رمان جرئت و شهامت پارت ۳ - رمان دونی

 

 

پوزخندی در دهانش نقش بست.
انگار برای او جوک تعریف کرده ام آرام خندید .

 

_خب داد بزن.

 

_چیکار کنم؟

سرش را جلوتر برد و به چشمانم خیره شد،از آن لبخندش خبری نبود.

 

_مگه نمیگی،نرم بیرون.داد میزنی؟
خب داد بزن دیگه …تو که جرئت اینکار رو نداری ،غلط می کنی حرف میزنی ،من خودم میدونم…

 

با صدای قدم زدن یهو حرف های فرید خشک شد،و از من فاصله گرفت.من هم سریع به سمت ظرف شویی رفتم .

 

_ترنم ،هنوز چایی ها رو نریختی؟ عه آقا فرید چرا اومدید آشپز خونه؟

 

سریع برگشتم و به مادر نگاه کردم .هنوز می‌توانست از نگاهم ترس را ببیند.فرید هم شروع به سر خاراندن کرد و لب زد.

 

_عمه جون،اومده بودم دست هام و بشورم. من دیگه برم.

مادر هم سری تکان داد و فرید از آشپزخانه خارج شد،نفس راحتی کشیدم اما با چهره ی اخمو مادر مواجه شدم.

 

نگاهی به چایی ها کرد و گفت:

 

_چایی که کامل نریختی که هیچ از آشپزخونه هم بیرون نمیای،میخوای داییت پیش همه بگه دختر خواهرم خیلی بی ادبه؟

 

_ببخشید مامان.الان میام.

 

مادر چشم غره ای به من زد و از آشپز خانه خارج شد‌.

 

نفس عمیقی کشیدم.

سعی کردم به خودم مسلط باشم.

از آشپز خانه خارج شدم همزمان صدای زن دایی را شنیدم.

 

 

_البته تابان جان ما برای امر خیر مزاحم شدیم‌.

 

چشم هایم گرد شد،کم مانده بود از حدقه بیرون بزند.

 

یعنی چه برای امر خیر آمدن،من یک دختر دبیرستانی،که بر طبق همه کوچک هستم،آیا برای ازدواج مناسب هستم؟

 

تا جلوی دید آنها قرار گرفتم.

 

به فرید نگاه کردم‌. نگاهم پر از نفرت بود.پر از کینه سعی کردم.لبخند ملیحی بزنم .

 

 

و چایی را به آنها تعارف کردم.

دایی تا چایی را در دستش گرفت گفت:

 

_به به چه چایی خوش رنگی!

 

نفس هایم را پر حرص بیرون دادم. و به بقیه تعارف کردم میخواستم وارد اتاقم شوم که مادر با اخم به من نگاه کرد و اشاره کرد که در کنار آنها بنشینم‌.

 

دایی شروع کرد به صحبت کردن.

 

_خب دخترم،ترنم جان.من به پدرت گفتم بیاد اینجا اما گفت کار داره نیومد ما تو رو خواستیم برای پسرم فرید خاستگاری کنیم.نمیدونم تابان جان تو راصی هستی یا نه اما نظر حامد هم مهمه اینکه دخترش ازدواج کنه یا تو خونه بشینه.

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3 / 5. شمارش آرا 2

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان بازی های روزگار به صورت pdf کامل از دینا عمر

          خلاصه رمان:   زندگی پستی و بلندی های زیادی دارد گاهی انسان ها چنان به عمق چاه پرتاب می شوند که فکر میکنن با تمام تاریکی و دلتنگی همانجا میمانند ولی نمیدانند که روزی خداوند نوری را به عمق این چاه میتاباند چنان نور زیبا که بر عالوه سیاه چال ،دلت را هم نورانی میکند.

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان آخرین این ماه به صورت pdf کامل از مهر سار

          خلاصه رمان :   گاهی زندگی بنا به توقعی که ما ازش داریم پیش نمیره… اما مثلا همین خود تو شاید قرار بود تنها دلیل آرامشم باشی که بعد از همه حرفا،قدم تو راهی گذاشتم که نامعلوم بود.الان ما باهم به این نقطه از زندگی رسیدیم، به اینجایی که حقمون بود.   پدر ثمین ناخواسته

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان توهم واقعیت به صورت pdf کامل از عطیه شکوهی

        خلاصه رمان:   رها دختری از یک خانواده سنتی که تحت تاثیر تفکرات قدیمی و پوسیده خانواده اش مجبور به زندگی با مردی بی اخلاق و روانی می‌شود اما طی اتفاقاتی که میفتد تصمیم می گیرد روی پای خودش بایستد و از ادامه زندگی اشتباهش دست بکشد… اما حین طی کردن مسیر ناهمواری که پیش رو

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بامداد عاشقی pdf از miss_قرجه لو

  رمان بامداد عاشقی ژانر: عاشقانه نام نویسنده:miss_قرجه لو   مقدمه: قهوه‌ها تلخ شد و گره دستهامون باز، اون‌جا که چشمات مثل زمستون برفی یخ زد برام تموم شدی، حالا بیچاره‌وار می‌گردم به دنبال آتیشی که قلب سردمو باز گرم کنه… به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
رمان هیچکی مثل تو نبود

  دانلود رمان هیچکی مث تو نبود خلاصه : آنا مفخم تک دختر خانواده مفخم کارشناس ارشد معماریه. بی کار و جویای کار. یه دختر شاد و سر زنده که با جدیت سعی میکنه مطابق میل پدرو مادرش رفتار کنه و اونها رو راضی نگه داره. اما چون اعتقادات و نظرات خانواده اش گاهی با اون یکی نیستن مجبوره زیر

جهت دانلود کلیک کنید
رمان ماه مه آلود جلد دوم

  دانلود رمان ماه مه آلود جلد دوم   خلاصه : “مها ” دختری مستقل و خودساخته که تو پرورشگاه بزرگ شده و برای گذروندن تعطیلات تابستونی به خونه جنگلی هم اتاقیش میره. خونه ای توی دل جنگلهای شمال. اتفاقاتی که توی این جنگل میوفته، زندگی مها رو برای همیشه زیر و رو می کنه؛ زندگی که شاید از اول

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
8 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Asaadi
Asaadi
1 سال قبل

رمان قشنگی به نظر میاد میشه پارتاشو زیاد کنی؟

Asaadi
Asaadi
1 سال قبل

به نظرم بهتره طولانی خوبههه مرسی🫀

Asaadi
Asaadi
1 سال قبل

نهههه فرید با ترنم ازدواج نکنه🗡😂

Asaadi
Asaadi
1 سال قبل

واییی ازدواج اجباری😱

Asaadi
Asaadi
1 سال قبل

کنجکاو شدم بخونمممم اخرش چی میشه😃

دسته‌ها
8
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x