نزدیکتر شدم:
_ وقتی هم تو اومدی تو زندگیم، یادت رفته دعوای اولی که سر من کردیو؟ اون روز من فقط مقنعهمو عقبتر زده بودم، یه مانتوی کوتاهتر پوشیده بودم قباد، اون روز یه پسر جلوی چشمات خواست بهم شماره بده و اونقدر زدیش و من جیغ زدم که از حال رفتم!
بغضی که از خاطرات گذشته به گلویم هجوم اورده بود را کنترل کردم:
_ از اون روز، بازم شدم همون زن پوشیده که خودشو محدود کرد، که نکنه دعوا کنی، که نکنه بدت بیاد، چرااا؟ چون فقط تو رو داشتم، دیگه اون بدبخت بی کس و کار نبودم، تو رو داشتم و نمیخواستم از دستت بدم و حدس بزن چی!
همانطور شوکه و خیره منتظر ماند:
_ دفعهی بعد بخاطر یه رژلب پررنگ منو دعوا کردی، بدت اومد، پاکش کردی برام، گفتی فقط برا من بزن، گفتی مرد دیگهای نباید ببینه، اونموقع ذوق کردم، خوشم اومد گفتم روم غیرت داره، دوسم نداره…
اب دهانم را با بغضم قورت دادم و تیز در چشمانش خیره شدم:
_ اما الان فهمیدم هیچ دوست داشتنی در کار نبوده، تو فقط رو من مالکیت میکردی، مثل یه وسیله، همین!
چشم بست و رو گرفت:
_ چرا هیچوقت بهم نگفتی؟ چرا باهام حرف نزدی؟
عصبی به پشتی تخت تکیه دادم و پتو را تا گردنم بالا کشیدم:
_ چی میگفتم؟ وقتی خودم اشتباه کردم؟ الان میخوام اشتباهاتمو جبران کنم، تو هم کسی نیستی که بخوای جلومو بگیری!
از جا برخاست، چنگی به موهایش زد، بی اراده پرسیدم:
_ لاله خوب بود؟ دکتر رفتین…
سری تکان داد:
_ اره چیزی نبود، ظاهرا ازین چیزاس، انقباض و انبساط شکمشه، نمیدونم چیه…
پوزخندی زدم:
_ اره حتما!
به این رمان امتیاز بدهید
روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!
میانگین امتیاز 4.3 / 5. شمارش آرا 212
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.
آقاااااااا تف تو قباددد😭نمیخوام الان خودمو جر میدم چرا انقد این رمان رومخههه
پارت اشتباه ندادی ؟. احتمالا چند پارت جلوتر دادی
نه من اشتباه ندادم
اگه هم هست نویسنده گذاشته
سلام.یک پارت جلوتر رو گذاشتین
سلام نویسنده گرام میشه یکم پارت هارو بلند تر بزاری خیلی خوب شده تند تند میزاری ولی خدایی کمه
قشنگ معلومه یه پارتو رد کردی. اینهمه بی نظمی تو گذاشتن پارتها چه توجیهی داره؟!
یا پارت جا مونده داره، یا حس کده دوستان 3 پارت را این وسط حدس زدن رفته پارت بعدشون
چرا احساس می کنم پارتها قطع شدن انگار از یه جایی به جای دیگه میره اینا الان تو کوچه بودن بعد سر از تخت دراوردن
فکر کنم یه پارت جا انداختین
این چرا اینطوری بود 🤔
چرا پارت ها هر روز بیشتر از دیروز تحلیل میرن
واقعا دلم نمیخواهد بهم برگردن چون حس میکنم حورا مهره بازی میشه قباد مهره برنده هر چند از اینکه قباد پشیمون بشه خوشحال میشم ولی از اینکه حورا از تصمیماتش پشیمون بشه مانع خوندن رمان میشه
چی شد انکار اشتباه پارت دادین که؟
الان چی شد یه جهش اتفاق افتاد ! یه پارت جا افتاده که اینجور بی ربط از دم تالار عروسی و جر و بحث سر ماشین گرفتن یهو پریدن تو اتاق حورا ؟!