رمان حورا پارت 379 - رمان دونی

 

 

 

 

 

 

_ بابا هیچوقت خودشو نمیبخشه نیاز…بابا هیچوقت خودشو بخاطر ظلمی که به تو و مامانت کرده نمی بخشه

 

کنار بالش نیاز سر فرود آورد:

 

_ الان من باز بدون تو برم خونه بابا؟ بی تو چجوری بخوابم آخه؟

 

چشم بست و بینی به بازوی دخترکش فشرد، عطر تنش را نفس کشید و باز هم بغضش را با تمام قوا فرو خورد.

 

_ چیکار کنم مامانت منو ببخشه…چیکار کنم خوب باشم براش…چیکار کنم که حورا برگرده بهم؟ جفتتون برای من شید؟ هوم؟

 

چشم بست و سعی کرد کمی دلش را پر از عشق نیاز کند تا شاید تا روزهای بعد که به دیدنش می‌آمد دلتنگ نشود.

 

اینکه هر روز با خستگی به خانه میرفت و دخترکش نبود که با او بازی کند و بلند بلند بخندند، مثل وحید…وحید که پسرهایش را با دستانش بالا میگرفت و در هوا میچرخاند، کیمیا و بقیه هم دست میزدند و…

 

داشت حسادت میکرد، داشت به خواهرش و زندگیشان حسادت میکرد، غبطه میخورد و دلش شادی میخواست اما انگار برای او جزو محالات بود، بد کرده بود و داشت با دیر به دیر دیدن دخترش، با طعنه‌ها و نگاه‌های بد حورا تاوان پس میداد.

 

کمش بود یا نه؟ نزدیک هشت ماه تلاش برای جبران، و هربار بی نتیجه…

 

با صدای زنگ موبایلی از بیرون اتاق برخاست، انتظار داشت حورا برای پاسخ دادن برود اما او هم از اتاقش بیرون نیامد.

ناچار نرده‌ی تخت نیاز را بالا کشید و از اتاق خارج شد.

 

موبایل حورا بود، نگاهی انداخت و شماره‌ی ناشناس اخم‌هایش را در هم فرو برد.

دست برد و تماس را به ارامی پاسخ داد:

 

_ بفرمایید؟

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.2 / 5. شمارش آرا 133

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان میراث هوس به صورت pdf کامل از مهین عبدی

          خلاصه رمان:     تصمیمم را گرفته بودم! پشتش ایستادم و دستانم دور سینه‌های برجسته و عضلانیِ مردانه‌اش قلاب شد. انگشتانم سینه‌هایش را لمس کردند و یک طرف صورتم را میان دو کتفش گذاشتم! بازی را شروع کرده بودم! خیلی وقت پیش! از همان موقع که فهمیدم این پسر با کسی رابطه داشته که…! باورش

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان از عشق برایم بگو pdf از baran_amad

  خلاصه رمان :   جلد دوم ( جلد اول یکبار نگاهم کن)       نقش ماکان تو این داستان پر رنگ تر باشه و یه جورایی ارشیا و ترنج کم کم می رن تو حاشیه و ماکان و چند شخصیت جدید وارد ماجرا می شن که کلی میشه گفت یجور عشق ماکان رو نشون میده! به این رمان

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نقطه سر خط pdf از gandom_m

  خلاصه رمان :       زندگیم را یک هدیه می دانم و هیچ قصدی برای تلف کردنش ندارم هیچگاه نمی دانی آنچه بعدا بر سرت خواهد آمد چیست… ولی کم کم یاد خواهی گرفت که با زندگی همانطور که پیش می آید روبرو شوی. یاد می گیری هر روز، به همان اندازه برایت مهم باشد. و هر وقت

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نقطه کور

    خلاصه رمان :         زلال داستان ما بعد ده سال با آتیش کینه برگشته که انتقام بگیره… زلالی که دیگه فقط کدره و انتقامی که باعث شده اون با اختلال روانی سر پا بمونه. هامون… پویان… مهتا… آتیش این کینه با خنکای عشقی غیر منتظره خاموش میشه؟ به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان قصه مهتاب

    خلاصه رمان:               داستان یک عشق خاص و ناب و سرشار از ناگفته ها و رمزهایی که از بس یک انتظار 15 ساله دوباره رخ می نماید. فرزاد و مهتاب با گذر از آزمایش ها و توطئه و دشمنی های اطراف، عشقشان را ناب تر و پخته تر پیدا می‌کنند. جایی که

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان دنیا دار مکافات pdf از نرگس عبدی

  خلاصه رمان :     روایت یه دلدادگی شیرین از نوع دخترعمو و پسرعمو. راهی پر از فراز و نشیب برای وصال دو عاشق. چشمانم دو دو می‌زند.. این همان وفایِ من است که چنبره زده است دور علی‌ِ من؟ وفایی که از او‌ انتظار وفا داشته‌ام، حالا شده است مگسی گرد شیرینی‌ام… او که می‌دانست گذران شب و

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
4 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
نجما
نجما
9 ساعت قبل



نجما
نجما
9 ساعت قبل

قباد گناه داره واقعا کاش حورا اینقدر اذیتش نکنه
و اینکه اینقدر کشش ندین

آخرین ویرایش 9 ساعت قبل توسط نجما
نجما
نجما
10 ساعت قبل

چرا حورا اینجوریه
قباد واقعا گناه داره

نجما
نجما
12 ساعت قبل

چرا حورا نمی بخشه؟

دسته‌ها
4
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x