صدای گریه بچه تو خونه ما چیکار میکنه؟
من که رفتم زاییدی؟

دلارای وارفته مکث کرد

چه جمله درستی گفته بود!

_ از … تلویزیونه

_ تو خونه من زیرآبی بری میدونی چی میشه دیگه نه؟

_ نه که نگهبانت بهت خبر نمیده!

_ پول میگیره واسه همین!
به اون هنگامه و آزاده بیکارم بگو انقد نیان اونجا
سرشونو بزنی دمشونو بزنی اونجان

دلارای لبخند زد
به آن خانه حس خوبی داشت اما کاش بعد از تولد پسرک از آنجا می‌رفتند

از اینکه همسایه ها او را معشوقه ای که آلپ‌ارسلان لطف کرده و عقدش کرده می‌دانستند نفرت داشت!

_ حوصلم سر میره تنها
خانم خونه دعوتشون میکنه!

آلپ‌ارسلان صدای بدی از دهنش در آورد و بی توجه به اعتراض دلارای ادامه داد

_ زنگ زدم خبر بد بدم بهت

دلارای ناخواسته وحشت زده لب زد

_ داری میای؟!

آلپ‌ارسلان مکث کرد
اینبار صدایش جدی و پر از شک بود

_ چه غلطی کردی اونجا دلی؟

دلارای کلافه آرام در پیشانی اش کوبید

_ چیکار میخوام بکنم آخه؟!
تایم رفت و آمدمو داری
هرکسی میاد و میره رو اون یارو بهت خبر میده
کلافم کردی ارسلان

ارسلان اینبار کوتاه نیامد

_ خداتو شکر کن هیچ نظریه ای به ذهنم نمیرسه خب؟
نگاه نکن آرومم
خطایی کنی اون رویی رو میبینی که تا حالا ندیدی
بهت اعتماد کردم
سواستفاده کنی بلایی سرت میارم که برای بچه هاتم تعریف کنی

دلارای غمگین چشمامش را بست

این حجم از استرس چه بلایی سر پسرکش می‌آورد؟
تمام بدنش از اضطراب منقبض شده بود

شک نداشت بچه گوشه ای از شکمش جمع شده و از وحشت حرکت نمی‌کند

ارسلان که سکوتش را دید خشک ادامه داد

_ میخوام شعبه جدید بزنم باید بمونم بالای سر اینا
جز خودم کسی نمیتونه ، عرضشو نداره!
تا دخترارو انتخاب کنم و کارا اوکی شه زمان می‌بره دو سه ماهی

دلارای دستش را مقابل دهانش گرفت تا بلند نخندد

ارسلان خشک ادامه داد

_ میای یا میمونی؟

دلارای مکث کرد

چطور میگفت می‌ماند تا او شک نکند؟!

آلپ‌ارسلان اما بو برده بود!

_ باشه نیا ولی من برمیگردم دلی
اون زمان چیزی ازم مخفی کرده باشی یا گندی زده باشی وای به حالت

گفت و تماس را قطع کرد

دلارای دستش را روی شکمش گذاشت و نالید

_ خدایا بخیر بگذرون

با قدم هایی بلند سمت رستوران برگشت

دیگر میلی به غذا نداشت

با استرس رو به هنگامه نالید

_ این نگهبانه حرفی نزنه

هنگامه خونسرد لقمه اش را فرو داد و سر بالا انداخت

_ نه بابا ، طرف انقدر خم و راست شده و پولای داداش جونمو گرفته که بگیم بمیر میمیره

آزاده نگاهش کرد

_ چی گفت آلپ‌ارسلان؟

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز ۵ / ۵. شمارش آرا ۴

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان سر گشته
دانلود رمان سر گشته به صورت pdf کامل از عاطفه محمودی فرد

    خلاصه رمان سر گشته :   شیدا، برای ساختن زندگی که تلخی های آن کمتر به دلش نیش بزند، هفت سال می جنگد و تلاش می کند و درست زمانی که ناامیدی در دلش ریشه می دواند، یک تصادف، در عین تاریکی، دریچه ای برای تابیدن نور به زندگی اش می‌شود     به این رمان امتیاز بدهید

جهت دانلود کلیک کنید
رمان تمنای وجودم

  دانلود رمان تمنای وجودم خلاصه : مستانه دختر زیبا و حاضر جوابی است که ترم آخر رشته عمران را می خواند. او در این ترم باید در یکی از شرکتهای ساختمانی مشغول بکار شود. او و دوستش شیرین با بدبختی در شرکت یکی از آشنایان پدرش مشغول بکار میشوند. صاحب این شرکت امیر پسر جذابی است که از روز

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان آفرودیته pdf از زهرا ارجمندنیا

  خلاصه رمان :     داستان در لوکیشن اسپانیاست. عشقی آتشین بین مرد ایرانی تبار و دختری اسپانیایی. آرون نیکزاد، مربی رشته ی تخصصی تیر و کمان، از تیم ملی ایران جدا شده و با مهاجرت به شهر بارسلون، مربی دختری به اسم دیانا می شود… دیانا یک دختر اسپانیایی اصیل است، با شیطنت هایی خاص و البته، کمی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ما دیوانه زاده می شویم pdf از یگانه اولادی

  خلاصه رمان :       داستان زندگی طلاست دختری که وقتی هنوز خیلی کوچیکه پدر و مادرش از هم جدا میشن و طلا میمونه و پدرش ، پدری که از عهده بزرگ کردن یه دختر کوچولو بر نمیاد پس طلا مجبوره تا تنهایی هاش رو تو خونه عموی بزرگش پر کنه خونه ای با یه دختر و دو

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان سکوت سایه ها pdf از بهاره شریفی

  خلاصه رمان :       رمان حاضر در دو زمان حال و گذشته داستان زندگی و سرگذشت و سرنوشت دختری آرام، مهربان و ترسو به نام عارفه و پسری مغرور و یکدنده به نام علی را روایت می کند. داستان با گروهی از دانشجویان که مجمعی سیاسی- اجتماعی و….، به اسم گروه آفتاب به سرپرستی سید علی، در

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان یلدای بی پایان pdf از زکیه اکبری

  خلاصه رمان :       یلدا درست در شب عروسی اش متوجه خیلی چیزها می شود و با حادثه ای رو به رو می شود که خنجر می شود در قلبش. در این میان شاید عشق معجزه کند و او باز شخصیت گمشده اش را بیابد … پایان غیرقابل تصور !..   به این رمان امتیاز بدهید روی

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest

32 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
زاعر 😂
زاعر 😂
1 سال قبل

برگانم چ غریبانه میریزند این هنوز ادامه دارههههه😐

الی
الی
1 سال قبل

بازم نزاشتی که

تینا
تینا
1 سال قبل

عالی لطفا بزارین زود به زود پارت هاشو
روزی سه تا پارت بزارین کافیه

mehr58
mehr58
1 سال قبل

چه استرسی

Maryam
Maryam
1 سال قبل

پارت ۲۳۱کووووووووووووووووووووو 😐 اخه چ کاریه تو خماری میمونیم عهه

ماما دلی
ماما دلی
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
1 سال قبل

وای 🥺

خانوم عصبانی
خانوم عصبانی
پاسخ به  ماما دلی
1 سال قبل

اینم مثل بقیه نویسنده های سایت
نصفه میان پارت میدن بعد گور به گور میشن

Maryam
Maryam
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
1 سال قبل

این نویسندش خب کلشو آماده کنه دیگه چ کاریه

Raha
Raha
1 سال قبل

انگار پارتای دلارای تح کشیده دیگه هیچ جا نمیزارنش

آخرین ویرایش 1 سال قبل توسط Raha
My nazi
My nazi
1 سال قبل

بچه هاااا
این داستان دلارای
واقعایت داره؟
یا از ذهن نویسنده اس؟

𝑫𝒊𝒏𝒂
پاسخ به  My nazi
1 سال قبل

ن باباااااااا معلومه ک ذهن مسموم نویسنده س
الان تو واقعا از چرندیاتی ک می‌نویسه متوجه نشدی😐🙄!!

My nazi
My nazi
1 سال قبل

الان
اگه ارسلان بعد چندماه برگرده ببینه یه بچه بغل دلارای هست
واقعا باور میکنه که بچه ی خودشه؟
والا من اگه جای ارسلان بودم هم باور نمیکردم
قطعا بچه رو میکشه
دلارای رو دق مرگ میکنه
تازه اگر بیاد ببینه دلارای بچه داره
شک میکنه که هومن اینجا امده یا نه….
خدایا خودت بخیر کن😑

ترانه
ترانه
پاسخ به  My nazi
1 سال قبل

فک نکنم انقدر بی رحم باشه که بکشتش🗿
شاید باور نکنه اما دی ان ای برا همین موقع هاست👌👏

Sssss
Sssss
1 سال قبل

پارت ۲۳۱ ?

My nazi
My nazi
پاسخ به  Sssss
1 سال قبل

نمدونم
واقعا چرا نزاشته

خانوم عصبانی
خانوم عصبانی
پاسخ به  My nazi
1 سال قبل

من یکی رو می‌شناختم هر وقت اسم تورو میبینم یاد اون می‌افتم
تو My nazi هستی
اونdj nazi بود

Sevili
Sevili
1 سال قبل

چرا همچین مکنین
پارت چرا نیس

نمیدونم
نمیدونم
1 سال قبل

چرااا نمیزاریی پارت امروزو

aiso
aiso
1 سال قبل

پارت امشب کو اه

Jsnsk
Jsnsk
1 سال قبل

Mozakhrf

زندگی
زندگی
1 سال قبل

کو پارت بعدی

Nili
Nili
1 سال قبل

یعنی الان فقط تا پارت ۲۳۰ موجوده؟!🙁

masihosiney
masihosiney
1 سال قبل

پارت ۲۳۱چرا نیست ؟؟

همچنان دل دردد دارم واای🤧
همچنان دل دردد دارم واای🤧
پاسخ به  masihosiney
1 سال قبل

چون نزاشته

...
...
1 سال قبل

من مطمئنم نقشه ارسلانه آلوی گفت تا چند ماه دیگه که دلی منتظر نباشه بعد یهو بیاد

اشکان
اشکان
1 سال قبل

دیگه انقدر پارت گذاری نا منظم شده کسی مشتاق نیست بفهمه آخرش چی میشه 🙄

𝑫𝒊𝒏𝒂
پاسخ به  اشکان
1 سال قبل

چقد حق گفتی، من همیشه با اینکه رمانش چرته و خیلی کش می‌ده و اینا، منتظر پارت بعدیش بودم اما الانا دیگ اصلا… گذاشت گذاشت، نذاشتم ک به درک

ملیکا دج
ملیکا دج
1 سال قبل

 🙄 

ملی
ملی
1 سال قبل

 🙄 

دسته‌ها
32
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x