رمان تارگت پارت 360 - رمان دونی

 

 

 

 

 

 

شاید به ظاهر می گفت با دیدن دوباره من همه چیز و فراموش کرده و انگیزه اش و برای اذیت کردن من از دست داده..

ولی حداقل می تونستم بابت اون روزا که بهش اجازه حرف زدن ندادم یه کم خودم و توجیه کنم و بفهمونم دلایلی که برای اون کار داشتم.. هیچ ارتباطی با خودش نداشت.

نیم نگاهی به خیابونا انداختم و وقتی دیدم داریم نزدیک می شیم.. تصمیمم و گرفتم و با سر زیر افتاده از خجالت و استرسی که وجودم و درگیر کرده بود گفتم:

– من بچه بودم که پدرم و از دست دادم.. بعدش.. طی یه اتفاقی.. برادر دوساله ام مرد.. بعد از اون مادرم درگیر بیماری روحی و روانی شد.. من بودم و یه مادری که اصلاً من و نمی شناخت و یه مادر بزرگی که.. حوصله ام و نداشت و با همه بچگیم می فهمیدم به زور داره تحملم می کنه..

– ببین.. من واقعاً نمی خوام که تو این چیزا رو…

– تا این که مادر بزرگمم مرد.. من که نمی تونستم از پس تر و خشک کردن مادری که دیگه زمین گیر شده بود و کاراش و یکی دیگه باید انجام می داد بر بیام.. داییم تو یه آسایشگاه بستریش کرد.. خودشم شد سرپرست من و لطف کرد و اجازه داد که پیششون زندگی کنم. ولی هر روز و هر لحظه احساس سربار بودن بهم دست می داد. هیچ روز خوشی توی زندگیم نداشتم.. حتی وقتی دانشگاه قبول شدم.. با گوشای خودم شنیدم که زن داییم گفت عوض این که بره کار کنه و خرج خودش و دربیاره.. یه خرج دانشگاه هم انداخت گردن ما.

بینیم و بالا کشیدم و با پشت دست اشکام و پر حرص پاک کردم و شنیدم صدای پر از غمش و که واسه اولین بار اسمم و صدا زد:

– دُرین.. خانوم! بس کن.. مجبور نیستی این حرفا رو بزنی!

– تو همون روزا تو من و دیدی.. روزایی که مثل سگ پشیمون بودم از دانشگاه قبول شدنم.. ولی در عین حال می ترسیدم انصراف بدم و بازم هیچ کاری برام پیدا نشه. قبل از کلاسام.. یه جا می رفتم واسه مصاحبه.. بعد از کلاسام یه جای دیگه.. کتابام و تا مجبور نمی شدم.. تا استادمون به روم نمی آورد نمی خریدم که پولام ته نکشه.. آخرشم می رفتم دست دوم می خریدم.. توی کلاس فقط من کتابای دست دوم داشتم.

 

 

 

 

 

صدای پوف کلافه اش و شنیدم.. ولی باز دست نکشیدم از ذکر مصیبتم:

– فقط من از همه برنامه ها و تفریح هایی که بچه ها می چیدن محروم بودم چون پولش و نداشتم و هزار و یک بهونه می آوردم واسه نرفتنم. می شد این چیزا رو دید و خوشحال بود؟ می شد به چیز دیگه ای فکر کرد؟ می تونستم اون وسط که هر روز ناامیدتر می شدم از پیدا کردن کار یه دغدغه جدید برای خودم درست کنم؟ پای یه آدم جدید و به زندگیم باز کنم و شروع کنم به شناختنش؟

سرم و به سمتش چرخوندم و با چشمای خیس زل زدم به صورت ماتم زده اش که اونم خیره من بود..

– فکر کردی اولین نفر بودی؟ فکر کردی کم حرف شنیدم از پسرایی که با فاز عشق و عاشقی جلو می اومدن و وقتی می دیدن محلشون نمی دم یا حتی مودبانه ردشون می کنم فحشم می دادن! با این شرایط.. یه کم.. یه کوچولو بهم حق نمی دی که حتی نخوام به موردای جدید اجازه حرف زدن بدم؟ حرف زدن چه فایده ای داشت وقتی نتیجه اش یکی بود و من در هر صورت تا قبل از رو به راه شدن زندگیم و پیدا کردن یه منبع درآمد و پاس کردن درسام نمی تونستم به هیچ موضوع دیگه ای فکر کنم.

– خیله خب.. باشه.. ببخشید اصلاً من اشتباه کردم..

– اینا رو نگفتم که معذرت خواهی کنی.. فقط خواستم بدونی تو چه شرایطی بودم و چرا دنیای اطراف و آدمایی که بهم نزدیک می شدن برام تار و گنگ بودن..

– باشه.. منم فهمیدم که عقب کشیدم. یعنی خب.. یه حدسایی زدم و یه کم با خودم دو دوتا چهارتا کردم و دیدم نامردیه اینجوری قضاوت کردنت. الآنم که کاری باهات نکردم که بخواد بهت آسیبی برسه.. کردم؟ فقط یه سری فکر توی سرم بود که با اصرار خودت بهت توضیح دادم و اصلاً به مرحله عملی کردنم نرسید.. غیر از اینه؟

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4 / 5. شمارش آرا 4

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان طرار pdf از فاطمه غفرانی

  خلاصه رمان:         رمان طرار روایت‌گر دختر تخس، حاضر جواب و جیب بریه که رویای بزرگی داره. فریسای داستان ما، به طور اتفاقی با کیاشا آژمان، پسر مغرور و شیطونی که صاحب رستوران‌های زنجیره‌ای آژمان هم هست آشنا میشه و این شروع یک قصه اس… به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان جوانه عشق pdf از غزل پولادی

  خلاصه رمان :     جوانه عاشقانه و از صمیم قلب امیر رو دوست داره اما امیر هیچ علاقه ای به جوانه نداره و خیلی جوانه رو اذیت میکنه تحقیر میکنه و دل میشکنه…دلش میخواد جوانه خودش تقاضای طلاق بده و از زندگیش خارج بشه جوانه با تمام مشکلات میجنگه و زندگی سختی که با امیر داره رو تحمل

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان روح پادشاه به صورت pdf کامل از دل آرا فاضل

    خلاصه رمان :   زمان و تاریخ، مبهم و عجیب است. گاهی یک ساعتش یک ثانیه و گاهی همان یک ساعت یک عمر می‌گذرد!. شنیده‌اید که ارواح در زمان سفر می‌کنند؟ وقتی شخصی میمیرد جسم خود را از دست می‌دهد اما روح او در بدنی دیگر، و در زندگی و ذهنی جدید متولد میشود و شروع به زندگی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان خشت و آیینه pdf از بهاره حسنی

    خلاصه رمان :   پسری که از خارج میاد تا یه دختر شیطون و غیر قابل کنترل رو تربیت کنه… این کار واقعا متفاوت خواهد بود. شخصیتها و نوع داستان متفاوت خواهند بود. در این کار شخصیت اولی خواهیم داشت که پر از اشتباه است. پر از ندانم کاری. پر از خامی و بی تجربگی.می خواهیم که با

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان خلسه

    خلاصه رمان:       “خلسه” روایتی از زیبایی عشق اول است. مارال دختر سرکش خان که در ۱۷ سالگی عاشق معراج سرد و مغرور میشود ولی او را گم میکند و سالها بعد روزی دوباره او را می‌بیند و …       به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان من نامادری سیندرلا نیستم از بهاره موسوی

    خلاصه رمان :       سمانه زیبا ارام ومظلومم دل در گرو برادر دوستش دکتر علیرضای مغرور می‌دهد ولی علیرضا با همکلاسی اش ازدواج می‌کند تا اینکه همسرش فوت می‌کند و خانواده اش مجبورش می‌کنند تا با سمانه ازدواج کند. حالا سمانه مانده و آقای مغرور که علاقه ای به او ندارد و سه بچه تخس که

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
4 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
mehr58
mehr58
1 سال قبل

عالیه

:///
:///
1 سال قبل

یعنی امتحانای من بالاخره امروز تموم شد اینا هنوووووز دارن حرف میزنن:///

آدم معمولی
آدم معمولی
1 سال قبل

تا الان تو این سایت کلی رمان خوندم دیر تراز این شروع شد زودتر تموم شد اگه فلاکت های درست تموم شد نویسنده یکم ببرش جلو

𝒛𝒂𝒉𝒓𝒂
𝒛𝒂𝒉𝒓𝒂
1 سال قبل

دلم برای علی سوخت
برای میران که معلوم نیست الان کجاست هم میسوزه
دلم برا خودمم میسوزه که صبح کنکور تجربی دارم 😂🤕
کلا دنیا جای خوبی نی

دسته‌ها
4
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x