رمان حورا پارت 188 - رمان دونی

 

 

 

 

 

 

قباد با توپ پر به سمتم قدم برداشت، آنقدر سریع و غیرمنتظره بود که حتی نمیشنیدم ان سمت خط، مردک چه میگوید!

 

موبایل را از دستم کشید و در گوشش گذاشت، خشمگین بود، انگاری حرف‌هایم را شنیده باشد!

_ چی میخوای تو؟ نگفتم بهت پاتو از گلیمت دراز نکن؟ هااان؟

 

هان اخرش را چنان فریاد زد که شانه‌هایم بالا پرید، روی تخت خود را عقب کشیدم، شوکه شدن بد بود برای بارداری نه؟ باید سعی میکردم خونسرد باشم:

 

_ بی جا کردی حرومزاده، یبار دیگه زنگ بزنی، دور و ورش ببینمت، بیوفتی دنبالش، خونت حلاله، حالیت شد؟

 

سپس با عصبانیت تماس را قطع کرد، مشغول گشتن شد و من نگران تماس‌هایم را دکتر و آزمایشگاه بودم، اما انگار توجه نکرد، فقط قصدش بلاک کردنش بود!

 

موبایل را روی تخت پرت کرده به صورتم خیره شد، لحظه‌ای عصبی، نگاهش را سر تا پایم گرداند و روی دستانم ثابت شد، بی اراده نگاهم به دستم برگشت، میلرزیدند…از ترس و شوک!

 

_ خوبی؟

 

پوزخندی زدم، دستانم را در آغوش کشیده سعی کردم خودم را آرام کنم:

 

_ میتونی عین ادم برخورد کنی، خیلی دلت میخواد الکی ازین رفتارا نشون بدی؟ فکر کردی چیزی عوض میشه؟

 

خیره نگاهم کرد، نفس عمیقی کشید، برای کنترل خشمش بود انگار!

_ قبلا بازم زنگ زده بود؟

 

چشم ریز کردم:

 

_ چه اهمیتی داره؟ تو که جز آبرو و لاله‌جونت به چیزی اهمیت نمیدی، اینو هم مثل بقیه مشکلات خودم حل میکردم، نیاز به دخالت تو نبود!

 

ابروهایش را در هم کشید، قدمی به سمت تخت برداشت که بی اراده روی تخت خودم را بیشتر عقب کشیدم، از همین حرکتم شوکه شد و ایستاد!

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.3 / 5. شمارش آرا 227

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان فردا زنده میشوم pdf از نرگس نجمی

  خلاصه رمان:     وارد باغ بزرگ که بشید دختری رو میبینید که با موهای گندمی و چشمهای یشمی روی درخت نشسته ، خورشید دختری از جنس سادگی ، پای حرفهاش بشینید برای شما میگه که پا به زندگی بهمن میذاره . بهمن هم با هزار و یک دلیل که عشق به خورشید هیچ جایی در آن نداره با

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان کوئوکا pdf از رویا قاسمی

  خلاصه رمان:   یه دختر شیطون همیشه خندون که تو خانواده پر خلافی زندگی می کنه که سر و کارشون با موادمخدره ولی خودش یه دانشجوی درسخونه که داره تلاش می‌کنه کسی از ماهیت خانواده اش خبردار نشه.. غافل از اینکه برادر دوست صمیمیش که یه آدم خشک و متعصبه خیلی وقته پیگیرشه و وقتی باهاش آشنا می‌شه صهبا

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان دردم pdf از سرو روحی

    خلاصه رمان :         در مورد دختری به نام نیاز می باشد که دانشجوی رشته ی معماری است که سختی های زیادیو برای رسیدن به عشقش می کشه اما این عشق دوام زیادی ندارد محمد کسری همسر نیاز که مردی شکاک است مدام در جستجوی کاری های نیاز است تا اینکه… به این رمان امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان طالع دریا

    خلاصه رمان:     من دنیزم اتفاقات زیادی و پشت سر گذاشتم برای اینکه خودمو نکشم زندگیمو وقف نجات دادن زندگی دیگران کردم همه چیز می تونست آروم باشه… مثل دریا… اما زندگیم طوفانی شد…بازم مثل دریا سرنوشتم هم معنی اسممه مجبورم برای شروع دوباره…یکی از بیمارارو نجات بدم… روانشو درمان کنم بیماری که دچار بیماریه خطرناکیه که

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان پالوز pdf از m_f

  خلاصه رمان :     این داستان صرفا جهت خندیدن نوشته شده و باعث می‌شود که کلا در حین خواندن رمان لبخند روی لبتان باشد! اين رمان درباره یه خانواده و فامیل و دوستانشون هست که درگیر یه مسئله ی پلیسی هستن و سعی دارن یک باند بسیار خطرناک رو دستگیر کنن.کسانی که اگر اون هارو توی وضعیت عادی

جهت دانلود کلیک کنید
رمان باورم کن

دانلود رمان باورم کن خلاصه : آنید کیان دانشجوی مهندسی کشاورزی یه دختر شمالی که کرج درس میخونه . به خاطر توصیه ی یکی از استاد ها که پیشنهاد داده بود که برای بهتر یادگیری درس بهتره کار عملی انجام بدن و به طور مستقیم روی گل و گیاه کار کنن. بنا به عللی آنید تصمیم میگیره که به عنوان

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
5 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
♡ روا ♡
♡ روا ♡
7 ماه قبل

تا کی این وضع پارت دادنِ آقاااا سال تموم شد

حانی
حانی
7 ماه قبل

اصلا دلم نمیخواد پایان رمان قباد و حورا خوش و خرم باهم زندگی کنن…راضیم به مرگ قباد

نام نامدار
نام نامدار
پاسخ به  حانی
7 ماه قبل

نمی دونم چرا منم مثل تو اصلا دوست ندارم این دوتا باهم باشن بیشتر دوست دارم حورا با کسی ازدواج کنه که شخصیت قوی داره و از حورا خوب مراقبت میکنه تا جیگر قباد بسوزه

نام نامدار
نام نامدار
7 ماه قبل

خیلی دوست دارم بدونم تو ذهن قباد زلیل شده چی می گذره

کانی
کانی
7 ماه قبل

یعنی تف توی این رمان با این وضعش

دسته‌ها
5
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x