رمان دلارای پارت 319 - رمان دونی

 

امشب فقط مادر بود!

 

نه مادر و پدر

 

انگار بار پدر بودن از روی دوشش برداشته شده بود

 

امشب کسی بود تا همراه او نگران هاوژین باشد

 

کسی که پا به پایش بیدار بماند

 

کسی که تب دخترک را چک کند

 

امشب انگار با تمام شب های دیگر فرق داشت…

 

آنقدر اشک ریخت که حس کرد آرام شده است

 

صورتش را شست ، هاوژین را از آب بیرون کشید و خشکش کند

 

لباس تمیز و گرم به بچه پوشاند و او را روی تخت خواباند

 

از آرام بودنش که مطمئن شد سمت تراس راه افتاد

 

باد سردی می‌وزید

 

خودش را در آغوش کشید و از پشت سر خیره آلپ‌ارسلان شد

 

هر دو دستش را لبه دیوار کوتاه تراس گذاشته بود و میان انگشتانش سیگارش به چشم می‌خورد

 

دلارای نزدیک تر رفت

 

سر ارسلان سمت پایین خم بود و عمیق نفس میکشید

 

مثل کسی که دردی طاقت فرسا را تحمل می‌کند

 

 

 

آرام زمزمه کرد

 

_ خوابوندمش روی تخت

خسته ای…

برو استراحت کن

 

ارسلان حرفی نزد

 

تنها صدای نفس هایش به گوش می‌رسید و بس

 

دلارای حس بدی داشت

 

تا به حال این مرد را اینطور شکسته ندیده بود

 

به خوبی میدانست آفتاب که طلوع کند دوباره به همان ارسلانِ حق به جانب و بی رحم برمی‌گردد اما حالا قابل ترحم شده بود

 

تلخ لبخند زد

 

یاد کارتون شرک افتاد که در بچگی با داراب تماشا می‌کرد

 

فیونا با غروب آفتاب دیوی سبز رنگ بود و با طلوعش پرنسسی زیبا

 

آه کشید

 

_ من دیگه خوابم نمی‌بره

چندساعت خوابیدم بسه

برو کنار هاوژین بخواب

نگرانش نباش من حواسم هست

تا حالا خیلی تب کرده ، دیگه استاد شدم

اگر….

 

جمله اش تمام نشد

ارسلان عصبی سمتش برگشت ، کمرش را چنگ زد و با شدت جلو کشیدش

 

ثانیه ای بعد لب هایش با خشونت لب های دخترک را می‌بلعید

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.2 / 5. شمارش آرا 48

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان لانه ویرانی جلد اول pdf از بهار گل

  خلاصه رمان :     25 سالم بود که زندگیم دست خوش تغییرات شد. تغییراتی که شاید اول با اومدن اسم تو شروع شد؛ ولی آخرش به اسم تو ختم شد… و من نمی‌دونستم بازی روزگار چه‌قدر ناعادلانه عمل می‌کنه. اول این بازی از یک وصیت شروع شد، وصیتی که باعث شد گلبرگ کهکشان یک آدم دیگه با یک

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان 365 روز
دانلود رمان 365 روز به صورت pdf کامل از گل اندام شاهکار

    خلاصه رمان 365 روز :   در اوایل سال ۱۳۹۷ گل اندام شاهکار شروع  به نوشتن نامه‌هایی کرد که هیچ وقت به دست صاحبش نرسید. این مجموعه شامل ۲۹ عدد عشق نامه است که در ۳۶۵ روز  نوشته شده است. وی در نامه‌هایش خودش را کنار معشوق‌اش تصور می‌کند. گاهی آنقدر خودش را نزدیک به او احساس می‌کند که می‌تواند خانواده‌ای

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان قتل کیارش pdf از مژگان زارع

  خلاصه رمان :       در یک میهمانی خانوادگی کیارش دولتشاه به قتل می رسد. تمام مدارک نشان می دهند قاتل، دختر نگهبان خانه است اما واقعیت چیز دیگریست… پایان خوش به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 0 / 5. شمارش آرا 0 تا الان

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان آتش و جنون pdf از ریحانه نیاکام

  خلاصه رمان:       آتش رادفر به تازگی زن پا به ماهش و از دست داده و بچه ای که نارس به دنیا میاد ولی این بچه مادر میخواد و چه کسی بهتر و مهمتر از باده ای که هم خاله پسرشه هم عشق کهنه و قدیمی که چندین ساله تو قلبش حکمفرمایی می کنه… به این رمان

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان سالاد به صورت pdf کامل از لیلی فلاح

    خلاصه رمان :     افرا یکی از خوشگل ترین دخترای دانشگاهه یکی از پسرای تازه وارد میخواد بهش نزدیک. بشه. طرهان دشمنه افراست که وقتی موضوع رو میفهمه با پسره دعوا میگیره و حسابی کتکش میزنه. افرا گیجه که میون این دو دلبر کدوم ور؟ در آخر با مرگ…   این رمان فصل دوم داره🤌🏻   به

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان آبان سرد

    خلاصه رمان :   میان تلخی یک حقیقت دست پا میزدم و فریادرسی نبود. دستی نبود مرا از این برهوت بی نام و نشان نجات دهد. کسی نبود محکم توی صورتم بکوبد و مرا از این کابوس تلخ و شوم بیدار کند! چیزی مثل بختک روی سینه ام افتاده بود و انگار کسی با تمام قدرتش دستهایش را

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
53 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
تیک‌تاک
تیک‌تاک
10 ماه قبل

اگه قراره با یه ماچ و ملوچ ببخشدش که ریدم تو نویسنده😒😂

Anisa
Anisa
10 ماه قبل

باور میکنید ۲۰ باره دارم این پارتو میخونممممم

♡ روا ♡
♡ روا ♡
10 ماه قبل

نویسنده کاری کرد داریم پیر میشیم هیچی هیچی ۲ سال گذشت

mobi
mobi
10 ماه قبل

وووییییییی قلبمممممم

سایه سیاه🖤
سایه سیاه🖤
10 ماه قبل

ای گوز 🤣🤣🤣🤣

زرشاد❤(مادر ارسلان:)
زرشاد❤(مادر ارسلان:)
10 ماه قبل

واووو بچم چه حرکت خفنی🤤🍻❤:)

آخرین ویرایش 10 ماه قبل توسط زرشاد❤(مادر ارسلان:)
زرشاد❤(مادر ارسلان:)
زرشاد❤(مادر ارسلان:)
10 ماه قبل

حاجییییی
من تو امتحاناتم
یهویی سر زدم
ذوق مرگ شدم دی*وث🥺🥺🥺🥺❤
وای حال کردم
ننه بچممممممم
چه خفننننننننن بود آخرش🤤🤤🔮❤

دوزپسرارسلان
دوزپسرارسلان
10 ماه قبل

داداش؟ خشونت؟ نشد دیگه.. یه ملایمتی.. بغلی.. بعد میگفتی از این به بعد پیشتم.. ده آخه بی مرام قلبمان ریختتت💔🚮

رمانخون
رمانخون
10 ماه قبل

فاطمه خانوم مگه شما از اول پارت های هامین و آووکادو رو نمیذاشتی؟؟؟ بعد گفتی دخترم به دنیا میاد نیستم چند وقت و فلان
چراالان دیگه خودتون نمیزارین
من برااولین باره بعداین همه سال رمان خوندن میبینم که یکی رمان رو میزاره بعد ب نصف میرسه و طرفدار پیدامیکنه یهویی رمان رو پولی میکنه
لطفا یه جواب درست بدین و علت این کارِ رو توضیح بدین

:///
:///
10 ماه قبل
پاسخ به  رمانخون

واقعا میترسم بقیه رمانا هم اشتراکی بشه:/
خیلی از نویسنده ها این شکلی ان تو تلگرام که یه مقدار پارت میذارن بعد میگن خب کامل رمان اینقدره تومن …ولی از اول اعلام میکنن رمانشون فروشیه:/
اگه یه رمانی از اول فروشی باشه اوکی قبول …ولی این که بدون خبر وسط کار یه رمان رو جای حساسش پولی بشه اصن کار خوبی نیس…موندم دلیلش چیه :/// نویسنده پارت هارو فروشی کرده؟!

Minaaaa
Minaaaa
10 ماه قبل

بگین فقط من نیستم که مثل احمقا نشستم مث خر گریه کردم

مائده
مائده
10 ماه قبل

چرا جدیدا بعضی از رمانای سایت و نمیشه رایگان خوند حتما باید اشتراک بگیری تا بخونی

Anisa
Anisa
10 ماه قبل

تروخدا خرابش نکنی بگی پسش زده و اینا یکمم با دل ما راه بیا دلم براشون کباب شدددد

شقی
شقی
10 ماه قبل

بوسیدش من باورمممم نمیشههههههههههه

زرشاد❤(مادر ارسلان:)
زرشاد❤(مادر ارسلان:)
10 ماه قبل
پاسخ به  شقی

عررررررر منم

Fateme
Fateme
10 ماه قبل

بیا همین دلارا خوشبخت شد بعد من هنوز دارم با بدبختیام دست پنجه نرم میکنم😂😂😂

جعفر
جعفر
10 ماه قبل

اگه پارت بعدی دلارای چس نکرد با ارسلان اگه نزد تو گوش ارسلان …. اسمم رو بزارید غضنفر 🤌

هیچی
هیچی
10 ماه قبل
پاسخ به  جعفر

سر همینجور شرط بندی ها اسمت شده جعفر؟🌚

جعفر
جعفر
10 ماه قبل
پاسخ به  هیچی

ن اون داستانش فرق داره 🚶‍♀️🗿

neda
عضو
10 ماه قبل
پاسخ به  جعفر

🤣🤣🤣

Anisa
Anisa
10 ماه قبل
پاسخ به  هیچی

😂😂😂😂👌🏻

زرشاد❤(مادر ارسلان:)
زرشاد❤(مادر ارسلان:)
10 ماه قبل
پاسخ به  هیچی

جررررررر😂🗿

♡ روا ♡
♡ روا ♡
10 ماه قبل

هعیییی 🙃

SAMA
SAMA
10 ماه قبل

وای جای حساسسسس
افرین به ارسلانننننن دلی با دلش راه بیاد حله حله به خداااااااا واییی 😂😂😆

آدم معمولی
آدم معمولی
10 ماه قبل

آه از نهادم بلند شد آخه چرا اینقدر کم
ولی خوب بود حال کردم آخرش😂

زرشاد❤(مادر ارسلان:)
زرشاد❤(مادر ارسلان:)
10 ماه قبل
پاسخ به  آدم معمولی

بچمممم
باعث افتخارم😂❤😐

Bahareh
Bahareh
10 ماه قبل

ووووواو چه حرکتی زد ارسلان خان.

SAMA
SAMA
10 ماه قبل
پاسخ به  Bahareh

ازون آرتیست بازی های معروفش در آورد 😂😂

♡ روا ♡
♡ روا ♡
10 ماه قبل

مرسی واقعا ارسلان بغلش نکرد همون لب هم خوبه

ولی چراااااا اینقدر کم خدایا ترو قرآن بیا منو بکششش

دسته‌ها
53
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x