دلارای خیره اش شد
پیراهن آبی رنگی به تن داشت و دو دکمه بالایی باز بود.
گردنبند مردانه ای در گردنش بود و آستین های لباسش تا زده شده بود
دلارای به کفش های سورمه ای رنگش نگاه کرد و تلخ پوزخند زد
مثل همیشه مرتب بود
در دل خودش را سرزنش کرد
(انتظار داشتی ته ریش داشته باشه ؟
ژولیده و نا آروم مثل فیلما ؟
نه آلپ ارسلان تو این پنج روز حتی یاد تو نیوفتاده …..)
نا محسوس دستش را روی شکمش گذاشت
چه خوب که بچه بود
او به دنیا می آمد و بزرگ می شد
او نگرانش میشد
او دوستش داشت
او برایش همدمی می شد که هرگز نداشت
هنگامه گفت :
_خوبه حالا غر نزن ، یادت رفته هر چی شده تقصیر خودته؟
ارسلان تیز نگاهش کرد :
_ببند دهنتو هنگامه
با دست به دلارای اشاره کرد و ادامه داد :
_حرف نده به دهن این که منتظره دو نفر پشتش باشن دوباره شروع کنه
دلارای پوزخند زد
ارسلان چشم غره رفت :
_چیه بگو ؟ اگر قراره شروع بشه برم چون اصلا حوصله ندارم
دلارای خندید :
_تهدید می کنی ؟ چطور روت میشه ارسلان ؟
اگر خجالت نمی کشی برو
،منم قول میدم
حتی اگر شب تو خیابون بخوابم اما قسم میخورم دیگه نبینیم ….
ارسلان عصبی جلو آمد :
_چرا خجالت بکشم ؟
عقدمی ؟
مادر بچمی ؟
من گفتم مسئولیت قبول می کنم ؟
آزاده با نفرت نگاهش کرد
عقدش نبود اما زنش محسوب میشد
مادر بچه اش بود
جنینش تا چند ماه دیگر به دنیا می آمد
_تمومش کن آقای محترم
اگر میخوای بری ، زودتر!
این دخترم بالاخره خانوادش میان دنبالش تا اون روز پیش خودم میمونه
خانواده آدم هر چی هم بشه بازم هم خونن شاید گوشت همو بخورن اما استخون همو دور نمیندازن
ارسلان پوزخند زد
دخترک خوش خیال ابله …..
به سردی جلو آمد و روی ویلچر خم شد
یک دستش را زیر زانو های دلارای انداخت و دست دیگرش را پایین گردنش
با یک حرکت در آغوشش بلندش کرد و خیره به آزاده گفت :
_خانواده های شما شاید ،اما خانواده ما نه !
همه پدر مادر ها مقدس نیستن !
مال ما استخونامونو دور نمی ندازن بلکه آتیش میزنن!
نگاهی به هنگامه و دلارای انداخت و ادامه داد :
_مگه نه ؟
کسی حرفی نزد
همانطور که دلارای را سمت در می برد دوباره گفت:
_کسی نمی تونه منکر فضولی و رو مخیت باشه خانم دکتر ولی بازم دمت گرم !
شماره حسابتو با حساب همه هزینه ها بفرست واسم
جبران می کنم
به این رمان امتیاز بدهید
روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!
میانگین امتیاز 4.3 / 5. شمارش آرا 4
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.
سلام پارت نمیزاری فاطمه ؟؟از وقتش چند دقیقه گذشته
الان میزارم
مرسی عزیزم
پارت امروز چیشد
؟؟
پس پارت 145کووووووو
بخاطر اینکه اگه به ارسلان بگه ارسلان میگه که برو بچه رو بنداز براهمون نمیگه
جملم خیلی سنگین بود کمرم شکست😁😶
قلب بچه تشکیل شده نمیشه بندازه
میشه پارتا را بیشتر کنت
خیلیی باحاله ارسلان 😂💙
نويسنده هرجا هستی دم خودت گرم😂🤌
دیه وقتشه ارسلان بفهمه بچه داره عا دلارای تنهایی نباید بدبخت شع ک😐🤌
جملات آخر رو مانند آدم زد 😂
عجببببببب😐
همین الان گفت بخوای ادامه بدی میرم بعد که دید آزاده میبرش خونش گرفت بلندش کرد ببرش خونش😐
هعییییی ولی واقعا فکر نکنم خانواده دلی پیداشون شه
من داداشم قلدر بازی در میاره ولی جرعت نداره دست روم بلند کنه اصلا بابامم دست روم شده با دعوا و داد حل میکنه موضوع رو ولی نمیزنه هیچ وقت
واقعاواسه خانواده هایی که زنها کیسه بوکس خودشون میدونن متاسفم🫡👊🏻
باااازم کمممم از همیشهههههه کمتررررر
بابا یکی ب گوش نویسنده برسونه چی میشه مگ
نویسنده ت خیلی مهربون و خوشگل و خوش زبون و ناز و ناجذاب و هیکل قشنگ و صاف و ساده و عشوه های شتری و میمون زشت تر بازیش بیشتر و از همه مهم تر بیش از اندازه لب پروتزی هستی🤤 😐
این بوس هم ب ت 😘 هرکس طرفدارت نباشه خودم طرفدارتم ت پول بده جنازه تحویل بگیر🤤😘ای ک همه زیبایی ها در ت خلاصه شده ای ک ت منی و من ت ای بانو چوچانگ پارت ها را بیشتر کن
شاعر میگوید: نویسنده از کوتاه کردن پارت بکش بیرون و بعد میگه:کچلمون کردی!
بیا ببین چقدر خوب ازت تعریف کردم حالا ی پارت اشانتیون بده😐
😂😂😂
میدونم بی فایده اس هرچی بگم
اما
مرده شورتو ببرن نویسنده
خب ننه بچته دیگه خبرت 😐
خوب چی بگیم دیگه……:/
دو خط بیشتر نوشته🤣🤣🤣🤣
😂😂😂نشسته شمرده
اره من همیشه می شمرم😂😂😂
با سلام خدمت همه شما
یادتونه قبلا گفتم دانشمندا کشف کردن رنگ مورد علاقه جناب آقای ارسلان ملک شاهان آبی میباشد؟
اکنون دوباره این موضوع اثبات گردید!
زیرا ایشان لباسی آبی رنگ هر روز خدا به تن دارند و این خبر از این میدهد که ایشون آبی دوست دارن تازه روتختیش هم آبیه( قبلانم گفتم)😂😂
به افتخار این کشف ارزشمند نام کاربریم رو آبی میگذارم تا همیشه این مطلب در ذهن و قلب شما حضار گرامی ماندگار باشد 😁
تا بدرودی دیگر درود…
اتفاقا الان داشتم دنبالت می گشتم 😂😂
😂😂😂
آفرین دقیقا😃😃🤣
👏🤣آرهه
دقیقا وقتی گفت پیرهنش آبیه یاد تو افتادم🤣
باریکلا😂😂
عههههههه چه دقتی😂
بخ بخ پیل ندره لباس بخره
این لباسشم همون قبلیس🖐🏻😂
وای اره دبگه باور کردم😂