رمان حورا پارت 294 - رمان دونی

 

 

 

 

 

 

چشم باز کردم و در تاریکی سمت دیگر تخت را نگاه کردم که با قباد چشم در چشم شدم، وحشت زده و ترسیده دست به سینه‌ام گرفته هین کشیدم:

 

_ قباد؟

 

کمی جابجا شد:

 

_ ترسوندمت؟

 

اخم کردم و سریع برخاستم، لبه‌ی تخت نشسته بود و خیره نگاهم میکرد، فاصله گرفتم:

 

_ چی میخوای؟ چجوری اومدی تو؟

 

لبخندی زد، کف دستانش را نشانم داد، خراشیده و زخم بود:

 

_ از دیوار اومدم بالا…نخواستم بیدارت کنم با این وضع بیای تو حیاط!

 

ابروهایم بالا پرید، بالش را برداشته محکم به کمرش کوبیدم:

 

_ چی باعث شده فکر کنی از خوابم میزنم که بیام واسه تو در باز کنم؟ نگفتم نمیخوام ببینمت؟ اومدی چیکار؟

 

ابتدا متعجب نگاهم کرد و سپس خندید و به ارامی لب زد:

 

_ اینطوری وحشی میشی دلم میخواد بغلت کنم!

 

محکمتر بالش را کوبیدم و از سمت دیگر تخت پایین رفتم:

 

_ وحشی قیافته، خودتی…پاشو برو بیرون بذار عین ادم این چندماه زندگیمو کنم تا بچه دنیا بیاد، بعدش بحث و درگیریمونو شروع میکنیم، خب؟ پاشو قباد…

 

از جا برخاست و به ارامی به سمتم امد:

_ نمیرم حورا…

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.2 / 5. شمارش آرا 215

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان شب از ستاره ها تنها تر است به صورت pdf کامل از شیرین نورنژاد

            خلاصه رمان :   مقدمه طرفِ ما شب نیست صدا با سکوت آشتی نمی‌کند کلمات انتظار می‌کشند من با تو تنها نیستم، هیچ‌کس با هیچ‌کس تنها نیست شب از ستاره‌ها تنهاتر است… طرفِ ما شب نیست چخماق‌ها کنارِ فتیله بی‌طاقتند خشمِ کوچه در مُشتِ توست در لبانِ تو، شعرِ روشن صیقل می‌خورد من تو

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان مجنون تمام قصه ها به صورت pdf کامل از دل آن موسوی

    خلاصه رمان:   همراهی حریر ارغوان طراح لباسی مطرح و معرف با معین فاطمی رئیس برند خانوادگی و قدرتمند کوک، برای پایین کشیدن رقیب‌ها و در دست گرفتن بازار موجب آشنایی آن‌ها می‌شود. باشروع این همکاری و نزدیک شدن معین و حریر کم‌کم احساسی میان این دو نفر شکل می‌گیرد. احساس و عشقی که می‌تواند مرهم برای زخم‌های

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان سرمای دلچسب
دانلود رمان سرمای دلچسب به صورت pdf کامل از زینب احمدی

    خلاصه رمان سرمای دلچسب :   نیمه شب بود و هوای سرد زمستان و باد استخوان سوز نیمه شب طاقت فرسا بود و برای ونوس از کار افتادن ماشینش هم وضعیت و از اینی که بود بد تر کرده بود به اطراف نگاه کرد میترسید توی این ساعت از شب از ماشینش بیرون بره و اگه کاری انجام

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان آخرین چهارشنبه سال pdf از م_عصایی

  خلاصه رمان :       دختری که با عشقی ممنوعه تا آستانه خودکشی هم پیش میرود ،خانواده ای آشفته و پدری که با اشتباهی در گذشته آینده بچه های خود را تحت تاثیر قرار داده ،مستانه با التماس مادرش از خودکشی منصرف میشود و پس از پشت سر گذاشتن ماجراهائی عجیب عشق واقعی خود را پیدا میکند ….

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان می تراود مهتاب

    خلاصه رمان :       در مورد دختر شیطونی به نام مهتاب که با مادر و مادر بزرگش زندگی میکنه طی حادثه ای عاشق شایان پسر همسایه ای که به تازگی به محله اونا اومدن میشه اما فکر میکنه شایان هیچ علاقه ای به اون نداره و برای همین از لج اون با برادر شایان .شروین ازدواج

جهت دانلود کلیک کنید
رمان آخرین بت
دانلود رمان آخرین بت به صورت pdf کامل از فاطمه زایری

    خلاصه رمان آخرین بت : رمان آخرین بت : قصه از عمارت مرگ شروع می‌شود؛ از خانه‌ای مرموز در نقطه‌ای نامعلوم از تهران بزرگ! حنا خورشیدی برای کشف راز یک شب سردِ برفی و پیدا کردن محموله‌های گمشده‌ی دلار و رفتن‌ به دل اُقیانوس، با پلیس همکاری می‌کند تا لاشه‌ی رویاهای مدفون در برف و خونش را از

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
8 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
♡ روا ♡
♡ روا ♡
3 ماه قبل

حرفی ندارم نویسنده مخش تاب داره

چه خبره؟
چه خبره؟
3 ماه قبل

چرا یجوری رفتار میکنن و حرف میزنن انگار که یه قهر و نازکشی ساده است.؟؟!! جناب نویسنده قباد خیانت کرده حورا فرار کرده قید اونو زده و دنبال طلاقشه….یکی ندونه فکر می‌کنه چون به حورا کمتر ته‌دیگ سیب‌زمینی رسیده قهر کرده رفته روستا قبادم اومده برا آشتی..به همین راحتی😐

...
...
پاسخ به  چه خبره؟
3 ماه قبل

تورو قرآن احساساتی حرف نزنین، جای یه بچه طلاق نیستین که نظر میدین. حورا بعد تولد بچه تا ابد که نمیتونه اونجا بمونه، باید بگرده خونه پیدا کنه بعدش باز بگرده کار با حقوق خوب پیدا کنه که اجاره خونه دربیاد، ولی هیچ مهارتی نداره، چون تازه دانشگارو میخواد شروع کنه، از اونور یه بچه‌ی نوزاد داره که ۲۴ ساعته به مادرش نیاز داره ولی کسی نیست بچه رو پیشش بزاره، نه مادری نه پدری نه شوهری، از اونورم باید کلاسای دانشگاهشو بره…بعضی از شما دوتا کلیپ انگیزشی میبینین، یه پرنسس سوار بنز میشه ذوق زده میشین همه زنای دنیارو با اون کاراکتر مقایسه میکنین ولی من میگم به مادراتون نگاه کنین، آیا ازخودگذشتگی نداشته تا حالا؟ یا پدرامون، کامل و بی نقصن؟ نه فقط پدر، اصلا همه زنایی که مادرن، بی عیبه رفتارشون؟ نه ولی باهم کنار اومدن تا مثل ماهایی روانمون آروم باشه…عشق متقابل که باشه همه چی با صبر و برنامه ریزی حل میشه، اعتیاد، شکاکی، بددهنی، دست بزن یا هرچی. حورا فقط صبرشو داشت، صبر بی تلاشم که چیزی رو تغییر نمیده، تنها آدمو خسته میکنه. با مشاوره افرادی مث شماس که از هر ۱۰ زوج ۶تاشون به طلاق ختم میشه، وقتی دو طرفم دارن مسئله رو بین خودشون حل میکنن، درو همسایه و اقوام میشن کاسه داغ تر از آش. کاش میفهمیدن چقدر حجمِ گناههِ این نوع دخالت بزرگه

آخرین ویرایش 3 ماه قبل توسط ...
چه خبره؟
چه خبره؟
پاسخ به  ...
3 ماه قبل

فکر کنم اشتباه متوجه شدید
اولا این یه رمانه که جز تخیلات و ذهنیات یک آدم بیش نیست. و افراد حاضر در اون رمان حضور واقعی ندارن که من با نظر دادن بهش،حجم بزرگی از گناه رو بکنم…
دوماً هیچ جای این نظر من احساسی نبود.واقعیت محض بود و غیر عادیه که همسری مثل قباد باشه و زنی مثل حورا به عشق متقابل اعتقاد داشته باشه…این دو نفر اگه به عشق متقابل اعتقاد داشتن زندگیشون اینجوری نمیشد..
سوما حورا الان دنبال کار نیست چون کارش جور شده و بعد به دنیا اومدن بچه اش می‌تونه به عنوان تورلیدر مشغول بشه…وقتی هم طلاقشو گرفت اگر مهریه داشته باشه یا حتی با حقوقش هم می‌تونه زندگیشو تامین کنه…
بعدشم معلوم نیست شما کجای داستانید..؟!
طرف حورا هستین که میگین باید با شوهرش بسازه چون بعداً نمیتونه زندگی کنه و خرج بده؟
طرف قباد هستید؟
یا طرف بچه ای که هنوز بدنیا نیومده و گناه داره که بچه ی طلاق بشه…
بنظرم آدم باید منطقی فکر کنه و بجای اینکه بگه چون بچه های طلاق گناه دارن و زندگیشون خراب میشه پس منم طلاق نگیرم ، بره طلاقشو بگیره و زندگی راحت تری داشته باشه…

یکی که میگه این رمان خیلی کمه
یکی که میگه این رمان خیلی کمه
پاسخ به  چه خبره؟
3 ماه قبل

ایول قشنگ گفتی

Baran
Baran
پاسخ به  چه خبره؟
3 ماه قبل

براوو . هشتگ حرف. حق

ستاره
ستاره
پاسخ به  چه خبره؟
3 ماه قبل

میشه بگید قباد کجا خیانت کرده؟سه سال تموم جلوی تمام خانوادش ایستاده و طرفداری حورا رو کرده اوایل رمان هم حورا به این معترفه که قباد همیشه بهش محبت کرده و پشتش بوده

اونی که خریت کرده و زندگیش و نابود کرده حورا بوده نه قباد

حورا بوده با وجود اینکه میدونست اطرافش پر دشمنه به راحتی حرفشون و قبول کرد و همسرش و قضاوت کرد حورا بوده که پاشد با پای خودش رفت خواستگاری قباد چقدر تا آخرین لحظه داد و بیداد کرد؟حتی یه کلمه بهش نگفت علت کارش و

حورا عین بچه ها رفتار کرد جلوی خانواده قباد گفت قباد نازاست چیزی که باید تو خلوت به همسرش میگفت نه تو جمع غرورش و بشکنه اگه تو جمع نمیگفت قباد باهاش همکاری میکرد و میرفت دنبال درمان ولی حورا بود که قباد و رو دنده لج انداخت الانم اشتباه کرد که فرار کرد هر مردی جای قباد بود اینجوری نمیومد پیشش به قول شما انگار قهر سادست صد در صد با پلیس برمی‌گشت و حورا محکوم میشد چون زن شوهر دار و تو خونه یه آدم غریبه کنار یه مرد پیدا کرده اگه شکایت کنه قباد حتی محمد هم محکومه حتی خواهر و شوهر خواهر قباد هم محکومن

-_-
-_-
پاسخ به  ستاره
3 ماه قبل

+++

دسته‌ها
8
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x