رمان حورا پارت 172 - رمان دونی

 

 

 

 

 

 

 

تنها چیزی که به طرز عجیبی مشکوکم کرده بود پرخوری‌ام بود!

 

چیزی که روزهاست دارمش، اما این اواخر شدت گرفته بود، حس اضافه‌وزن داشتم، انگار که باد کرده باشم!

از قباد بدم می‌امد، نه از ان حس‌های مزخرف عاشقی که بخاطر کارهایش متنفر شوم‌ها، نه…

چیزی بود عجیب!

 

انگار صورتش زشت شده بود، انگار بوی بد میداد، رفتارهایش در چشمم حال به هم زن بود، تا حد امکان سعی میکردم نگاهش نکنم، چون دلم میخواست عق بزنم!

 

و تنها چیزی که در ان لحظه نگرانم کرده بود همین احساسات بود، همین حال و هوای مزخرفی که دامن گیرم شده بود…

نمیخواستم ابدا فکر و خیالی که دارم واقعی شود!

 

حس کیمیا را داشتم، اینکه وقتی فهمید نمیخواستش…

منی که هنوز مطمئن نشده، شک دارم به خودم و متنفرم، از ان موجودی که بود و نبودش هنوز مشخص نیست!

 

در سالن آزمایشگاه نشسته بودم، منتظر جواب…

دیروز ازمایش دادم و گفتند که برای جوابش امروز مراجعه کنم، ظاهرا کمی زود آمده بودم!

از انجایی که کاری بیرون نداشتم، ترجیح دادم منتظر بمانم.

 

منتظر بمانم و به آینده‌ی درهم خودم فکر کنم، چه خیال بدی بود…

مگر نباید کنکور بدهم؟ دانشگاه چه؟

اگر جواب مثبت شود؟ اگر…حتی نمیخواهم به زبان بیاورمش…

 

چیزی مثل طناب دار یقه‌ام را چسبیده بود و فریاد میزد، که دیگر نه میتوانم طلاق بگیرم، نه میتوانم کنکور دهم، نه میتوانم سر کار بروم، نه حتی میتوانم برای خودم تلاش کنم…

_ خانم کاشفی!

 

لعنت به فامیلی قباد که هنوز روی من بود، بخاطر استفاده از بیمه‌ی او نام خانوادگی او را هم صدا میزدند!

_ خودمم…

 

با لبخند برگه را به سمتم گرفت، و چیزی گفت که ای کاش لال میشد و نمیگفت، ای کاش کر میشدم و نمیشنیدم:

_ تبریک میگم!

 

مگر در ان شب، ان رابطه‌ی عجول و سریع، یک اسپرم چقدر قدرت داشت که سریع بعد از جراحی من جفت شده که هیچ، برای نابودی زندگی من قصد رشد کردن هم پیدا کند!

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.2 / 5. شمارش آرا 248

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان بانوی رنگی به صورت pdf کامل از شیوا اسفندی

  خلاصه رمان:   شایلی احتشام، جاسوس سازمانی مستقلِ که ماموریت داره خودش و به دوقلوهای شمس نزدیک کنه. اون سال ها به همراه برادرش برای این ماموریت زحمت کشیده ولی درست زمانی که دستور نزدیک شدنش، و شروع فاز دوم مأموریتش صادر میشه، جسد برادرش و کنار رودخونه فشم پیدا میکنن‌. حالا اون جدا از کار و دستور، یه

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ریسک به صورت pdf کامل از اکرم حسین زاده

    خلاصه رمان: نگاهش با دقت بیشتری روی کارت‌های در دستش سیر کرد. دور آخر بود و سرنوشت بازی مشخص می‌شد. صدای بلند موزیک فضا را پر کرده بود و هیاهو و سروصدا بیداد می‌کرد. با وجود فضای نیمه‌تاریک آنجا و نورچراغ‌هایی که مدام رنگ عوض می‌کردند، لامپ بالای میز، نور نسبتاً ثابتی برای افراد دور میز فراهم کرده

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان قصه عشق ترگل pdf از فرشته تات شهدوست

  خلاصه رمان :     داستان در مورد دختری شیطون وبازیگوش به اسم ترگل است که دل خوشی از پسر عمه تازه از خارج برگشته اش نداره و هزار تا بلا سرش میاره حالا بماند که آرمین هم تلافی می کرده ولی…. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان عاصی

    خلاصه رمان:         در انتهای خیابان نشسته ام … چتری از الیاف انتظار بر سر کشیده ام و … در شوق دیدنت … بسیار گریسته ام … به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 0 / 5. شمارش آرا 0 تا الان رای

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان چشم های وحشی روژکا به صورت pdf کامل از گیلدا تک

      خلاصه رمان:   دختری به نام روژکا و پسری به نام فرهمند پارسا… دخترمون بسکتبالیسته، همزمان کتاب ترجمه میکنه و دانشگاه هم میره پسرمون استاد دانشگاهه     به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 4.3 / 5. شمارش آرا 3 تا الان رای نیامده!

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان هیچ ( جلد دوم) به صورت pdf کامل از مستانه بانو

      خلاصه رمان :   رفتن مرصاد همان و شکستن باورها و قلب ترمه همان. تار و پودش را از هم گسسته می دید. آوارهای تاریک روی سرش سنگینی می کردند. “هیچ” در دست نداشت. هنوز نه پدرش او را بخشیده و نه درسش تمام شده که مستقل شود. نازخاتون چشم از رفتن پسرش گرفت و به ترمه

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
21 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
خواننده رمان 2
خواننده رمان 2
9 ماه قبل

پارت جدید میدید لطفا

بهار
بهار
9 ماه قبل

اسپرم قبادم یهو قوی شد/:
عجبااااا
گند خورد تو زندگیت

خب خب بچه ها اینجا یه درس زندگی داره اینکه هرچیو دنبالش بدویی عین چی حسرتشو بخوری کنسله ولی نسبت ب هرچی بی تفاوت باشی دقیقن همون اتفاق میوفته تا درس دیگری از زندگی خدانگهدارتان/:

حانی
حانی
9 ماه قبل
پاسخ به  بهار

دقیقا همین طوره من این درس زندگی و خیلی وقته یاد گرفتم..

روا
روا
9 ماه قبل

واییییی خدای من چرا الان الان حتما مامان قباد میگه معلوم نیست بچه مال کیه 😞😭

آنی‌ام .
آنی‌ام .
9 ماه قبل

اینطوری سخت میشه اثبات خیانت لاله

آدم معمولی
آدم معمولی
9 ماه قبل

آخرش خوب بود خوشم اومد😂

رهگذر
رهگذر
9 ماه قبل

دورغ چرا خوشحال نشدم میخواستم حورا با یه مرد دیگه ازدواج کنه بعدش یه بچه خوشگل داشته باشه نه بچه قباد رو

Helen Helen
Helen Helen
9 ماه قبل

خیلی کوتاهن پارت ها

پخخخ
پخخخ
9 ماه قبل

رمان به شدت چرت😐 من سر آوای توکا‌و آس کور افسردگی‌ مزمن گرفتم این حورا هم داره میرینه تو‌مخم…. چرا انقد دخترا شخصیت اولشون بدبختن

نازنین
نازنین
9 ماه قبل

وای قربون حکمت خدا وقتی می‌خواست نشد حالا هم که شد خودش نمی‌خواد🥺

روا
روا
9 ماه قبل
پاسخ به  نازنین

+++++۹۹درصد مواقع همین طوریه

به تو چه😐
به تو چه😐
9 ماه قبل

درسته شرایط حورا بده
اما خب چقد ادما عجیب غریبن مگه همینو سه سال منتظرش نبود حالا که باردار شده میگه نمیخواد
عجبببببب

Bahareh
Bahareh
9 ماه قبل
پاسخ به  به تو چه😐

خوب هیچ کس دوست نداره تو اون شرایط باردار بشه مخصوصا که قباد نه با عشق و علاقه بلکه با هوس و نوعی تجاوز با حورا بود اون شب… واقعا کار حورا بد پیچیده شده تو هم دیگه نمیتونه خیانت لاله رو هم ثابت کنه.

fateme
fateme
9 ماه قبل
پاسخ به  به تو چه😐

سه سال منتظر این بود که باردار شه تا زندگیش از دست نره تا کسی از کسی که دوسش داره بچه داشته تا قباد بچشو ببینه تا در دهن مادرشوهر و خواهر شوهرش بسته شه تا زندگیش شیرین شه زندگیش بهتره شه
زندگیش از دست رفت ، از کسی حاملس که ازش متنفر شده، مادر شوهرش همه انگی بهش زد، زندگیش زهرمار شد و از دستش رفت، دیگه به چه دردش میخوره؟ این بچه الان فقط و فقط مانع آزادیشه

ماهی
ماهی
9 ماه قبل

مزخرف

یه بدبخت دنبال پارت
یه بدبخت دنبال پارت
9 ماه قبل

حاملس واقعا؟؟؟بیخیال

دلارام
دلارام
9 ماه قبل

نههههههههههه شد نور علا نور پس این حورا چجوری به این جماعت خر بفهمونه لاله خیانت کرده

غزل
غزل
9 ماه قبل

هووووووووو حامله شده احمق
ذوق گریبان گیرم شددد :/

حانی
حانی
9 ماه قبل

نه به اولای رمان ناراحتی حورا از جواب منفی نه به ناراحتی الانش از جواب مثبت 😑
اصلا فکر نمیکردم انقدر ناراحت شه 😐

اسینا
اسینا
9 ماه قبل
پاسخ به  حانی

پارتجدید نمیاد

دسته‌ها
21
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x