رمان حورا پارت 127 - رمان دونی

 

 

 

 

 

ان که دیشب تنم را طواف داد که بود پس؟

مگر همین قباد نبود؟ بوسه‌ها؟ ان گرمای…

گرمایی نبود! از یاد بردم صداهای ذهنم را؟

پاهایش را از تخت پایین گذاشت:

 

_ قباد؟

 

نیم نگاهی به سمتم انداخت:

_ بله؟

 

دیشب نگفته بود جانم؟ اب دهانم را قورت دادم و کمی به سمتش خم شدم:

_ چیشد قباد؟ دیشب…

 

_ دیشب چی؟ مگه خودت همینو نمیخواستی!

 

ابروهایم بالا پرید:

_ من؟

 

در حالی که شلوارش را میپوشید خونسرد نگاهی به سویم انداخت:

 

_ پس کی؟ من بودم از رفع نیاز همسر و شرع و تبعیض قائل نشدن میگفتم؟ گفتی برات کم گذاشتم؟ خب…خرجیتو که میدم، یه سکسه که بیا، میخوای هر هفته بیام بکنمت برابر شه؟

 

قلبم داشت به سینه‌ام چنگ می‌انداخت و مغزم داشت قلب دیوانه را سرزنش میکرد!

دستم را روی سینه‌ام گذاشتم:

 

_ اما…دیشب گفتی، گفتی برات مهم بودم…همیشه…

 

از جا برخاست و پیرهنش را از روی تاج تخت برداشت:

_ گفتم بودی…همیشه بودی، نگفتم هستی!

 

اب دهانی که قورت داده نمیشد را با چنگ زدن گلویم سعی کردم پایین دهم، اما نشد انگار…

چیزی میان گلویم گیر کرده بود که میخواستم بیرونش بکشم اما نمیشد…

 

اشک به چشمانم هجوم اورد و صدای در من را به خودم اورد…

رفته بود، رفته بود و بار دیگر قلبم ترک برداشت…رفته بود و بار دیگر زخم زد به این تن عاشق…

 

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.3 / 5. شمارش آرا 7

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان دختر بد پسر بدتر

    خلاصه رمان :       نیاز دختری خود ساخته و جوونیه که اگر چه سختی زیادی رو در گذشته مبهمش تجربه کرده.اما هیچ وقت خم‌نشده. در هم‌نشکسته! تنها بد شده و با بدی زندگی می کنه. کل زندگیش بر پایه دروغ ساخته شده و با گول زدن و گناه و هرچه که نادرسته احساس خوبی داره. اما

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان طلاهای این شهر ارزانند از shazde_kochool

    خلاصه رمان :     یه مرد هفتادساله پولداربه اسم زرنگارکه دوتا پسر و دوتا دختر داره. دختردومش”کیمیا ” مجرده که عاشق استادنخبه دانشگاهشون به نام طاهاست.کیمیا قراره با برادر شوهر خواهرش به اسم نامدار ازدواج کنه ولی با طاها فرار می کنه واز ایران میره.زرنگار هم در عوض خواهر هفده ساله طاها به اسم طلا راکه خودش

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان هایکا به صورت pdf کامل از الناز بوذرجمهری

  خلاصه رمان:   -گفته بودم بهت حاجی! گفته بودم پسرت بیماری لاعلاج داره نکن دختررو عقدش نکن.. خوب شد؟ پسرت رفت سینه قبرستون و دختر مردم شد بیوه! حاجی که تا آن لحظه سکوت کرده با حرف سبحان از جایش بلند شد و رو به روی پسرکش ایستاد.. -خودم کم درد دارم که با این حرفات مرهم میزاری روش؟

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ستم به صورت pdf کامل از هاله بخت یار

      خلاصه رمان :   آمین رستگار، مردی سی ساله و خلبان ایرلاین آلمانیه… به دلیل بیماری پدرش مجبور به برگشتن به ایران میشه تا به شغل خانوادگیشون سر و سامون بده اما آشناییش با کارمند شرکت پدرش، سوگل، همه چیز رو به هم می‌ریزه! دختر جوونی که مورد آزار از سمت همسر معتادش واقع شده و طی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان سیطره ستارگان به صورت pdf کامل از فاطمه حداد

          خلاصه رمان :   نور چشمامو زد و پلکهام به هم خورد.اخ!!!از درد دوباره چشمامو بستم. لعنت به هر چی شب بیداریه بالخره یه روز در اثر این شب بیداری ها کور میشم. صدای مامانم توی گوشم پیچید – پسرم تو بالخره یه روز کور میشی دیر و زود داره سوخت و سوز نداره .

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان عقاب بی پر pdf از دریا دلنواز

  خلاصه رمان:           عقاب داستان دختری به نام دلوینه که با مادر و برادر جوونش زندگی میکنه و با اخراج شدن از شرکتِ بیمه داییش ، با یک کارخانه لاستیک سازی آشنا میشه و تمام تلاشش رو میکنه که برای هندل کردنِ اوضاع سخت زندگیش در اون جا استخدام بشه و در این بین فرصت

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
31 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
ساناز
ساناز
1 سال قبل

قباد اصلا حورا رو دوست نداره پس نویسنده هیچ جوره نمیتونه قباد رو عاشق نشون بده بعدا .
اگه یهو یچیزی شد ک دوباره برگشتن بهم واقعا مسخره و چرته

. .........Aramesh
. .........Aramesh
1 سال قبل

واقعا نمیدونم چی بگم فقط اینو میدونم دلم بد گرفت

♡ روا ♡
♡ روا ♡
1 سال قبل

واقعا دیگه دلم واسه حورا نمیسوزه شخصیتشو از دست داد با این دو پارت الکی حورا خله خل

صبام
صبام
1 سال قبل

حقته زنیکه احمق خنگ بی درک و فهم طرف درت گذاشت بعد رید به هیکلت و شخصیتت اون وقت تو هنوز امید واری؟ بخدا مریضی بدبختع خود تحقیر ناتوان😐

[:
[:
1 سال قبل

اصکلیه این دختر ت دنیا تکه:/

صدیقه
صدیقه
1 سال قبل

خدایی نویسنده یکم پارت ها رو بلند تر بنویس هر دو روز یکبار و اینقدر کم یکم تکون بخور آخرش رو بیار الکی داری کشش میدی جدی خیلی طولانیش داری میکنی

Roya
Roya
1 سال قبل

آدم آنقدر کثیف واقعا حرف برای گفتن نمی ماند این رمان واقعا دیگر ارزش خواندن نداره

Mamanarya
Mamanarya
1 سال قبل

حقته حقته حقته حقته حقته کثافت کی میخای بفهمی آخه… کاش بد تر بهت میگفت تا بلکه مغز پوکت ب کار بیفته

beniz4528
beniz4528
1 سال قبل
نویسنده خنگ
beniz4528
beniz4528
1 سال قبل

دیوانه

beniz4528
beniz4528
1 سال قبل

نویسنده خوبی نیست .یا از حورا میگه یا از کیمیا .طرز فکر اون دو نفر لاله وقباد چیزی نمیگه

beniz4528
beniz4528
1 سال قبل

لطفا از اون طرف هم بگه منظورم قباد از طرز فکرش

آدم معمولی
آدم معمولی
1 سال قبل

دوستان عزیز اینقدر هیت ندید اتفاقا بنظر من خوب شد اینجوری حورا فهمید کسی که دوستش داشته دیگه مرده و دیگه تغییر می کنه و برای خودش مسیره دیگه ای رو می‌ره

Bahareh
Bahareh
1 سال قبل
پاسخ به  آدم معمولی

عمرا اگه حورا به خودش بیاد خیلی رومخه.

آدم معمولی
آدم معمولی
1 سال قبل

قلب من سوخت چه برسه به حورا 🥺💔

lilo
lilo
1 سال قبل

قباد لجن 😐 😐 😐 😐 😐

مریم
مریم
1 سال قبل

قطعا نویسنده دیوانه است .با این چرندیات فقط ذهن مریضش رو نشون میده
ما چرا می‌خونیم

دیانا
دیانا
1 سال قبل
پاسخ به  مریم

چون نویسنده داره تمام تلاشش میکنه تا حورا از قباد نا امید بشه و بر پی زندگیش

آدم معمولی
آدم معمولی
1 سال قبل
پاسخ به  مریم

این رمان مال نویسنده است هرجور دوست داره می‌نویسه تمایل نداری نخون

آخرین ویرایش 1 سال قبل توسط آدم معمولی
نگار
نگار
1 سال قبل

وای خدا لعنتت کنه چ افتضاحی شد

رهگذر
رهگذر
1 سال قبل

قلب حورا نه دیگه این قلب منه که داره میشکنه لطفا توهین به حورا و احساستشو تموم کن

مریم
مریم
1 سال قبل

خفه شو نویسنده عوضی دیوانه
یه مشت چرندیات وتخیلات ذهن مریضت رو میدی به خورد ما

مادر قباد😂
مادر قباد😂
1 سال قبل

عرررر😂😂😂چرا من‌خندم میگیره

آدم معمولی
آدم معمولی
1 سال قبل
پاسخ به  مادر قباد😂

مادر قباد خوشبختم😂😂

لی لی
لی لی
1 سال قبل
پاسخ به  مادر قباد😂

دلیل خندت تو اسمته😂

دسته‌ها
31
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x