داشتم نرم میشدم؟ خام میشدم؟ در میان اغوشش انقباض تنم کم شد، دستش روی کمر برهنهام چرخید و من را در اغوشش گرفت، سرم را به سینهاش تکیه زد و چقدر کوبش قلبش زیبا بود…
دستم روی سینهاش نشست و چشم بستم، به ضربان قلبش گوش سپردم و دستان گرم لو تنم را نوازش کرد، به ارامی دست زیر تنم انداخت و در اغوشش بالا کشیده شدم.
حتی دلم نمیخواست چشم باز کنم، فکر اینکه خواب باشد، فکر اینکه چشم باز کنم و او ناپدید شود، ترسی در دلم انداخته بود که نمیدانستم چه کنم…
خواب قشنگی بود، دلم نمیآمد از ان دل بکنم!
روی تخت فرود امدم و زیپ لباسم را به ارامی پایین کشید، بند روی شانهام پایین خیز و سرش زیر گردنم فرو رفت…
انگشتانم چنگ موهایش شد، هنوز چشم باز نکرده و دلم نمیخواست که باز کنم…
_ قباد؟
پرسیدم، میخواستم مطمئن شوم خواب نیست…دلم میخواست بدانم چه میگوید…
سرش کنار گوشم کشیده شد، لالهی گوشم را به لب کشید و لب زد:
_ جانم…
قلبم از ریشه تکان خورد، هیجان مثل روزهای اولی که دیده بودمش…
در تنم پیچید و به نفس نفس افتادم، چانهام را چنگ زد و سرم را بالا گرفت، بوسههایش به زیر گلویم نشست و خام هر نوازشش میشدم…
ترسیده بودم؟ نه…
همسرم بود، سالها بود…
تنها کسی بود که داشتمش…
اما حس بد؟ داشتم…چرا، داشتم!
حس اینکه از روی هوس نزدیک شدهاست اما قدرت عشق قلبم بیشتر بود، به مغزم نهیت میزد، فریاد میزد که رها شو…
بگذار برای روزهای اخر او را لمس کنیم…
به این رمان امتیاز بدهید
روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!
میانگین امتیاز 3.1 / 5. شمارش آرا 7
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.
😐 😐
سلام این رمان حورا راپارت شازیادکن دیکه خیلی طولانی کردیش حداقل هرسیری میزاری دوسه تاپارت تاباهم بزارمرسی
من که میگم به احتمال زیاد لاله یا یکی دیگه دروباز کنه بیاد تو
اینایی که میگن توvip حورا بچه داره و نمیدونم از قباد حامله میشه وقتی قباد مشکل داره بچه از کجا😐
اخخرررششش من یه دوووور بخاطر این کس مغز بازیش میکنمممم😐😐😐😐😐😐واااای فشااااااااار خداااا
حورا منظورمه🗿🤌
خاک تو سر حورا نه خاک تو سر نویسنده با این نوشتنش😐
بچه ها میگم خواندیم چقدر لاله ومادرقباد حورا رو موردتهمت وتحقیر قرار دادن وحتی قباد حمایت نکرد از حورا خودش هم تحقیرش میکرد ،اون همه دلخوری و زندانی در اتاق ،،،،،
وای چطور با یه لمس یادش رفت ،چقدر سست بی اراده ،چقدرررر رغت انگیز
ب احتمال صدی به نود حورا حامله میشه
آره حامله میشه بعدش وقتی میفهمه فکر کنم دیگه جدا میشه از قباد و قباد هم میگرده دنبالش و پیداش نمیکنه
یکی از دوستام اینجوری واسم تعریف کرده چون اون تو VIP داره میخونه این رمانو
میشه بدونیم که چطوری تو vip عضو شده دوستتون؟؟
تو تلگرام اگه میخای عضو vip بشی باید ی مبلغی پرداخت کنی
خاک تو سر حورا سست کنن احمق بیشعور . به زنها توهین میشه با این کاراش
کارت از دلسوزی و خاکتوسرت گذشته….
این رمان شرف و غرور یه زن رو به باد میده
الان دقیقا مطنئن شدم که حورا احمقه
خاک تو سرت حورا 😐
خاک تو سرت حورا که غرورو عزت نفس نداری
همه مردا این جور مواقع خودشونو میبازن تا اون لباس تو تنت دیده داغ کرده خب لاله نبوده اومده سروقت تو چقد خری ، واییی میترسم تهش قباد پسش بزنه و با پوزخند بزنه بیرون اینجوری شه بخدا دیگه نمیخونم این چرت و پرت رو