ارسلان بی توجه به او با صورتی که هرلحظه بیشتر سرخ میشد به دختری خیره بود که با لباس عربی و پوشیهای سنگکار شده میان سِن ایستاده بود
رقص تازه شروع میشد
ریتم آهنگ کند بود اما با هر ضرب ، کمرِ دخترک به شکل زیبایی حرکت میکرد
دندان هایش را طوری روی هم فشرد که فکش به سوزش افتاد
آهنگ تند شد و دست های دخترک در هوا رقصید
صدای سوت بالا رفت و مردی فریاد کشید
_ أحسنت لك
بقیه خندیدند و زنِ عبدالباسط ابرو بالا انداخت
_ والغريب أن شعره قصير جداً
(عجیبه ، موهاش کوتاهه)
دست ارسلان مشت شد و چشمانش به خون افتاد
هاوژین از بی حواسی اش استفاده کرد و خودش را روی زمین کشید
دست هایش را لبه میز گرفت و به گیلاس شراب اشاره زد
_ شیشی
#part1484 🖤
زن خندید
_ يا له من طفل جميل
عبدالباسط خندید و هاوژین را سمت خودش و همسرش کشید
_ عيناه تبحث عن النبيذ! أرسلان قام بتربيته بشكل سيء
(چشمش دنبال شرابه!
ارسلان بد تربیتش کرده)
آلپارسلان عصبی از جا پرید
زانویش به میز کوچک گیر کرد و هم زمان دیس شیرینی روی زمین سقوط کرد
در صدای آهنگ و هو کشیدن مرد ها ، کسی متوجه نشد
دلارای با ناز وسط میرقصید آن هم به تنهایی!
تمام نگاه ها روی او خیره مانده بود
مردی که برای دیدن دخترک سرجایش ایستاده بود را محکم کنار هل داد و جلو رفت
زانوهایش از حرص میلرزید و رگ گردنش بیرون زده بود
صدای دلارای در گوشش تکرار شد
(بهت نشون میدم چه کارایی از دست رقاصای دم دستی کاباره بر میاد!)
هاوژین با دور شدن ارسلان لب چید و به چهرههای غریبه نگاه کرد
آلپ ارسلان اما ، با تمام حرص و خشم از سِن بالا رفت و هم زمان که بازوی دلارای را چنگ میزد رو به پسرکِ دیجی عربده کشید
_ خنقه!
(خفهاش کن!)
به این رمان امتیاز بدهید
روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!
میانگین امتیاز 4.2 / 5. شمارش آرا 305
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.
سلام چرا ادامشو نمیزاری
تو vip پارت گذاریش منظمه؟
وقتی شروعش کردم تازه ازدواج کرده بودم الان بچم سه سالشه
میفهمی سه سال
عالییی بود 😂😂
من وقتی شروع کردم تازه میخواستم برم دبیرستان ی سال پشت کنکور موندم بعد دبیرستان و دانشگاه رفتم هنوز این رمان حتی ب تموم شدن نزدیک هم نشده
بیشتر از دوساله منتظر موندیم این رمان پارت گذاری بشه و تموم بشه، خداااااااا کی تموم میشه😭
این رمان دلارای pdf ندارههههه من بخاطر این رمان اشتراک خریدم ک کاملش بخونم
تو اشتراکش چقدر جلوعه؟
باید برین vip شین تا بقیشو بخونین
نویسنده گرامی نمیدونم شاید درگیر باشین که نمی تونین زود به زود پارت بزارین ولی وقتی متعهد شدین و نویسنده شدین باید مخاطبان رو درنظر بگیرین که در قبال آنها متعهد شدین وبه آنها احترام بزارید حداقل هفته یک پارت طولانی بزارین نه اینکه هیچ گونه ارزشی برای مخاطبت قائل نباشین
این متن دلربایی ک شما نوشتی برا آدمای با شعور خوبه ن کسی ک اصلا این نظرات براش مهم نیس من ک میگم اون اصلا این پیام ها رو نمیبینه،حیف ادبی ک خرج کردی😂
واییییییییییی کشتی مارو بخدا خب بنال بعدش چی شد!!!!!!!
چه مزخرف
خسته نباشی
زحمت کشیدی خسته نشدی؟
این به نظرم روزی یه کلمه مینویسه…
.