من خودم می دونم باید چه جوری باهاش رفتار کنم.. چون خودم بهتر از هر کسی می دونستم که اگه یه بار دیگه مثل اون روز باهاش چشم تو چشم بشم.. مغزم به کل تعطیل می شه و همه اعضای بدنم به لرزه می افته.

کاش یکی غیر از کوروش بود که می تونستم راحت باهاش حرف بزنم و از درد و غمی که این قلب وامونده رو داره سوراخ می کنه بگم.. بدون ترس از این که مثل کوروش.. شروع کنه به زخم زبون زدن و سرزنش کردن و هشدار دادن..

کاش آفرین.. یا حتی امیرعلی بودن و من می تونستم قبل از دیدار دوباره امون.. باهاشون حرف می زدم و خودم و آماده می کردم.

ولی حالا.. هیچ کس و نداشتم و فقط خودم بودم و خودم. نمی دونستم برنامه بعدی میران چیه و دقیقاً قراره کی و کجا خودش و دوباره به من نشون بده.. ولی باید از همین الآن شروع می کردم برای آماده سازی.. تا حداقل منم یه حرفی برای گفتن و یه حرکتی برای انجام دادن داشته باشم.

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4 / 5. شمارش آرا 4

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20230127 013504 2292

دانلود رمان سعادت آباد 0 (0)

1 دیدگاه
    خلاصه رمان :         درباره دختری به اسم سوزانه که عاشق پسر عموش رستان میشه و باهاش رابطه برقرار میکنه و ازش حامله میشه. این حس کاملا دو طرفه بوده ولی مشکلاتی اتفاق میوفته که باعث جدایی این ها میشه و رستان سوزان رو ترک…
InShot ۲۰۲۳۰۳۱۴ ۰۱۴۵۲۱۲۷۵

دانلود رمان تریاق pdf از هانی زند 0 (0)

بدون دیدگاه
خلاصه رمان : کسری فخار یه تاجر سرشناس و موفقه با یه لقب خاص که توی تموم شهر بهش معروفه! عالی‌جناب! شاهزاده‌ای که هیچ‌کس و بالاتر از خودش نمی‌دونه! اون بی رقیب تو کار و تجارته و سرد و مرموز توی روابط شخصیش! بودن با این مرد جدی و بی‌رقیب…
شیطون2

رمان دانشجوهای شیطون 0 (0)

بدون دیدگاه
  دانلود رمان دانشجوهای شیطون خلاصه: آقا اینجا سه تا دخترا داریم … اینا همين چلغوزا سه تا پسرم داریم … که متاسفانه ازشون رونمایی نمیشه اینا درسته ظاهری شبیه انسان دارم … ولی سه نمونه موجودات ما قبل تاریخن که با یه سری آزمایشاته درونی و بیرونی این شکلی…
دانلود رمان پینوشه به صورت pdf کامل از آزیتا خیری

دانلود رمان پینوشه به صورتpdf کامل از آزیتاخیری 3.8 (6)

بدون دیدگاه
    دانلود رمان پینوشه به صورت pdf کامل از آزیتا خیری خلاصه رمان :   چند ماهی از مفقود شدن آیدا می‌گذرد. برادرش، کمیل همه محله را با آگهی گم شدن او پر کرده، اما خبری از آیدا نیست. او به خانه انتهای بن‌بست مشکوک است؛ خانه‌ای که سکوت…
IMG 20230123 235630 047

دانلود رمان آغوش آتش جلد اول 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :     یه پسر مرموزه، کُرده و غیرتی در عین حال شَرو شیطون، آهنگره یه شغل قدیمی و خاص، معلوم نیست چی میخواد، قصدش چیه و میخواد چی کار کنه اما ادعای عاشقی داره، چی تو سرشه؟! یه دختر خبرنگار فضول اومده تا دستشو واسه…
InShot ۲۰۲۳۰۱۳۱ ۱۸۰۵۳۰۲۵۷

دانلود رمان ارتعاش pdf از مرضیه اخوان نژاد 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :     روزی شهراد از یه جاده سخت و صعب العبور گذر میکرده که دختری و گوشه جاده و زخمی میبینه.! در حالیکه گروهی در حال تیراندازی بودن. و اون دختر از مهلکه نجات میده.   آیسان دارای گذشته ای عجیب و تلخ است و…
دانلود رمان هوکاره pdf کامل از مهسا عادلی

دانلود رمان هوکاره pdf کامل از مهسا عادلی 3.7 (3)

بدون دیدگاه
    دانلود رمان هوکاره pdf کامل از مهسا عادلی خلاصه رمان: داستان درباره دو برادریست که به جبر روزگار، روزهایشان را جدا و به دور از هم سپری می‌کنند؛ آروکو در ایران و دیاکو در دبی! آروکو که عشق و علاقه او را به سمت هنر و عکاسی و…
photo 2017 04 20 14 37 49 330x205 1

رمان ماه مه آلود جلد سوم 0 (0)

4 دیدگاه
  دانلود رمان ماه مه آلود جلد سوم خلاصه : “مها ” دختری مستقل و خودساخته که تو پرورشگاه بزرگ شده و برای گذروندن تعطیلات تابستونی به خونه جنگلی هم اتاقیش میره. خونه ای توی دل جنگلهای شمال. اتفاقاتی که توی این جنگل میوفته، زندگی مها رو برای همیشه زیر…
InShot ۲۰۲۳۰۶۰۴ ۱۳۴۱۱۴۶۷۰

دانلود رمان رثا pdf از زهرا ارجمند نیا و دریا دلنواز 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:     امیرعباس سلطانی، تولیدکننده ی جوانیست که کارگاه شمع سازی کوچکی را اداره می کند، پسری که از گذشته، نقطه های تاریک و دردناکی را با خود حمل می کند و قسمت هایی از وجودش، درگیر سیاهی غمی بزرگ است. در مقابل او، پروانه حقی، استاد…
اشتراک در
اطلاع از
guest

6 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
mehr58
mehr58
9 ماه قبل

انتقام از خیانت کوروش به جاست .اما از درین انتقام بگیره خیر

:///
:///
9 ماه قبل

واقعا بسع دیگه دوباره روز از نو روزی از نو؟؟؟
تکراری شده ب خدااااا😭😭😭😭

بهاره
بهاره
9 ماه قبل

خیلی دیگه داره کشش میده

رهاا
رهاا
9 ماه قبل

خیلی بد شده ،رمان ن پیش میره ،ن اتفاق خوب میوفته ،پارتا یه زره است شروع نشده تموم میشه لطفا به خواننده بیشتر احترام بزارین نویسنده جان

زهرا
زهرا
پاسخ به  رهاا
9 ماه قبل

حرف بسیار خوبی زدن ایشون لطفا پارتارو هم زیاد کنید هم روزی دوبار واقعا خسته شدیم همش تفکرات درینه

گلسا
گلسا
پاسخ به  رهاا
9 ماه قبل

موافقم شدید

دسته‌ها

6
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x