رمان حورا پارت 150 - رمان دونی

 

 

 

 

 

 

_ نمیدونم قصدت از گفتن اون حرف چی بود حورا، اما یبار دیگه تهمت بزنی و بخوای باز عقیم بودن منو تکرار کنی، قول نمیدم اینبار بهت رحم کنم!

 

محکم بازویم را از میان انگشتانش بیرون کشیده با مشتی به شانه‌اش، به عقب هلش دادم:

 

_ برو اونور به من دست نزن، به من ربطی نداره کی چه غلطی میکنه، وقتی موندنم زیاد طولانی نمیشه نمیخوام تو زندگی خوشگل شماها دخالتی کنم!

 

_ به همین خیال باش که طلاقت بدم!

 

_ مجبوری طلاق بدی، وگرنه زندگیتو زهرمارت میکنم!

 

چنان غریدم که خودم هم از لحن پر از نفرتم شوکه شدم، او که جای خود داشت…

حورایی که قبل‌ها، میبوییدش، میبوسیدش، قربان صدقه‌اش میرفت و دل پاکی داشت…

مهربان بود و عزیز، هرکس دلش را میشکاند سکوت میکرد…

 

دیگر ان حورا را نمیدید، این حورا یکبار، گفته بود حاضر است کور شود اما دیگر او را نبیند، و حالا تهدیدش کرده بود که اگر طلاق ندهد، زندگی‌اش را زهرمارش میکند!

 

شوکه بود، طبیعی بود شوکه شود!

 

_ فکر کن، بچه‌ت دنیا بیاد، یه زن وسط زندگیش باشه، به اسم زن اول باباش، که هی دنبال طلاق از باباش باشه اما تو نخوای طلاقش بدی! بیچاره اون بچه‌…قراره این همه جنگ و جدل و زن بازی‌های تو رو ببیـ…

 

_ خفه شو!

 

از نعره‌اش شانه‌هایم بالا پرید، هنوز نگاهش نمیکردم، اما تصور ان چشمان سرخ از خشم و چهره‌ی کبود و رگ متور پیشانی‌اش سخت نبود، اینکه نیم قدم نزدیک شد که چیزی بگوید:

 

_ هیچی نگو قباد…نگو، طلاقم میدی، راحتم می‌ذاری…مثل تموم این چندماهی که ذره‌ای به من اهمیت ندادی و برده‌ی زیرشکمت بودی، به لاله رسیدی، حالا هم چند ماه حاملگیشو ترمز دستیتو غلاف کن یکم مردونگی ازت ببینه!

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.2 / 5. شمارش آرا 233

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
رمان ژینو
دانلود رمان ژینو به صورت pdf کامل از هاله بخت یار

  خلاصه: یاحا، موزیسین و استاد موسیقی جذابیه که کاملا بی‌پروا و بدون ترس از حرف مردم زندگی می‌کنه و یه روز با دیدن ژینو، دانشجوی طراحی لباس جلوی دانشگاه، همه چی عوض میشه… یاحا هر شب خواب ژینو و خودش رو می‌بینه در حالی که فضای خوابش انگار زمان قاجاره و همه چی به یه کابوس وحشتناک ختم میشه!حتی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان مجنون تمام قصه ها به صورت pdf کامل از دل آن موسوی

    خلاصه رمان:   همراهی حریر ارغوان طراح لباسی مطرح و معرف با معین فاطمی رئیس برند خانوادگی و قدرتمند کوک، برای پایین کشیدن رقیب‌ها و در دست گرفتن بازار موجب آشنایی آن‌ها می‌شود. باشروع این همکاری و نزدیک شدن معین و حریر کم‌کم احساسی میان این دو نفر شکل می‌گیرد. احساس و عشقی که می‌تواند مرهم برای زخم‌های

جهت دانلود کلیک کنید
رمان کی گفته من شیطونم

  دانلود رمان کی گفته من شیطونم خلاصه : من دیـوانه ی آن لـــحظه ای هستم که تو دلتنگم شوی و محکم در آغوشم بگیــری … و شیطنت وار ببوسیم و من نگذارم.عشق من با لـجبازی، بیشتر می چسبــد!همون طور که از اسمش معلومه درباره یک دختره خیلی شیطونه که عاشق بسرعموش میشه که استاد یکی از درسای دانشگاشه و…

جهت دانلود کلیک کنید
رمان خواهر شوهر
رمان خواهر شوهر

  دانلود رمان خواهر شوهر خلاصه : داستان ما راجب دونفره که باتمام قدرتشون سعی دارن دونفر دیگه باهم ازدواج نکنن یه خواهر شوهر بدجنس و یک برادر زن حیله گر و اما دوتاشون درحد مرگ تخس و شیطون این دوتا سعی می کنن خواهر و برادرشون ازدواج نکنن چه آتیشایی که نمی سوزونن و …. به این رمان امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بی چهرگان به صورت pdf کامل از الناز دادخواه

    خلاصه رمان:   رویا برای طرح کارورزی پرستاری از تبریز راهی یکی از شهرهای جنوبی می‌شه تا دو سال طرحش رو بگذرونه. با مشغول شدن در بخش اطفال رویا فرار کرده از گذشته و خانواده‌اش، داره زندگی جدیدی رو برای خودش رقم می‌زنه تا اینکه بچه‌ای عجیب پا به بیمارستان می‌ذاره. بچه‌ای که پدرومادرش به دلایل نامشخص کشته

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان برای مریم

    خلاصه رمان :         روایتی عاشقانه از زندگی سه زن، سه مریم مریم و فرهاد: “مریم دختر خونده‌ی‌ برادر فرهاده، فرهاد سال‌ها اون رو به همین چشم دیده، اما بعد از برگشتش به ایران، همه چیز عوض می‌شه… مریم و امید: “مریم دو سال پیش از پسرخاله‌اش امید جدا شده، دیدن دوباره‌ی امید اون رو

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
5 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
روا
روا
10 ماه قبل

نمی‌خواهی یکم طولانی ترش کنی من تا اومدم بفهمم میشده تموم شد

حنا
حنا
10 ماه قبل

یکی تو پارتای قبلی تو کامنتا میگفت توی وی ای پی رمان بچه ی قباد و حورا به دنيا اومده با این اوصاف همچبن فرضی درسته؟کسی خونده؟تاییدش میکنید؟

Esfp99
Esfp99
10 ماه قبل

چرت و کم محتوا

Esfp99
Esfp99
10 ماه قبل

خیلی مسخره بود

رهگذر
رهگذر
10 ماه قبل

یبارم رمان رو از سمت قباد بزارین

دسته‌ها
5
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x