رمان دلارای پارت 205 - رمان دونی

 

از نظرش دختر‌ک لج کرده بود
چه دلیل دیگری داشت؟
الان باید کنار هم روی تخت ارام میگرفتند و برای فردا نقشه می‌کشیدند!

برای فردایی که قرار بود مقابل حاج ملک شاهان بایستند

بالای سرش ایستاد

انگار قصد نداشت دست از سرش بردارد

_ میتمرگی تو اتاق تا من کارم تموم شه جیکت در نمیاد افتاد؟
اینبار تر بزنی به حالم از پنجره پرتت میکنم پایین
قیمتش یک دیه دادنه دیگه نه؟

سرش را از همان موهای اسیر شده در مشتش بالا کشید و ادامه داد

_ البته اگر داداشت و بابات بخاطر قطع کردن نفست دستمو نبوسن!

با تحقیر دخترک را رها کرد و خواست عقب بکشد که صدای پر بغضش را شنید

آرام و بی جان…

_ قطعش کن … نمیخوامش

ارسلان بی حوصله دستانش را به کمرش زد و به سقف خیره شد

لعنت به روزی که دخترک را به تخت کشانده بود

نه میتوانست رهایش کند و نه اعصاب کنارش بودن را داشت!

دلارای زانوهایش را در آغوش کشید و پیشانی اش را به ان ها چسباند

_ شدی طبل تو خالی ارسلان

بغضش منفجر شد

_ فقط وعده میدی ، چرا عمل نمیکنی؟
تمومش کن
خلاص کن هر دومونو

زار زد و در دل ادامه داد

_ هر سه مونو!

ارسلان به جملات توهم آمیز احمقانه اش پوزخند زد

روی بدنش خم شد و موهای بی نوایش را دوباره در مشتش گرفت

صدای ناله دخترک بلند شد و او ظالمانه سرش را سمت تراس برگرداند

_ ببین ، راهش اونجاست
تو یک ثانیه راحت میشی
اما دختر حاج فرهمند مگه از این عرضه ها داره؟
تویی که تو کلانتری کم مونده بود برای خلاص شدن از زندان به پای بابای من بیفتی جَنَم این کارارو نداری دلارای

گفت و با شدت هلش داد

سر دخترک به گوشه میز شیشه ای اصابت کرد و ظرف بلوری با صدای بدی روی زمین شکست

دلارای هق زد
پیشانی اش تیر می کشید اما درد را احساس نمیکرد

دوست داشت فریاد بکشد اگر التماس کردم بخاطر بچه ی تو بود وگرنه من روزهاست از زندگی سیرم

اما توئه لعنتی به نقطه ای رساندی‌ام که حتی جان فرزندم هم اهمیتی ندارد!

پلک هایش را که از هم فاصله داد چشمش به شیشه ی شکسته ظرف افتاد

از بقیه تکه ها بزرگ تر بود و سر نوک تیزش نشان میداد چطور قابلیت برش هرچیزی را دارد

دستش که سمت شیشه شکسته دراز شد ارسلان اخم کرد

صدای دخترانه پر عشوه ای از داخل اتاق آمد

_ آلپ؟ نمیای عزیزم؟

ارسلان دندان روی هم فشرد و دلارای شیشه را میان مشتش فشرد

پسرش دوست داشت زندگی کند؟
او این دنیا را دوست داشت؟
جواب را خودش میدانست
دوست داشت که زیر کتک های داراب و تحقیرهای ارسلان دوام اورده بود…
او دلش میخواست از شکم مادرش بیرون بیاید
دلش زندگی کردن میخواست و دلارای قاتلش میشد!

بریده شدن پوستش را حس کرد و ارسلان پوزخند زد

_ اونجا نه … رگت اونجا نیست

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.3 / 5. شمارش آرا 6

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان پالوز pdf از m_f

  خلاصه رمان :     این داستان صرفا جهت خندیدن نوشته شده و باعث می‌شود که کلا در حین خواندن رمان لبخند روی لبتان باشد! اين رمان درباره یه خانواده و فامیل و دوستانشون هست که درگیر یه مسئله ی پلیسی هستن و سعی دارن یک باند بسیار خطرناک رو دستگیر کنن.کسانی که اگر اون هارو توی وضعیت عادی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شوهر آهو خانم

  خلاصه رمان :           شوهر آهو خانم نام رمانی اثر علی محمد افغانی است . مضمون اساسی این رمان توصیف وضع اندوه بار زنان ایرانی و نکوهش از آئین چند همسری است. در این رمان مناسبات خانوادگی و ضوابط احساسی و عاطفی مرتبط بدان بازنمایی شده است. این کتاب جایزه بهترین رمان سال را از

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بید بی مجنون به صورت pdf کامل از الناز بوذرجمهری

    خلاصه رمان: سید آرمین راد بازیگر و مدل معروف فرانسوی بعد از دوسال دوری به همراه دوست عکاسش بیخبر از خانواده وارد ایران میشه و وارد جمع خانواده‌‌ش میشه که برای تحویل سال نو دور هم جمع شدن ….خانواده ای که خیلی‌هاشون امیدی با آینده روشن آرمین نداشتن و …آرمین برگشته تا زندگی و آینده شو اینجا بسازه

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان توهم واقعیت به صورت pdf کامل از عطیه شکوهی

        خلاصه رمان:   رها دختری از یک خانواده سنتی که تحت تاثیر تفکرات قدیمی و پوسیده خانواده اش مجبور به زندگی با مردی بی اخلاق و روانی می‌شود اما طی اتفاقاتی که میفتد تصمیم می گیرد روی پای خودش بایستد و از ادامه زندگی اشتباهش دست بکشد… اما حین طی کردن مسیر ناهمواری که پیش رو

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان دو دلداده به صورت pdf کامل از پروانه محمدی

        خلاصه رمان:   نیمه شب بود، ماه میان ستاره گان خودنمایی میکرد در حالیکه چشمانش بسته بود، یاد شعر موالنا افتاد با خود زیر لب زمزمه کرد. به طبی بش چه حواله کنی ای آب حیات! از همان جا که رسد درد همانجاست دوا     به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان سیطره ستارگان به صورت pdf کامل از فاطمه حداد

          خلاصه رمان :   نور چشمامو زد و پلکهام به هم خورد.اخ!!!از درد دوباره چشمامو بستم. لعنت به هر چی شب بیداریه بالخره یه روز در اثر این شب بیداری ها کور میشم. صدای مامانم توی گوشم پیچید – پسرم تو بالخره یه روز کور میشی دیر و زود داره سوخت و سوز نداره .

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
101 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
یلدا
یلدا
2 سال قبل

احساس میکنم پارت ها یه کوچولوووووووو بیتشر شده
فقط یه کوچولو هااا😂👌

mehr58
mehr58
2 سال قبل

چه احمقه این مرد وحشی وروانی

نفس
نفس
2 سال قبل

دریااااا من اومدممممم

fati
2 سال قبل

بچها حالا ما این همه فهش میدیم ب نویسنده و میگیم کمه اگه همین ی ذره هم هیچ شدو نویسنده از امروز دیگه هیچ پارت نده چی؟ چیکار میکنین؟

آخرین ویرایش 2 سال قبل توسط fati
یه نفر...
یه نفر...
2 سال قبل
پاسخ به  fati

هیچی میمونیم تو خماری🙃

soniya babaii
soniya babaii
2 سال قبل

مامی بزرگ(ننه ی ارس) کجاییی بیا سلیطه بازی دربیار😂😐🔪

من منم!اسم ندارم دنبال چی میگردی؟
من منم!اسم ندارم دنبال چی میگردی؟
2 سال قبل
پاسخ به  soniya babaii

بچه تو راهی ارس کی قراره برسی بلای جون مادر؟😂

soniya babaii
soniya babaii
2 سال قبل

چرا دلم میخاد دلی خودکشی کنه؟😐
شما هم اینطوری هستید یا من دارم دق میکنم😑🔪

یلدا
یلدا
2 سال قبل

الهی بمیری ارسلان‌
اخه تو چقد بیخاصیتی
تو چرا اینقد هَوَلی آخههههههههه😑
خبر‌مرگت و برام بیارن😐😂

Nahar
Nahar
2 سال قبل
پاسخ به  یلدا

تکبیر😂
اگه ارسلان واقعی بود الان زیر خاک بود😂😂

یلدا
یلدا
2 سال قبل
پاسخ به  Nahar

اره والا 😂

هستیشونم
هستیشونم
2 سال قبل

بچها اگه دلی بگه حاملس ک رمان تموم میشه😐 پس حالا حالا ها نمیفهمه:/
بچها بیان اللن من گفتم نمیفهمه فردا برعکس میشه میفهمه شانس نعرم 😐💔🚶🏼‍♀️

My nazi
My nazi
2 سال قبل
پاسخ به  هستیشونم

چرا تمام میشه عزیزم؟
داستان تازه شروع میشه😊

یه نفر...
یه نفر...
2 سال قبل
پاسخ به  هستیشونم

😂

من منم!اسم ندارم دنبال چی میگردی؟
من منم!اسم ندارم دنبال چی میگردی؟
2 سال قبل
پاسخ به  هستیشونم

نچ ندیدی ی جای رمان اشاره زد ک وقتی بچه به دنیا میاد ارسلان عاشقش میشه اما یه بلایی سر دلارای میاد…

هستیشونم
هستیشونم
2 سال قبل

ن بابا
تفکرات دلی بود

دریا فرهمند
دریا فرهمند
2 سال قبل

فقط میتونم بگم که ارسلان یه حیوون به تمام‌معناست😐و دلارای هم یه اسکول بد تر از اون
اخه جر بخورین سقط بشین دوتاتون برین زیر تریلی راحت شیم از دستتون کثافط گوح ارسلان من مرد به این هوس بازی و بیشعوری تو عمرم ندیدم فقط ای کاش زودتر هرچی مال و اموال دری بر باد هوا بره بشی فقیر که دیگه نتونی با پولت جون یکی دیگه رو بگیری بگی فوقش یه دیه هست

آری
آری
2 سال قبل

موندم تا کی دلارا باید تحقیر بشه؟
دیگه رمان داره خیلی کسل کننده میشه
چه وضعشه

My nazi
My nazi
2 سال قبل
پاسخ به  آری

خیلی داره طولانیش میکنه

Tamana
Tamana
2 سال قبل

اه ادامششششش😬😬

fafa
fafa
2 سال قبل

من رمان عشق صوری هم میخونم

jennie blink
jennie blink
2 سال قبل
پاسخ به  fafa

منم

Maedeh
2 سال قبل

فاطی و آرزو🤨بیایین چت روم کارتون دارم😈,🙂❤️😂

My nazi
My nazi
2 سال قبل

من که خودم فقط رمان دلارای رو میخونم

My nazi
My nazi
2 سال قبل

بچه ها یه سوال!
شما بجز رمان دلارای
رمان دیگه ای هم میخونید؟

Maedeh
2 سال قبل
پاسخ به  My nazi

جونم؟بله

𝓷𝓮𝓰𝓲𝓷
𝓷𝓮𝓰𝓲𝓷
2 سال قبل
پاسخ به  My nazi

من رمان گریز از تو رو میخونم قشنگه اونم ولی مثه رمان دلارای پارت کم میزارن😐

My nazi
My nazi
2 سال قبل
پاسخ به  𝓷𝓮𝓰𝓲𝓷

🙎

🍭GHAZAL💙
🍭GHAZAL💙
2 سال قبل
پاسخ به  My nazi

من همه رو میخونم به جز بوسه بر گیسوی یار ک میزارم جمع شه یک دفعه کلی بخونم

آسیه
آسیه
2 سال قبل
پاسخ به  My nazi

بله .عشق صوری و آرزوی عروسک خوبه

یه نفر
یه نفر
2 سال قبل
پاسخ به  My nazi

من اینارو میخونم
آرزوی عروسک
تاوان دل
تارگت
دل دیوانه پسندم
دختر نسبتا بد ۲
گلادیاتور
گرداب
گریز از تو😁😁

My nazi
My nazi
2 سال قبل
پاسخ به  یه نفر

وای چخبرهههه

Sana:)
Sana:)
2 سال قبل

نمد اینو قبلا گفتم یا ن
ولی فرق بین حیوون و انسان توی شعور و درکه
که همونم ارسلان نداره
دوستان
دلیل و منطق اوردم واستون
قبول ندارین با چوب (صرفا در فرو رفتن در ماتحتتون) و چاقوی متنفران ارسلان روبرو هستین😂😂

My nazi
My nazi
2 سال قبل
پاسخ به  Sana:)

😂😂😂😂

Maedeh
2 سال قبل
پاسخ به  Sana:)

سنا؟😑🤨🤨

Sana:)
Sana:)
2 سال قبل
پاسخ به  Maedeh

نوا؟😀

نسیم
نسیم
2 سال قبل

لعنتی این نویسنده چرا اینجوری میــــکنهه😡
میدونین من دوس دارم دلی خودشو پرت کنه پایین ولی قبلش قضیه رو به ارسلان بگه و بعد ارسلان بمونه و یه جنازه و اگه عذاب وجدانی داشته بـــــاشـه!!، عذاب وجدان😐
این رمان عیــن سریالای ایرانیه بی شک😕🙄

My nazi
My nazi
2 سال قبل
پاسخ به  نسیم

اره
یکم عذا وجدان براش بد نیست

𝓷𝓮𝓰𝓲𝓷
𝓷𝓮𝓰𝓲𝓷
2 سال قبل

ادمین الهی ک بگم چه بلایی ب سرت بیاد ک جیگرمون رو خون کردی با این پارت گذاشتنت😕

My nazi
My nazi
2 سال قبل
پاسخ به  𝓷𝓮𝓰𝓲𝓷

والا

Maedeh
2 سال قبل
پاسخ به  𝓷𝓮𝓰𝓲𝓷

ادمین چرا؟تغصیر ادمین نیست
ادمین از کانال نویسنده بر میداره
ربطی به ادمین ندارع!هرچی اون میزارع اینم میزارع 🤨

ی خری ک داره رمان یه خره دیگه رو دنبال می‌کنه
ی خری ک داره رمان یه خره دیگه رو دنبال می‌کنه
2 سال قبل

زرِ مف نزن رگ همه جا وجود داره اسکل بدبخت

My nazi
My nazi
2 سال قبل

اره وجود داره
ولی اونجایی که ادم رو میتونه بکشه،مهمه عزیزم

Sana
Sana
2 سال قبل

وایییی دلارای چرا آنقدر خرههههههههه
یا بیاد بگه توله ات تو شکممه یا بره دیگه هنوز مونده پیش ارسلان که چی بشه زنیکه کصخل بره گورشو گم کنه یا زودتر خودشو خلاص کنه 😒😒😑

Sana:)
Sana:)
2 سال قبل
پاسخ به  Sana

وای گاد
جررررر
توعم سنایی ک
جوری ک ذوق کردم:
البته شاید تو ثنا باشی
در هر صورت
خوشوقتم داش😂✋🏻

دسته‌ها
101
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x