زن بچه را در پارچه دیگری پیچید و لبخند زد
_ ماشالله با این وزن طبیعیه انقدر مامانشو اذیت کنه تا دنیا بیاد
مگه نگفتی پسره؟!
دلارای منظور زن را نفهمید
تمام بدنش چشم شده و خیره نوزادی بود که صدای جیغ هایش از جیغ های مادرش هم بلند تر بود
زن نوزاد را روی شکمش گذاشت
_ اینم دختر گلمون
صحیح و سالم ، کاملا هوشیار
مبارکت باشه
دلارای لب زد
_ دختر؟
هم زمان نوزاد را روی سینه اش با احتیاط بالا کشید و ذوق زده هق زد
جسمی کوچک و داغ ، تپل با صدای جیغ های کر کننده
آنقدر دوست داشتنی که حاضر بود برای داشتنش هزار بار دیگر درد زایمان تحمل کند
بی حال با چشمان پر اشک و لبخند پچ زد
_ عروسکم … عشقم … خوش اومدی نفس من
ماما دستانش را دراز کرد تا بچه را پس بگیرد
_ سونوگرافی گفته بود پسره؟
دلارای بدون آنکه از نوازد چشم بردارد زمزمه کرد
_ نه … درباره جنسیت نپرسیده بودم
فکر میکردم پسر باشه
_ بدش به من عزیزم منتقلت کنیم بخش
دلارای لب های خشک شده اش را به سر پر موی بچه چسباند
نمیتوانست از او جدا شود
این بچه جبران تمام نداشته هایش بود
_ نمیشه بغلم باشه؟
زن بچه را از دستش کشید و او نگران نالید
_ گردنش و بگیرید
حاضر بود بعد از آن همه درد کشیدن باز هم هوشیار ، بدون لحظه ای استراحت از بچه مراقبت کند
صدای ماما بالا رفت
_ خانم حاتمی مادر و منتقل کنید بخش
_ کجا میبریدش؟
کسی جوابش را نداد
دستش را روی شکمش گذاشت
جای خالی اش را حس میکرد!
انگار قسمتی از بدنش جدا شده بود
روی تخت دیگری دراز کشید و در انتظار بچه پلک هایش روی هم افتاد
انگار کوه کنده بود
چنان خسته و داغان بود که بدون هیچ دارویی در همان اتاق هشت تخته بی توجه به سرصداها بیهوش شد
به این رمان امتیاز بدهید
روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!
میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 4
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.
این رمان نویسنده رمان اپلود نمیکنه نویسنده تو کانال تلگرام هست و این پارت های وی ای پیشه
روت میشه دیگه بعد از این همه وقت پارت بزاری:/
من پول دادم رمان و خریدم ولی پارتا تا همینجایی بود که تایپ شده چرا میگید رمان کامله
نویسنده عجیب این کلمه بی شعور برازنده اته یعنی اگر بی شعور آدم بود میشد تو
عررررررررررررررر
درمورد رمان گلها شرمنده اشتباه فرستادم
سلام عزیزان چرا خودتونو عذاب میدین هرروز چک میکنید. ی رمان دیگه رو شرو کنید سرگرم اون شید تا نویسنده بامسئولیتمون دلش بسوزه پارت جدید بده. البته بنظر من ک ارسلانو یکی صدا میزنه بدون اینکه چهره دلی رو ببینه از سردخونه میره بیرون
رمان گلها پولی هست یا رایگان
دیدی گفتم دیگه تمایلا تموم میشه
بهت. پارت بیشتر بزاری اینجوری داره جذابیت از دست میده بعد یه مدتم نمیخونن خیلی از رمانا اینجوری نمیشه تموم موند
خیلی بیشعوری و روانی درجه یکی تیمارستانی
دیگه هیچ وقت رمانتو نمیخونم بدبخت ترینی
نویسنده بد کردی واقعا رمانتو دوس داشتیم ولی دیگ حتی موضوعش یادم رف
امشب قراره پارت بیاد
اگه درست گفته باشع البته
بچها نیاید کامنت بزارید این دیگ ته ته بیشعوری این ادمه مارو علاف کرده با بی تفاوتی بهش نشون بدین رمانش ارزش خودشو دیگ نداره
نویسنده ت کدوم دُقوز آبادی درس میخونی ک هنوز امتحاناش تموم نشده
نویسنده تو کدوم دُقوز آبادی درس میخونی ک هنوز امتحاناش تموم نشده
یعنی نمودی مارو …
یه پیام دارم برای نویسنده عزیززز
نویسنده ناگرامی و نامحترم مرزهای مسیولیت پذیری را جا به جا کردید تبرک…!
*تبریک
بابا لامصب دهنم سرویس کردم انقد زدم پارت 266 چته خوب ی پارته هم ما هم هفت جد پشتمونو….. دی
ها چیشد هنوز امتحاناش تموم نکرده هه. حال بهمممممم زززززززن