رمان حورا پارت 232 - رمان دونی

 

 

 

 

 

 

_ اقای کاشفی، خوش اومدین…مشکلی پیش اومده؟

 

از جا برخاست و مقابل دکتر قرار گرفت:

_ اومدم ببینم زنم چندماهه حامله‌س و ازم پنهون کردین، مثلا اینکه شکمش بزرگتر از یه شکم شش هفت ماهه‌س، یا مثلا اینکه دزدکی اومدنت و حرف زدناتونو پای چی بذارم؟

 

دکتر نگاه بدی به منشی انداخت و با دست به اتاق اشاره کرد:

 

_ بفرمایید داخل، براتون همه چیو توضیح میدم…

 

منشی هول شده جلو پرید:

 

_ اما خانم دکتر، ایشون…

 

قبل از پایان حرفش دکتر سریع به میانش پرید:

 

_ کافیه دریا، هرچقدر به تو و دوستت کمک کردم کافیه، بفرمایید داخل اقای کاشفی…دریا تو هم بخوای به دوستت خبر بدی اخراج میشی، فکر نکنم جای دیگه‌ای هم کار گیرت بیاد!

 

پوزخندی قباد و نگاه شوکه‌‌ی منشی در هم تنیده شد. پشت سر دکتر وارد اتاق شد و دکتر بدون معطلی توضیح داد:

 

_ بار اول که اومد پیشم مجرد بود، میخواست براش بکارتشو ترمیم کنم…فکر کنم چند روز قبل از ازدواجتون بود، اما وقتی بهش گفتم بارداره و نمیشه ترمیم کنه، ازم راه حل خواست که چیکار کنه که باکره نشون بده!

 

ابروهای قباد بالا پرید، خشم هم نداشت، انگار از آسمان و زمین انقدری برایش ریخته بود که دیگر ازین حرف‌ها شوکه نشود:

 

_ عذر میخوام که این حرفارو رک و بی پرده میگم، اما لاله سعی داشت عملا رشوه به من بده، دریا منشیم دختر خوبی بود تا وقتی این لاله رو معرفی کرد، خیلی بهشون هشدار دادم که کارتون یه جا گیر میکنه…

 

پرده‌ها را کنار زد و نور به اتاق تابید:

 

_ لاله هم مدام میگفت که مشکلی نیست و قبل از زایمان میذارم میرم…با اینکه اصلا نفهمیدم چرا و قصدش چیه ازین کارا، اما بعدش فهمیدم که میخواسته صرفا اسم یکی روش باشه تا باکره نبودنش و حاملگیشو تبرئه کنه، تا در آینده به مشکل نخوره!

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.3 / 5. شمارش آرا 225

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان مگس

    خلاصه رمان:         یه پسر نابغه شیطون داریم به اسم ساتیار،طبق محاسباتش از طریق فرمول هاش به این نتیجه رسیده که پانیذ دختر دست و پا چلفتی دانشگاه مخرج مشترکش باهاش میشه: «بی نهایت» در نتیجه پانیذ باید مال اون باشه. اولش به زور وسط دانشگاه ماچش می کنه تا نامزد دختره رو دک کنه.

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان او دوستم نداشت pdf از پری 63

  خلاصه رمان :   زندگی ده ساله ی صنم دچار روزمرگی و تکرار شده. کاهش اعتماد به نفس ، شک و تردید و بیماری این زندگی را به مرز باریکی بین شک و یقین می رساند. صنم برای رسیدن به ارزشهای ذاتی خود، راه سخت و پرتشنجی در پیش گرفته !     پایان خوش     به این

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان تکتم 21 تهران به صورت pdf کامل از فاخته حسینی

    خلاصه رمان : _ تاب تاب عباسی… خدا منو نندازی… هولم میدهد. میروم بالا، پایین میآیم. میخندم، از ته دل. حرکت تاب که کند میشود، محکم تر هول میدهد. کیف میکنم. رعد و برق میزند، انگار قرار است باران ببارد. اما من نمیخواهم قید تاب بازی را بزنم، انگشتان کوچکم زنجیر زنگ زده تاب را میچسبد و پاهایم

جهت دانلود کلیک کنید
رمان بر دل نشسته
رمان بر دل نشسته

خلاصه رمان بردل نشسته نفس، دختر زیبایی که بخاطر ترسِ از دست دادن و جدایی، از عشق و دلبسته شدن میترسه و مهراد، مهندس جذاب و مغروری که اعتقادی به عاشق شدن نداره.. ولی با دیدن هم دچار یک عشق بزرگ و اساطیری میشن که تو این زمونه نظیرش دیده نمیشه… رمان بر دل نشسته یک عاشقانه ی لطیف و

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان طالع آغشته به خون به صورت pdf کامل از مهلا حامدی

            خلاصه رمان :   بهش میگن گورکن یه قاتل زنجیره‌ای حرفه‌ای که هیچ ردی از خودش به جا نمیزاره… تشنه به خون و زخم دیدست… رحم و مروت تو وجود تاریکش یعنی افسانه… چشمان سیاه نافذش و هیکل تومندش همچون گرگی درندست… حالا چی میشه؟ اگه یه دختر هر چند ناخواسته تو کارش سرک

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان هیچ ( جلد اول ) به صورت pdf کامل از مستانه بانو

        خلاصه رمان :   رفتن مرصاد همان و شکستن باورها و قلب ترمه همان. تار و پودش را از هم گسسته می دید. آوارهای تاریک روی سرش سنگینی می کردند. “هیچ” در دست نداشت. هنوز نه پدرش او را بخشیده و نه درسش تمام شده که مستقل شود. نازخاتون چشم از رفتن پسرش گرفت و به

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
8 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
مریم گلی
مریم گلی
6 ماه قبل

ای کاش جواب خواننده ها رو می‌دادند و میگفتن که علت کم بودن پارتها چیه که اینهمه ما رو معطل کردن این رمان دیگه باید آخراش باشه آخه این چه وضع پارت گذاریه؟

[:
[:
6 ماه قبل

بلاخره این کارما دس ب کار شد دلم خنک شه

♡ روا ♡
♡ روا ♡
6 ماه قبل

یه پارت دیگه امون نشه ؟

مریم
مریم
6 ماه قبل

بلاخره….

me/
me/
6 ماه قبل

امیدوارم آخر رمان نزدیک باشه

بی نام
بی نام
6 ماه قبل

وای چقد طولانی… اوههه. خسته شدم.

خواننده
خواننده
6 ماه قبل

آخیش

♡ روا ♡
♡ روا ♡
6 ماه قبل

واو بلاخره روز مرگ لاله فرا رسید فقط من موندم این پارت خیلی سریع تموم شد ولی پارت خوبی بود

دسته‌ها
8
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x