_ نگران من نباش، انقدر هم الکی حرص و جوش نخور، چند رو دیگه که عروسیتون برگزار شد و رفتید سر خونه زندگیتون، قباد خودش همون بچهرو کول میگیره باهاش بازی میکنه، خواهرزادهشه، چرا فکر کردی بدش میاد؟
نفس عمیقی کشید:
_ از این بدم اومد که لاله کرمشو ریخت تا بیان سروقت تو!
کنجکاو بودم بدانم چگونه حرفش را زده بود که کسی او را فتنه نمیخواند!
_ راستی چجوری گفتش؟ خودتم بودی؟
سری به تایید تکان داد:
_ بعد اینکه خوابیدی، رفتم پایین دیدم سه تایی نشستن فیلم میبینن، منم خوابم نمیومد، نشستم پیششون…
آهی کشید:
_ یهو لاله به قباد و مامان تبریک گفت، اونا هم پرسیدن چیشده مگه، اینم خودشو زد به نفهمی که انگار نمیدونسته داداشم خبر نداره!
پوزخندی به تنگ حرفش اضافه کرد:
_ بعدشم گفت حاملگی کیمیا و رو به خودمم تبریک گفت، بعد با تعجب هم گفت که فکر میکردم چون حورا خبر داره لابد شما هم میدونید!
سری به تاسف تکان دادم:
_ خوب بلده نقش بازی کنه، خدا میدونه دیگه چیا پنهون کرده از قباد با این مهارتش!
کیمیا لب برچید:
_ بخدا حورا، نمیدونم چرا اما اصلا حس خوبی به لاله ندارم… میدونی، قبلا خب، فقط دخترخاله بودیم، میونهمون به عنوان دوتا همبازی بچگی و دوستی خیلی خوب بود، اما از وقتی قضیهی ازدواجش با داداشم شروع شدهها، رفتاراش و حرکتاش واقعا گیج کنندهس!
شانه بالا دادم:
_ برام مهم نیست، هرچی میخواد بشه، بذار بشه! من که میرم اینجام نمیمونم، تو هم که فردا میری سر خونه زندگی خودت، با وحید آیندهتو بساز، تو کار داداشتم دخالت نکن که هیچی حالیش نیس!
_ بنظرت درست میشه؟
چشم ریز کردم:
_ چی درست شه؟
شانه بالا انداخت:
_ زندگیمون، اینکه واقعا خوشبخت شیم…میشه؟
پوزخندی زدم و لقمهی دیگری از نیمرو را به دهان بردم:
_ تا خوشبختی و درست شدن رو چی تعریف کنی!
نفس عمیق و سوزناکش، حرفمان را خاتمه داد، من هم صبحانهام را با تمام لذت میل کردم و به اتاق برگشتم، مشغول درس خواندن…
روزها سریع میگذشت و نمیشد وقتی هدر داد!
نگاهم هر از گاهی میان درس به جعبهی لباسم برمیگشت، اما باز هم خود داری میکردم، دلم بدجور میخواست امتحانش کند اما خب، چه نیازی بود؟ یکبار در مزون پوشیدم و تمام، دیگر نیازی نیست…
دیگر داشتم کم کم از درس خواندن خسته میشدم که موبایلم زنگ خورد، برداشتمش و دیدن ان شمارهی ناشناس باز هم اخمهایم را در هم کشید. تماس را متصل کردم:
_ الو؟
باز هم سکوت کرد، اخم پیشانیام عمق گرفت:
_ اگه باز زنگ زدی حرف نزنی من قطع میکنم و بهتره دیگه شمارهت نیاد رو گوشـ…
_ حورا؟
صدای زنانهای که شنیدم چشمانم را درشت کرد، منی که این همه مدت فکر میکردم از ان به اصطلاح خواستگار سمج این تماسها برمیآید، با شنیدن صدای یک زن شوکه شدم:
_ خودم هستم…
_ خوبی؟
گیج شدم، به ارامی پرسیدم:
_ به جا نیاوردم!
به این رمان امتیاز بدهید
روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!
میانگین امتیاز 3.6 / 5. شمارش آرا 9
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.
سلام من دهم اشتراک سه ماه خریدم الان چند روز هست هر کاری میکنم نمیتونم وارد بشم چیکار باید بکنم تو رو خدا راهنمایی کنید
متاسفم واسه مدیرِ سایت … نه واسه اشتراک … واسه این توهینِ اشکارایی که به مخاطب ها کردن .. عملا رمان های این سایت هر دو قرن یه بار پارتِ جدید داشتن (اونم دو سه خط) اینکه اون دو خطم پولی کنین واقعا تاسف بر انگیزه… خوندن یا نخوندنِ رمان هایِ نویسنده های بد قول .. همچین توفیری ام نداره …
چه بد قول این نویسنده
سلام.من اشتراک خریدم پولم کم شد ولی میگه نخریدم جریان چیه
با این ادرس ایمیل مبلغی واریز نشده
چرا اتفاقا مبلغ ازم کم شد تو داشبوردمم زده در انتظار تایید.
دروغ که ندارم بگم اقا. پولوگفتین کار و تحویل بدین
واقعا به این نتیجه رسیدم آدم برای نفس کشیدن هم باید یه پولی تو جیبش باشه
تو این اوضاع اقتصادی میومدم اینجا یکم رمان بخونم تا فکرم چند لحظه آزاد باشه از دنیای اطراف که اینم به لطف شما از ما گرفته شد
واقعا متاسفم
با این کار ها فقط تعداد مخاطب هاتون رو کم میکنین این از پارت ها اینم از اشتراک
فقط ترو خدا دلارای رو اشتراکی نکن
فقط ترو خدا دلارای اشتراکی نکن
سلام خسته نباشید من اشتراک سه ماهه گرفتم بازم رمانها باز نمیشه. مشکل چیه
ورود کردید به اکانتتون ؟
ممنون مشکل حل شد
همه رمان های ک میخوندم اشتراکی شدن
این سایت دیگه ارزش ندارن😑😂
بچه ها چرااینقد جبهه میگیرید اشتراک سه ماهه بگیرید میشه پنجاه تومن پولی هم نیست خدایی دربرابر زحمتی که میکشن وبرامون پارت گذاری میکنن
باش
آقای علی درست پولی نیست ولی حرف اینه چرا با رمان های نصفه هم این کار کردن با پی دی اف و رمان های جدید اینجوری میکردن خب ….این توهین به شعور مخاطب. واقعا
سلام .من جای دیگه هم انتقاد کردم ولی نظرمو تایید نکردن
آدمین سایت اگه میخواد رمان ها رو پولی کنه مشکلی نیست،ولی چرا از رمان های نصفه ای پارت گذاری به صورت درست انجام نمیشده.
چطوری اعتماد کنیم بهتون؟
از اون گذشته رمان های نصفه سایت فوق العاده زیاده.از کجا معلوم پول بدیم اشتراک بخریم ولی رمان نصفه نمونه؟
کاش برای مخاطبینتون ارزش قائل بودید.
منتظر بشین هروقت پارت اخر نوشته شد اون موقعه اشتراک بخرید یا شایدم زودتر فایل کاملش اومد گذاشتیم برا دانلود
مدیر سایت حسن روحانی باشه ؟
این چه مسخره بازیه چه اشتراک خریدنی اول رمان تو کامل کن بعد دنبال اشتراک باش وقتی هنوز حتی یه روتین درست واسه رمانت نداری
واقعا نمیدونم چی بگم ولی این توهین به شعور مخاطب که یهو همه چیز رو پولی کنید در حالی که اول رایگان بوده
وااای توروخدا یعنی چی آخه ن رمان هامین ن آووکادو چرا بالا نمیاد چرا ی مدت مردمو مسخره کردین چه وعضشه از ی ماه بیشتر که این سایت بهم ریخته خواهشا یکی جواب گو باشه
ببخشید چرا رمان هامین بالا نمیاد
چرا این سایت مسخره بازی در میاره اشتراک
مگه رمان آنلاین نیست دیگه اشتراکش چیه
واقعا متاسفم
مدیر این چه مسخره بازی ایه ، خیلی کار بیشعورانه ابیه یه رمان رو از اول رایگان بزاری بعد که به نصف رسید پولیش کنی اونم ماهی اونقدر برای رمانی که ماهی بزور سرجمع ۱۰ پارت میشه ، رمان همین رو دیگه چرا پولی کردی ، این چه وضعشه یا از اول پولی کن یا وقتی گذاشتی دیگه پول گرفتنت چیه واقعا کار خیلی نابجاییه و پولش حرومه از این به بعد حتی رمان های رایگانتم نمیخونم
اینهمه تو خماری بمونیم بعد بیای بگی عه پولی شد عه باید پول بدی
مرض که ندارم میرم پی دی افشو از نویسنده با پول کمتر میگیرم
واقعا ایشالله تو این پول گرفتنت از رمانی ک از اول رایگان بوده روز خوش نبینی
عزیزم من که کسی رو مجبور نکردم اینجا بمونن رمان بخونن یا اشتراک بخرن هرکی دوست داشت اکانت میخره هرکی دوست نداشت بره جای دیگه بخونه
منم به شخصه پول بابت رمان میدم ک کامل باشه نه این الان بیشتراز۷ماهه گذشته ازشون وب هیچجا نرسیده
آقا شما تونستین رمان هامین رو بخونین؟این اداها چیه من نتونستم واردشم بخونم اه
نویسنده دیر میزاره
مگه شما قبلا آووکادو رو نمیزاشتی خیلی هم خوب پارت میدادی از وقتی این پسره قادره مادره کیه میزاره اینطوری شد :/
اشتراک چی ولمون کن تو رو خدا
بلاخره داره هیجان انگیز میشه