رمان دلارای پارت 76 - رمان دونی

 

صدای سلام و احوالپرسی از بیرون اتاق آمد

دامون خواست خارج شود که دلارای دستش را کشید

_ دامون تو رو خدا بگو

_آشنا میشی دیگه حالا مگر اهمیتی هم داره؟!
صبر کن جلسات بعدی همه چیز رو می‌پرسیم

دلارای سعی کرد عادی به نظر برسد

_ توکه میدونی این چند روز نه حاج خانوم نه حاج بابا با من حرف نمیزنه
دارابم به حدی عصبانیه که انگار ارث پدرش رو خوردم
حتی جواب سلامم رو هم نمی ده
یعنی من حق ندارم بدونم این پسره که اومده خواستگاری کیه؟!

دامون انگار باورش شد که سر تکان داد

چند وقت گذشته وضعیت خواهرش در خانه اصلا خوب نبود

بعد از شبی که به خانه نیامده بود حتی حاج بابا هم دیگر در صورتش نگاه نمی کرد

داراب چنان به خونش تشمه بود که اگر حاج خانوم حواسش نبود دخترک را سیاه و کبود میکرد

انگار همه میدانستند چیزی سرجای خودش نیست اما میترسیدند بپرسند

بیشتر به فکر شوهر دادن دخترک و پاک کردن صورت مسئله بودند!

_ دقیق نمی دونم چه کارشه اما حرفش خیلی برو داره

_ یعنی چی؟! چرا برای حاجی انقدر مهمه؟!

_ نمیدونم ولی اونایی که درست حاجی رو نمی‌شناختن فکر میکردن پسرشه
اون کسایی که چند ساله کنار حجره حاجی حجره دارن و درست میشناسنش میگفتن یک جورایی شاگردشه اما خیلی بیشتر از یک شاگرده
مثل اینکه از همون بچگی زیردست خود حاجی بزرگ شده
حتی بعضی‌ها با ارسلان اشتباه می گرفتنش
هرچی آلپ ارسلان پیش پدرش نبوده این پسره بوده

دلارای سر تکان داد :

_ بابا چطور اجازه داده شاگرد دوستش بیاد خواستگاری من؟!

حرفش دلنشین نبود

اصلاً برایش شغل و موقعیت اجتماعی آدم‌ها اهمیت نداشت

از بچگی محدود بود اما هیچ زمان مشکل مالی نداشتند

به آدمها به چشم پله نگاه نمیکرد

برای لحظه ای از خودش بدش آمد که پسرک را حتی در نبود خودش اینطور تحقیر کرده اما بهانه دیگری نداشت

وصلت با او من یعنی دیدن هر روزه ارسلان و خانواده‌اش…

دامون بهت زده نگاهش کرد

_ چی داری میگی دلارای؟
تو همچین آدمی هستی واقعا؟!

_ انقدر رو دستتون موندم که میخواید فقط از سر بازم کنید؟!
ایندم براتون مهم نیست؟
براتون فرقی نداره طرف با این سن هنوز شاگرد حاجیه؟!

_ یک شاگرد معمولی که نیست
دست راست حاجیه
یک جورایی در نبود حاجی این پسر همه کاره ست
اصلا من اشتباه کردم گفتم شاگرد
منظورم اینه که یه جورایی مثل پسر خوندنش میمونه

دلارای پیشانی اش را فشرد

بعد از روزها دوباره اضطراب و استرس داشت

انگار ارسلان قرار نبود دست از سرش بردارد

ارسلان نمیدانست

دفعه آخر به خاطر اینکه کنار پسرک نشسته بود آنطور خشمگین شد پس احتمالاً او خبر نداشت

لبش را گزید

وای به حال روزی که آلپ ارسلان متوجه میشد

دردسر ها دوباره شروع می شد….

بغض کرده نالید :

_نمیشه من از اتاق بیرون نیام؟

دامون متعجب جواب داد

_معلومه که نمیشه
تو چته دلارای؟!
تا الان داراب هر چی که گفت ما جلوشو گرفتیم اما انگار خودت هم دنبال دردسری ها

دلارای سرش را پایین انداخت

کاش میتوانست بگوید
کاش با یکی دردودل می‌کرد….

_ اصلا مگه خودت به حاج خانوم گفته بودی که اجازه بده بیان؟!
دیگه چته؟
حاج خانومو داراب کم ازت عصبانین که حالا وسط خواستگاری هم آبروریزی کنی؟!

سکوت کرد
حق با دامون بود

چوب خطش پر شده بود

این بار دیگر نمی‌بخشیدنش…

بدون اینکه دست خودش باشد زمزمه کرد :

_ آلپ ارسلانم هست؟!

تنها سوالی که جوابش برایش اهمیت داشت…

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.5 / 5. شمارش آرا 2

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان سرمای دلچسب
دانلود رمان سرمای دلچسب به صورت pdf کامل از زینب احمدی

    خلاصه رمان سرمای دلچسب :   نیمه شب بود و هوای سرد زمستان و باد استخوان سوز نیمه شب طاقت فرسا بود و برای ونوس از کار افتادن ماشینش هم وضعیت و از اینی که بود بد تر کرده بود به اطراف نگاه کرد میترسید توی این ساعت از شب از ماشینش بیرون بره و اگه کاری انجام

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان قصاص pdf از سارگل حسینی

  خلاصه رمان :     آرامش دختر هجده ساله‌ای که مورد تعرض پسر همسایه شون قرار میگیره و از ترس مجبور به سکوت میشه و سکوتش باعث میشه هاکان بخواد دوباره کارش رو تکرار کنه اما این بار آرامش برای محافظت از خودش ناخواسته قتلی مرتکب میشه که زندگیش رو مورد تحول قرار میده…   به این رمان امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان هذیون به صورت pdf کامل از فاطمه سآد

      خلاصه رمان:     آرنجم رو به زمین تکیه دادم و به سختی نیم‌خیز شدم تا بتونم بشینم. یقه‌ام رو تو مشتم گرفتم و در حالی که نفس نفس می‌زدم؛ سرم به دیوار تکیه دادم. ساق دستم درد می‌کرد و رد ناخون، قرمز و خط خطی‌اش کرده بود و با هر حرکتی که به دستم می‌دادم چنان

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شوگار

    خلاصه رمان :         مَــــن “داریوشَم “…خانزاده ای که برای پیدا کردن یه دُختر نقابدار ، وجب به وجب خاک شَهر رو به توبره کشیدم… دختری که نزدیک بود با سُم های اسبم زیرش بگیرم و اون حالا با چشمهای سیاه بی صاحبش ، خواب رو برام حَروم کرده…!   اون لعنتی از مَـن یه

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان می تراود مهتاب

    خلاصه رمان :       در مورد دختر شیطونی به نام مهتاب که با مادر و مادر بزرگش زندگی میکنه طی حادثه ای عاشق شایان پسر همسایه ای که به تازگی به محله اونا اومدن میشه اما فکر میکنه شایان هیچ علاقه ای به اون نداره و برای همین از لج اون با برادر شایان .شروین ازدواج

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان طرار pdf از فاطمه غفرانی

  خلاصه رمان:         رمان طرار روایت‌گر دختر تخس، حاضر جواب و جیب بریه که رویای بزرگی داره. فریسای داستان ما، به طور اتفاقی با کیاشا آژمان، پسر مغرور و شیطونی که صاحب رستوران‌های زنجیره‌ای آژمان هم هست آشنا میشه و این شروع یک قصه اس… به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
93 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
گتمل
گتمل
2 سال قبل

بیلا

مندلد
مندلد
2 سال قبل

**

آخرین ویرایش 2 سال قبل توسط مندلد
تیلور
تیلور
2 سال قبل

اصلا سولومون ک اسم ی شخصیت معروفه نمیفهمم اینایی ک ب اسم اون میان چ اشکال داره خو منم همیشه ب اسم خاننده های محبوبم کامنت میزنم مگ خریده شده وا:/

fateneh_jj
fateneh_jj
2 سال قبل

سولومون توی آپارات گفت دیگه نمیاد تا چند وقت گفت برید خوش باشید با سولومونای قلابی

ماندانا
ماندانا
2 سال قبل
پاسخ به  fateneh_jj

فعلا همه سولومونا ناپدید شدن 😐😂

آذرخش
آذرخش
2 سال قبل

وایی خدا ارسلان اگه باشه پدر پدر دلارای رو در میاره بر میگرده میگه دلارای رو کرده دلی هم دختر نیس صبر کن حالا

neda
neda
2 سال قبل

بچه ها واقعا سولومون پسره؟؟؟ دروغ؟؟

مین هو
مین هو
2 سال قبل

فک نمیکردم بم فک نکنی:+
تنها یادگاریم گل رز دستته°•|
فکرشم نکن ی بار دیگم برگردی«_»
من بدم اصن تو خوبی^^
برو برو برو اصن خستم از همه دور وریای گهت)

#مین هو_عقاب🤟

‌.
‌.
2 سال قبل

وای پسرم آقاست
ولی خیلی لشه حاج خانوم
بگین یکی بگیرتش حاج خانوم
اخه ببین قیافشو حاج خانوووومممم

مین هو
مین هو
2 سال قبل

میرم حتا اگه نشستی به دلم تو🌛🌚

مین هو
مین هو
2 سال قبل

نفس من ماله تو نفس تو ماله من🫂🕶️🙂

مین هو
مین هو
2 سال قبل

دیجی این لای لای. تو خعلی رو اعصابمه

دیجی توووون🙂
دیجی توووون🙂
2 سال قبل
پاسخ به  مین هو

چرااا قشنگه که ..😶🙁😂😂
تو این چند پارت اخیر ک لالای لای نذاشتم ، ولی اونجاهایی هم که گذاشتم یا جز اهنگ بوده

دیبا
دیبا
2 سال قبل

ولش کن این همون سولومونه داره بیخودی جو میده🤣

دیجی توووون🙂
دیجی توووون🙂
2 سال قبل
پاسخ به  دیبا

عهه؟😂😂😂اخه گفت که میرم چند وقت ؟..😂

دبیا
دبیا
2 سال قبل

وقتی اونی ک نوشته سولومون کامنت زده این مین هو میاد حساسیت نشون میده ینی خودشه با اسم جدید🤣 اخلاقشم ملومه همونجوری مخالف🤣

دیجی توووون🙂
دیجی توووون🙂
2 سال قبل
پاسخ به  دبیا

عجب!..🤔😂😂

Bad boy(مین هو)
Bad boy(مین هو)
2 سال قبل
پاسخ به  دبیا

یه منفی دادمت

دیبا
دیبا
2 سال قبل
پاسخ به  Bad boy(مین هو)

عی داد حالا چ خاکی ب سرم کنم🤣🤣

ماندانا
ماندانا
2 سال قبل
پاسخ به  دیبا

تهِ کوبوندش بود اذیتش نکن😂😂

Bad boy
Bad boy
2 سال قبل
پاسخ به  دیبا

خاک رس💩🕶️

دیبا
دیبا
2 سال قبل
پاسخ به  Bad boy

اونی ک فرسادی خاک نیس بچه🤣🤣

Bad boy
Bad boy
2 سال قبل
پاسخ به  دیبا

قصد منم خاک نبود کیک فنجانی مامان بزرگ🧟👀💩

آرامم دادا
آرامم دادا
2 سال قبل
پاسخ به  Bad boy

مامان بزرگ تو ازینا میده ب خوردت؟ نوش جونت

دیبا
دیبا
2 سال قبل
پاسخ به  Bad boy

کیکتو پیش خاک رس میزاری؟ درخت کیک فنجونی مامانبزرگ دوس داری؟ یکم آبیاریشم بکن 🤣🤣

ترنمتونم
ترنمتونم
2 سال قبل
پاسخ به  دیبا

یدونه ای دیبااا شادددد شدم قشنگ🤣😂🤣😂🤣😂

دیبا
دیبا
2 سال قبل
پاسخ به  ترنمتونم

هی میام کمی بخندم برم طرف خیلی جکه🤣🤣

Bad boy(مین هو)
Bad boy(مین هو)
2 سال قبل
پاسخ به  دبیا

خانم همه چی دانا برو تو آپارات خوده سولومون گفته….

ماندانا
ماندانا
2 سال قبل
پاسخ به  دبیا

ی احتمال دیگم هس عاشق شده😂😂

Bad boy(مین هو)
Bad boy(مین هو)
2 سال قبل
پاسخ به  دیبا

بر چه اساسی میگی من سولومونم دلیل بیار!

دبیا
دبیا
2 سال قبل
پاسخ به  Bad boy(مین هو)

گفتماااا هیشکی حساس نشد اون سولومن دیقن کیه واقعیه یا الکی ولی تو خیلی قطعی گفتی الکیه🤣 حساسم شدی سولومون رفته طرف اسمشو میدزده من ک خودم نمیتونم تشخیص بدم کی راس میگه کی ن ولی تو تونسی

آرامم دادا
آرامم دادا
2 سال قبل
پاسخ به  دبیا

اوه شت لنتی منم جر خوردم اصن کامنتاشو خوندم لنتی🤣🤣🤣🤣

ب‌ت‌چ
ب‌ت‌چ
2 سال قبل
پاسخ به  Bad boy(مین هو)

حرص نخور جوش میزنی

Bad boy
Bad boy
2 سال قبل
پاسخ به  ب‌ت‌چ

باشع ممنون بابت اطلاع رسانی…💩🕶️

ب‌ت‌چ
ب‌ت‌چ
2 سال قبل
پاسخ به  Bad boy

چ خشگلی..!

Bad boy
Bad boy
2 سال قبل
پاسخ به  ب‌ت‌چ

نه علامت شماست😂💩

آرامم دادا
آرامم دادا
2 سال قبل
پاسخ به  Bad boy

علامت ن کوچولو باید بگی شکل یا اسم که البته فلن ما تو رو بااین میشناسیم هرجا میریم کنارته
ادبیاتتو درس کن بعد باش در بیوفت

ب‌ت‌چ
ب‌ت‌چ
2 سال قبل
پاسخ به  آرامم دادا

۱۰ سالش بیشتر نیح
سیم عاخرش کیکشع

آرامم دادا
آرامم دادا
2 سال قبل
پاسخ به  ب‌ت‌چ

عا دی ولش کن دلم براش سوخ بیا تل گپ برات فرسادم باقلوا

Bad boy
Bad boy
2 سال قبل
پاسخ به  آرامم دادا

شاخا رو باش😐🧟
.
.
شما خودتون چند سالتونه پروفسورا؟😂

ب‌ت‌چ
ب‌ت‌چ
2 سال قبل
پاسخ به  Bad boy

فلن کنار خنده شماست”!

مین هو
مین هو
2 سال قبل

ادمین جان سولومون رفته ولی بقیه از اسمش استفاده میکنن….!٫٫

neda
neda
2 سال قبل

فاطی چجوری بذاریم

neda
neda
2 سال قبل

فاطی نشد.. نوشته ثبت نام، هر چیم زدم ثبت نشد

مین هو
مین هو
2 سال قبل

نمیذاریم

مین هو
مین هو
2 سال قبل

سایت رمان دونی.!

...
...
2 سال قبل

😐🤲🏼

رها
رها
2 سال قبل

میگم فاطمه من ی رمان خوب نوشتم
میتونم بهت بدم پارت گذاری کنی؟؟؟؟
امکانش هس؟؟؟

مین هو
مین هو
2 سال قبل
پاسخ به  رها

شما بفرمایید

یکی
یکی
2 سال قبل

مثل این فیلمای ترکی هستا که سه ساعتها ولی 45دقیقه اش می کنن بعد پنج سال تموم میشه باور کن اینم همیشه😐🤦😂😂

Zahra
2 سال قبل
پاسخ به  یکی

دقیقااا😅

یکی
یکی
2 سال قبل

یعنی این انصافا از خوابم گذشتم اومد این و خوندم خدایا چرا این نویسنده دست کوتاه 😐😩

سولومون
سولومون
2 سال قبل

چ عجب کامنتا خلوته😂😂

مین هو
مین هو
2 سال قبل
پاسخ به  سولومون

سولومون رف تو دیگه کیی؟

آرامم دادا
آرامم دادا
2 سال قبل

ادمین همه رمانایی ک میزاریو خدتم میخونی؟

دسته‌ها
93
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x