دلارای بازوی ارسلان را گرفت اما با دیدن دست های زن که سمت قاب عکس نوزاد میرفت پاهایش از حرکت ایستاد
لب هایش لرزید و اشک چشمانش را خیس کرد
زن قاب عکس را مقابل چشمان آلپارسلان گرفت و غرش کرد
_ این جنین رو هشت سال پیش دنیا آوردم
وقتی به دنیا اومد دقیقا هم سن بچه شما بود
الان میره کلاس دوم
اسمش مهرساست
ارسلان از شدت حرص دندان روی هم فشرد و دلارای دست زخمی اش را مقابل دهانش گرفت
عکس نوزاد برهنه در اتاق عمل بود
زن قاب را مقابل چشمان ارسلان تکان داد
_ میبینیدش؟
یک بچه کامله!
نطفه نیست ، بچهست بچه
روح داره ، درد و کامل حس میکنه مثل من و شما
آلپارسلان با خشم عکس را کنار زد
_ تمومش کن زنیکه
دلارای ضعف کرده از استرس بازویش را کشید
_ ارسلان توروخدا
ارسلان سمت در هلش داد
_ برو بیرون بجنب
تمام بدبختیهای من زیر سر توئه مارمولکه
قبل از بسته شدن در جملهی زن پاهای دلارای را خشک کرد
_ شما میدونید غیرقانونی چطور بچه رو سقط میکنن؟
تو رَحِم تیکه تیکهاش میکنن!
آلپارسلان پلک هایش را روی هم فشرد
سمت زن برمیگشت و چنان بلایی سرش میآورد که سونوگرافی دلارای آخرین سونوگرافی عمرش شود
اما دلارای چه؟
دخترک تقریبا میان دستانش از ترس و اضطراب از حال رفته بود
زن را میتوانست خفه کند اما تا آن زمان با چند جمله دیگر بیشتر دخترک را به وحشت میانداخت
همین حالا هم راه درازی داشت تا بتواند راضی اش کند
تلاش کرد خودش هم حتی برای یک ثانیه به تکه تکه شدن لخته خونی که در ذهنش با اسم اهورا ثبت شده بود فکر نکند!
در را با شدت بهم کوبید و دست دلارای را سمت آسانسور کشید
لب های دخترک سفید شده و چشمانش سرخ بود
وارد آسانسور شدند که با التماس به ارسلان خیره شد و دهان باز کرد تا حرفی بزند که او غرید
_ هیش … هیش
دهنت بازشه تضمین نمیدم همینجا دندوناتو نیارم پایین
واسه امشبم بسه
به این رمان امتیاز بدهید
روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!
میانگین امتیاز 3.7 / 5. شمارش آرا 15
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.
من یکی که فقط برا کامنتاش میام ناموسن خیلی حال میکنم باهاتون😂🖐
خوشم میاد بچه ها همه مدرک قهوه ای کردن و دارن 😂
پارت جدید؟
هنوز نیومده
خب چرا؟
واسه سه خط دوروز صبر میکنیم 😐
کی میاد؟
دیگه چشمم ب دره هر وقت بیاد میزارم
یعنی چی :/
چون پارت ها سریعتر گذاشته نمی شن ارسلان آدم بده شده یکم صبر کنید معلومه هنوز از رمان هیچی نمی دونیم توی یک ماه اخیر فقط نفرت های اوایل رابطه اشونو دیدیم بعد تو این مدت تو ذهنمون اونو هیولا کردیم به خاطر کسی که پارت ها رو میزاره ارسلان شده هیولا پارت های جدید بیاد غوغا سر میگیره
چ عوضیه این پسره….اه 🙄 نچسب و دوست نداشتنی….. بار خدایا چشمای دلارای رو باز کن ببینه عاشق یه هیولا شده
ایشون نویسنده نیستن فقط پارت گذاری میکنن نمیدونم چرا اینقدر دیر میزاره اخخخخ دق کردم اخه دوهفته تو مطب سنوگرافی😒😆این رمان قدیمیه چون بعضی ازکانالا زودتر پارت میزارن وجلوترن فقط کاملش نیست هرچی گشتم پیدا نکردم
دقت کردیـن قبلا که یک روز در میون پارت میزاشت چقد شاکی بودیم که چراااا اینقد حجم پارتش کم بودد حالا کم کم شده سه روز در میونن ناموصااااا همینطوری پیش بریم ماهی ی پارت کم حجم میزارهه دارم ب این فک میکنم که قبل از این که بمیرم برم ب یکی بگم که پارتارو چک کنه تا شبای جمعه بیام به خابش اوضاع رمانو چک کنم 🥴و همینطوری نسل ب نسل
خب بسلامتی بعد پنج تا پارت از مطب اومدن بیرون
صلواتتتتتتت😑📿
تف به این پارت گذاری خودم ادامه میدادم رمانو تا حالا صد بار تموم شده بود و به چاپ رسیده بود
یا خدا ارسلان هیولا می شود 😐
مسخرس واقعا با همگیتون موافقم 😑
چهار روز. درگیری ذهنی برای سنوگرافی دلی هرکی بود زایده بود والا😡
همین والااا
بخداااااااا
مثلا بین هر خط 20 متر فاصله گذاشتی یعنی میخوای بگی زیاده تور به امام حسین قسم چهارتا پارت درست حسابی بزار الان تا دوهفته تو اسانسورن بعدش میرن دم در خو تند جمعش کن و اینک ارسلان واقعا خیلی داری بی احساس نشون میدی دیگه بستع 😐
منتظرم نویسنده رو مورد عنایت قرار بدین 😂
شروع کردین بگید منم بیام👩🏻🦯🕳
مادرصلواتی مادر…مادر….لیاقت فشم نداری آبروی هرچی نوسینده رفته بروبشین مشقات روبنویس بی لیاقت هرچی حرف بارت میکنیم آدم نمیشی یکی بره توروآدم کنه نه ارسلان رو خرمغز
من که دیگه نمیخونمش
به بقیه هم توصیه میکنم نخونن
با اینکه رمان قشنگیه و نویسنده خیلی زیبا لحظات رو توصیف میکنه
ولی اصلا خواننده و دنبال کننده رو درک نمیکنه و ارزشی برای ما قائل نیست که بعد از سه روز همچین پارتی رو گذاشته.
سال ها بعد در کنار بچه ها نوه ها باید بشینیم سرچ کنیم دلارای تا بلاخره ببینیم دلارای بچه رو بدنیا آورده
بقیشم اون دنیا دیگه کفاف نمیده عمرمون
من خود این رمان پیر و کور شدم موهام سفید شد:/😂
الان چی چیشد خدایی کی فهمید
چند روز علاف این بودیم که به آسانسور 🤔 🤔 🤔 🤔
چس مثقال نوشته بعد ب عنوان پارت ۲۴۱ ثبت کرده اینو اصلا اسمش نمیشه گذاشت پارت اگر مشکل داری نمی تونی بنویسی خب بیا بگو…. مارو انقدر علاف رمانت نکن
نکته: چس مثقال چیست؟ واحدی برای اندازه گیری پارتهای رمان دلارای
فتبارک الاه احسن الخالقین
داری حیف میشی تو ابن مملکت خاهر یا برادرم🫂😂
اره حیفم من 🥺 💔 😂
خواهرهستم 🦋 🙂
چرا اینقدر کم ؟؟؟🙄😐😐😐
واقعا این چه طرز پارت گذاشتن بعد دوسه روز میایم میبینیم دوتا خط بیشتر ننوشته
ریدم تو رمان🙂🙂🙂