رمان دلارای پارت 302 - رمان دونی

 

 

 

آلپ‌ارسلان جلو آمد

با تهدید انگشت اشاره‌اش را کنار سر جمیله روی دیوار کوبید و تاکید کرد

 

_ دارم بهت هشدار میدم جمیله

بدون اجازه‌ی من دیگه انگشتتم بهش نمیخوره فهمیدی؟

هرچی که شد ، هرکاری که کرد به من خبر میدی

دستت بهش بخوره قطعش میکنم

 

جمیله وحشت زده سر تکان داد و بی میل زمزمه کرد

 

_ هرچی شما بخواید آقا اما چرا؟

کیه مگه؟

اینطوری دخترای دیگه هم هوا برشون میداره که میتونن….

 

آلپ‌ارسلان با اخم رهایش کرد و بی توجه به مزخرفاتش غرید

 

_ هاتف کدوم گوریه؟

 

جمیله نفسش را بیرون فرستاد

 

_ آدماش اطراف میپلکن آقا اما خبری از خودش نیست

 

ارسلان از راهرو گذشت

 

صدای موزیک بیشتر شد

 

دخترها هماهنگ می‌رقصیدند و صدای گفتگو و خنده در فضا پخش شده بود

 

سمت کاناپه های گران قیمت بالای سالن رفت

 

محوطه‌‌ای دایره‌ای شکل که دو مرد با کت شلوار مشکی اطرافش ایستاده بودند

 

با دیدن آلپ‌ارسلان با احترام کنار رفتند

 

روی کاناپه لم داد و به مرد اشاره زد

 

_ بگو یک چیز قوی بیارن

 

_ چشم آقا

 

 

سرش را به پشتی کاناپه تکیه داد و چشمانش را بست

 

صدای موزیک سرسام آور بود اما او عادت داشت…

 

دستی روی سینه اش قرار گرفت

 

چشمانش را باز نکرد

 

انگشتان ظریف دختر از سینه اش بالا رفتند

و مشغول ماساژ دارن شانه هایش شدند

 

حرفی نزد

منتظر ماند

 

دختر روی پاهایش نشست

 

دستانش دیگر حالت نوازش وار گرفته بود

 

گرمای نفس هایش را که روی گردنش حس کرد بازویش را گرفت و عقب کشیدش

 

_ بسه ، حوصله ندارم

 

حوریا با چشمان آرایش شده خیره‌ی صورتش شد

 

_ خسته اید ، من یاد دارم چطور خستگیتونو بگيرم

 

مردی نوشیدنی اش را تعارف کرد و آلپ‌ارسلان حوریا را پس زد

 

_ به کارت برس

جدیدا خیلی تو دست و پامی

 

حوریا بعد از مکثی از روی پایش بلند شد و آلپ‌ارسلان دوباره چشم بست

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 9

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان پیاده رو خلوت خیابان ولیعصر به صورت pdf کامل از بابک سلطانی

        خلاصه رمان:   ماجرا از بازگشت غیرمنتظره‌ی عشق قدیمی یک نویسنده شروع می‌شود. سارا دختری که بعد از ده سال آمده تا به جبران زندگی برباد رفته‌ی یحیی، پرده از رازهای گذشته بردارد و فرصتی دوباره برای عشق ناکام مانده‌ی خود فراهم آورد اما همه چیز به طرز عجیبی بهم گره خورده.   رفتارهای عجیب سارا، حضور

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان آوانگارد pdf از سرو روحی

  خلاصه رمان :           آوانگارد روایت دختری است که پس از طرد شدن از جانب خانواده، به منزل پدربزرگش نقل مکان میکند ، و در رویارویی با مشکالت، خودش را تنها و بی یاور می بیند، اما با گذشت زمان، استقاللش را می یابد و تالش میکند تا همه چیز را به روال عادی برگرداند

جهت دانلود کلیک کنید
رمان هم قبیله
دانلود رمان هم قبیله به صورت pdf کامل از زهرا ولی بهاروند

      دانلود رمان هم قبیله به صورت pdf کامل از زهرا ولی بهاروند خلاصه رمان: «آسمان» معلّم ادبیات یک دبیرستان دخترانه است که در یک روز پاییزی، اتفاقی به شیرینی‌فروشی مقابل مدرسه‌شان کشیده می‌شود و دلش می‌رود برای چشم‌های چمنی‌رنگ «میراث» پسرکِ شیرینی‌فروش! دست سرنوشت، زندگی آسمان و خانواده‌اش را به قتل‌های زنجیره‌ای زنانِ پایتخت گره می‌زند و

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان قاصدک های سپید به صورت pdf کامل از حمیده منتظری

    خلاصه رمان:   رستا دختر بازیگوش و بی مسئولیتی که به پشتوانه وضع مالی پدرش فقط دنبال سرگرمی و شیطنت‌های خودشه. طی یکی از همین شیطنت ها هم جون خودش رو به خطر میندازه و هم رابطه تازه شکل گرفته دوستش سایه با رضا رو بهم میزنه. پدرش تصمیم میگیره که پول توجیبی اون رو قطع بکنه و

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان آبان به صورت pdf کامل از هاله نژاد صاحبی

  خلاصه رمان:   دو فصل آبان         آبان زند… دختره هفده ساله‌ای که به طریقی خون بس یک مرد متاهل میشه! مردی جذاب که دلبسته همسرشه اما مجبور میشه آبان و عقد کنه!     به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 4.4 /

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان میراث هوس به صورت pdf کامل از مهین عبدی

          خلاصه رمان:     تصمیمم را گرفته بودم! پشتش ایستادم و دستانم دور سینه‌های برجسته و عضلانیِ مردانه‌اش قلاب شد. انگشتانم سینه‌هایش را لمس کردند و یک طرف صورتم را میان دو کتفش گذاشتم! بازی را شروع کرده بودم! خیلی وقت پیش! از همان موقع که فهمیدم این پسر با کسی رابطه داشته که…! باورش

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
16 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
از منتظران 2025
از منتظران 2025
1 سال قبل

خاک تو سرت دلی با این سلیقه ی مزخرفت بدبخت در به در😐
آخه این معتاد مفنگی چیه تو ازش خوشت اومده خودتو کشتی براش؟؟؟؟ 😐💔
ینی خاکککککککککک هیچی دیگه نمیتونم بگم 😶😶
آدمم اینقدر نفهم؟!
ولی خو شاید دلی بدسلیقه بوده
البته شاید نه حتما

A person
A person
1 سال قبل

واقعا فاز دلی چی بود عاشق این عن آقا شد

mehr58
mehr58
1 سال قبل

عالیه

😂Sober
😂Sober
1 سال قبل

خیلی بدم میاد از این کاراش که فکر میکنه خیلیییییی زرنگه بقیه ببو
مثلا بین هر خط شیش تا خط فاصله بندازه ما مثلا نمیفهمیم کمه تو چه اونطوریشو بدی چه اینجوری ما میفهمیم که چقدررررررر بهت فشار وارد میشه 😑😐

😂Sober
😂Sober
1 سال قبل

دلیل دارم واسه اینکه بترکونم

که پنت بشه خونم

من عزیزایی دارم باید دغدغه هاشونو به صفر برسونم

حق دارم اگه الان دل نگرونم

واسه ترک عادت های بدم

این حالت های شبم

اگه میدوئم همش پی وام از بانکا نرم

میبینی مادر یه روز از شاهم بالاترم

کف این شهر که پر گرگه

چیدن واسه من، تو تله طعمه

من تیر اولم باید وسط بخوره

خیس گیلیمم و خیلی کمه فُرجه

تا نزنه کسی بهم من آروم تر از برم

ولی دیو میشم

اگه با اعصابم ور رن

هر کیم داره یه زخمی پشتش از ما بشینه ببینه چی بوده پروندش قبلاً

دلیل دارم واسه اینکه بترکونم

که پنت بشه خونم

(دلیل دارم واسه اینکه بترکونم)

چی میتونه جلوشو بگیره؟

گوله ای که شلیک شده رو

انگیزه باشه نا ممکنی نیست

جهنم میکنه یه کبریت کوچه رو

کسی نیاورد برام بلیط شانس دم در

پر استرسم تو جونمه درد صبر

خیلی روزا میشکنم آب میشم ذره ذره

واسه بهشت رفتن باید از جهنم رد بشم

یه روز میگیرم سرم و بالا اون روزی که

ببینم خانوادم رسیدن به حقشون

ما رد شدیم بدون پوتین از برف و بوران

دیگه وقته جمع شدن دوره آتیشه بسشونه

دلیل دارم واسه اینکه بترکونم

که پنت بشه خونم

من عزیزایی دارم باید دغدغه هاشونو به صفر برسونم

حق دارم اگه الان دل نگرونم

واسه ترک عادت های بدم

این حالت های شبم

اگه میدوئم همش پی وام از بانکا نرم

میبینی مادر، یه روز از شاهم بالاترم

کف این شهر که پر گرگه

چیدن واسه من، تو تله طعمه

من تیر اولم باید وسط بخوره

خیسه گیلیمم و خیلی کمه فُرجه

تا نزنه کسی بهم من آروم تر از برم

ولی دیو میشم

اگه با اعصابم ور رن

هر کیم داره یه زخمی پشتش از ما بشینه ببینه چی بوده پروندش قبلاً

دلیل دارم واسه اینکه بترکونم

که پنت بشه خونم

مهیار _دلیل دارم واسه اینکه بترکونم👌🏾💪🏾👉🏾👩🏼👩🏻👨🏻👨🏻‍🦱🧑🏻‍🦱🤱🏼🤰🏼❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️

هیچی
هیچی
1 سال قبل
پاسخ به  😂Sober

😐😐😐😐چرا انقدر طولانییییی

lolo
lolo
1 سال قبل

هااااا
یعنی الپ ارسلان انقدر خوشگل و خوشتیپه که انقدر دختر دور و برشه؟؟😐
اونوقت این الپ ارسلان زشتِ شورت پرتزی چرا بادیگارد دارع؟؟؟ میترسن بدزدنش ؟؟؟
فقط نویسنده ی قسمت از رمانو اینجور بنویس:
هنگامی ک الپ ارسلان وارد سالن شد و بادیگاردهایش اطراف ان را محاصره کرده بودند چرا که میترسن الپ ارسلان را ترور کنند ( زن ها تماما با دیدن الپ ارسلان دست از گرفتن پوست پرتقال کشیدند از شدت زیبایی الپ ارسلان شاهرگ خودرا با چاقوی میوه خوری بریدند ( باید تو گینس ثبتش کنیم این همه زن بخاطر الپ ارسلان شورت پرتزی مردن)😒

black girl
black girl
1 سال قبل
پاسخ به  lolo

آلپ ارسلان بادیگارد نداره کلابش بادیگارد و نگهبان داره

هیچی
هیچی
1 سال قبل
پاسخ به  black girl

درسته

سیلویا
سیلویا
1 سال قبل

کامنت نزارید

😂Sober
😂Sober
1 سال قبل
پاسخ به  سیلویا

مگه اون میبینه اخه 😑😂شما چقدر ساده این

ANA
ANA
1 سال قبل

وات د…. لعنتی هنوز تموم نشده این رمانه

❌❌❌
❌❌❌
1 سال قبل

❌❌❌❌❌کامنت تزارید آمار بیاد پایین پارت بده❌❌❌❌❌❌ ❌ ❌ ❌ ❌ ❌ ❌ ❌

😂Sober
😂Sober
1 سال قبل
پاسخ به  ❌❌❌

دوست عزیز اول از همه که اون نمبیینه برای اینکه حرص شو دربیارین و فکر کنه واقعا که مخاطبش کم شده ممبرای چنلش باید بیاد پایین و کسی نخونه واقعا و اگر پی ویشو کسی داره بره بهش بگه پارت بزاره چون اینجوری اون نه میبینه نه به جاییش حساب میکنه اصلا قشنگ فکر کنی میلیونی درست میگم😐!

Kmkh
Kmkh
1 سال قبل

ای کاش یکم پارتا زیادشه

:)د
:)د
1 سال قبل

عجب

دسته‌ها
16
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x