رمان دلارای پارت 84 - رمان دونی

 

دلارای آرام پوزخند زد

خواست فریاد بزند می‌ماند حاج خانم کس دیگری می ماند

آلپ‌ارسلان ، برادر ناتنی هومن!

پسر خانواده ملک شاهان

کسی که به هوس بازی معروف است و همه او را به عیاش بودن و دختر بازی می شناسند

کسی که اگر شما یک درصد شک میکردی که او هم هست هرگز اجازه نمی دادی بدون چادر در خانه پا بگذارم

اما هیچ کس جز من نمی داند

هیچ کس جز من نمی داند که ارسلان ملک شاهان حتی اگر در این کشور هم نباشد خودش را می رساند

نه شما و نه پدر و مادرش خبر ندارید که قرار است چه آشوبی بپا شود

برای ثانیه ای دلش به حال هومن سوخت اما اجازه نداد که فکرش پیشروی کند

او که زیاد پیش نمی رفت

فقط چند دیدار مختصر…

_ شلوارت خیلی تنگه مادر کاش یک دامن بلند بپوشی

اینبار از غرغرهایش کلافه نشد

میدانست تا چه اندازه برای مادرش مهم است در برابر خانواده ملک شاهان مرتب و زیبا ظاهر شود

تلخ پوزخند زد

انگار که روی دست خانواده اش مانده بود!

به سختی لب‌هایش را کش داد

_ کسی نیست که حاج خانم فقط هومن و حاجی

حاج خانم لب گزید :

_ آقا هومن!

_ حالا هرچی

_ هنوز که عقد نکردید
بعدشم حتی اگر عقد هم بکنید حاجی که بهت محرم نیست دختر جان
روسریتو در نیاری

لبخند دلارای بزرگتر شد

می دانست حرفش حقیقت ندارد

تار به تار موها را فر نکرده بود تا زیر روسری پنهان شان کند

_ روسریمو برنمیدارم خیالت راحت حاج خانم

اما خیالش راحت نبود

_ کاش برادرتم میومد

دلارای ابرو بالا انداخت

_ منو دعوت کردن برادرم رو ببرم چیکار؟
تو رو خدا آبرومو نبرید

حاج خانوم نگاه دیگری به برآمدگی های زیبای بدن دخترش انداخت و کلافه سر تکان داد

_ کاش حداقل یک صیغه محرمیت بینتون بود
این طوری خیال ما هم راحت می‌شد
اما چه کنم که بابات اجازه نمی‌ده

گفت و بدون اینکه به دلارای توجهی داشته باشد از اتاق بیرون زد

لبخند بدجنس دلارای شدت پیدا کرد

صیغه محرمیت!

آن هم در نظرش بود اما نه فعلاً

می خواست اول واکنش ارسلان را ببیند

اگر او به دلش راه می‌آمد نیازی نبود تا آنجا پیش برود

اصلا دلش نمی خواست رابطه اش با هومن جدی‌تر از این شود

کاش ارسلان به اندازه کافی عصبی و ناراحت می شد و همه چیز را تمام می کرد

اما با این همه می دانست اگر ارسلان بخواهد لج کند او هم عقب نمی نشیند

حاضر بود کنار هومن‌ بنشیند و قبلت بگوید

زن صیغه‌ای او شود اما ارسلان را از دست ندهد

در یک کلام عقلش را از دست داده بود

حال خودش را نمی فهمید

حالی شبیه به روزهای اولی که ارسلان را دیده بود داشت

همانقدر شیفته و شیدای او

حالی شبیه به شبی که خودش را تقدیم او کرده بود

آماده شد و چادر مشکی اش را از کمد بیرون آورد

روزها بود دست به آن نزده بود

چادر را روی سرش انداخت و هم زمان مراقب بود تا آسیبی به فر موهایش نرسد

در آینه نگاهی به خودش انداخت

آرایش و موهای فر شده‌اش با چادر همخوانی نداشت

اما می دانست مروارید و حاج ملک شاهان از دیدن او با آن چادر کیف می‌کنند

هومن برایش اهمیتی نداشت اما آنها پدر و مادر ارسلان بودند

نباید آن ها را دل چرکین می کرد

رابطه‌اش که با هومن به هم می‌خورد آنها باز هم باید نسبت به او خوش بین می ماندند

شانه بالا انداخت و سمت در رفت

چقدر هم که نظر خانواده‌اش برای ارسلان اهمیت داشت!

داراب با دیدنش اخمی کرد

_ این چه سر و وضعیه؟!
خودتو مسخره کردی یا اون چادر سر تو

نگاه حاجی هم سمت او برگشت

ملایم گفت

_ یکم رعایت کن دخترم بالاخره دیدار اوله

حاج خانم برای اولین بار طرفداری کرد

دلش میخواست دخترش به چشم همه زیبا بیاید

هرچند که انصافاً هم شبیه قرص ماه شده بود

_ وای یعنی چی دیدار اوله؟!
مگه اولین باره میره خونشون؟
دلارای تو بغل حاج ملک شاهان و مروارید خانم بزرگ شده
این حرفا چیه حاجی

حاجی روی حرف حاج خانم حرفی نزد و تنها سر تکان داد

داراب دهان به اعتراض باز کرد که حاج خانم غرید :

_ خوبه خوبه من اینجا نشستم باباتم اونجا
همین مونده تو حرف بزنی

چشمان داراب‌ گرد شد

همیشه مادرش در برابر دلارای حمایتش می کرد اما این بار شاکی شده بود

قبل از اینکه بتواند حرفی بزند دلارای سمت در رفت

_ تو ماشین منتظرم

حاج خانم خودش را جلو کشید و بازوی داراب را گرفت

_ نبینم تو ماشین بهش حرف بزنی ها
با خواهرت اوقات تلخی نکن با چشم گریون نره
وگرنه که من میدونم و تو

دلارای قبل از اینکه از خانه بیرون بزند زمزمه آرام مادرش را شنید

ناخواسته بغض کرد

به‌سختی اشک‌هایش را کنترل کرد

اگر مادرش همیشه اینطور حمایتش می کرد اصلا شاید هیچ وقت به اینجا کشیده نمی شد

اینطور که خودش را برای برادر ناتنی نامزدش آرایش کند!

ذهنش را سمت دیگری فرستاد تا گریه آرایشش را خراب نکند

داراب تمام مدت با اخم زیر چشمی نگاهش می کرد اما به خواست حاج‌خانوم حرفی نزد

مقابله خانه ایستاد

دلارای در را باز کرد

باد موهایش را به بازی گرفت

داراب بالاخره نتوانست سکوت کند :

_ حداقل موهاتو بده تو لا اله الا الله

دلارای گستاخانه نگاهش کرد :

_ به تو ربطی نداره
مگه من بهت میگم این ریشتو بزن تا شبیه داعشیا نشی؟! نه نمیگم!
پس توهم کنترل زبونتو داشته باش داداشی!

گفت و در برابر چشم های بهت‌زده داراب از ماشین پیاده شد

داراب آنقدر تعجب کرده بود که حتی نتوانست حرفی بزند

دلارای اما با لبخند شانه بالا انداخت و وارد خانه شد

دیگر مثل گذشته نبود که همه لگدی به او بزنند و بگذرند

آب از سرش گذشته بود

حتی خدمتکار خانه هم با دیدنش متعجب شد اما به خود اجازه نداد حرفی بزند

نگاهش را دزدید و با احترام سر تکان داد :

_ سلام خانم خوش اومدید اجازه بدید چادرتون رو بگیرم

دلارای سر تکان داد و چادر را از سرش بیرون آورد

بعد از آن نوبت مانتو بود

خدمتکار متعجب ابرو بالا انداخت و زمانی که دلارای روسری اش را هم روی چادر و مانتو گذاشت کم مانده بود دستش را جلوی دهانش بگیرد اما خودش را کنترل کرد

از میان صحبت های اعضای خانه شنیده بود دخترک نامزد هومن به حساب می آید

در اصل هومن تنها دست راست حاجی حساب می‌شد اما همه می دانستند او اندازه ارسلان برای حاج ملک شاهان عزیز است

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان تو فقط بمان جلد دوم pdf از پریا

  خلاصه رمان :   شیرین دختر سرهنگ سرلک،در ازای آزادی برادر رئیس یک باند خلافکار گروگان گرفته میشه. درست لحظه ای که باید شیرین پس داده بشه،بیگ رئیس باند اون رو پس نمیده و پیش خودش نگه می داره. چی پیش میاد اگر بیگ عاشق شیرین بشه و اون رو از نامزدش دور نگه داره؟       به

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان کد آبی از مهدیه افشار

    خلاصه رمان :         همه می‌گن بزرگترین و مخ ترین دکتر تهرون؛ ولی من می‌گم دیوث ترین و دخترباز ترین پسر تهرون! روزبه سرمد یه پسر سی و چند ساله‌ی عوضی نخبه‌س که تقریباً تمام پرسنل بیمارستان خصوصیش؛ از زن و مرد گرفته تو کَفِش تاید شدن ::::)))))     به این رمان امتیاز بدهید

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان سقوط برای پرواز pdf از افسانه سماوات

  خلاصه رمان:   حنانه که حاصل صیغه ی مریم با عطا است تا بیست و چند سال از داشتن پدر محروم بوده و پدرش را مقصر این دوری می داند. او به خاطر مشکل مالی، مجبور به اجاره رحم خود به نازنین دخترخوانده عطا و کیامرد میشود. این در حالی است که کیامرد از این ماجرا و دختر عطا

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان دونه الماس
دانلود رمان دونه الماس به صورت pdf کامل از زیبا سلیمانی

    خلاصه رمان دونه الماس :   اميرعلی پسر غيرتی كه سر ناموسش اصلاً شوخی نداره و پيچكش می افته دست سروش پسره مذهبی كه خيال رها كردن نامزدش رو نداره و اين وسط ياسمن پيچکی كه دلش رفته واسه به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان آدم و حوا pdf از گیسوی پاییز

  خلاصه رمان :   نمی دانی که لبخندت خلاصه ای از بهشت است و نگاه به بند کشیده ات ، شریف ترین فرش پهن شده برای استقبال از دلم ، که هوایی حوا بودن شده …. باور نمی کنی که من از ملکوت نگاه تو به عرش رسیدم …. حرف های تو بارانی بود که زمین لم یزرع دلم

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان کوازار pdf از پونه سعیدی

  خلاصه رمان :       کوازار روایتگر داستانی عاشقانه از دنیای فرشتگان و شیاطین است. دختری به نام ساتی که در یک شرکت برنامه نویسی کار می کند، پس از سپرده شدن پروژه ی مرموز و قدیمی نوسانات برق به شرکت شان، دست به ساخت یک شبکه ی کامل برای شناسایی انرژی های مشکوک (کوازار) که طی سال

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
552 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Maryam
Maryam
2 سال قبل

کی تموم میشه این اوف

کاترین
کاترین
2 سال قبل

آخ من پایه حرص دادن ارسلانم

Elena
Elena
2 سال قبل

خبر دار شدم یک عدد بابا اتی آتن آتنا😂
دنبال من میگشت
بنده همین ورام نگران نباش
چراغ خاموش میام میرم😁😂

NinoA
NinoA
2 سال قبل
پاسخ به  Elena

😂جوووون

Elena
Elena
2 سال قبل
پاسخ به  NinoA

هلی نگاه باید گفت چی؟
ژوووننن🤤
اشتب گفتی😂

NinoA
NinoA
2 سال قبل
پاسخ به  Elena

اصن
ژاااااان😂😂😂

atena
atena
2 سال قبل
پاسخ به  Elena

جیغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغ میموووون کجا بودی؟
دلم اندازه سر مورچه برات تنگولیده.
قربونم بریییییی

آخرین ویرایش 2 سال قبل توسط turk_gizi
Elena
Elena
2 سال قبل
پاسخ به  atena

عنترم حوصله چتو ندارم تو رمان وان😂
فک نمیکردمم تو رمان دونی تو و هلی باشین😂
منم🥺💜
من که قربونت میرم ولی تو باید فدام شی😂💜

atena
atena
2 سال قبل
پاسخ به  Elena

من جونمو میدم بت

Elena
Elena
2 سال قبل
پاسخ به  atena

دیگه حالا جوگیر نشو😂
جونتو بدی خودت بی جون میشی من بدون بابا اتی میشم😂

NinoA
NinoA
2 سال قبل
پاسخ به  Elena

بابا آتی؟😂ننت کیست؟

atena
atena
2 سال قبل
پاسخ به  NinoA

شوهرم😂

NinoA
NinoA
2 سال قبل
پاسخ به  atena

😂😂دهنتو

atena
atena
2 سال قبل
پاسخ به  Elena

جون قلابیمو میگم وگرنه من اهل جون دادن نیستم تا حلوای شمارو نخورم نمیمیرم.

NinoA
NinoA
2 سال قبل
پاسخ به  atena

😂درود بر شما
خدا قوت پهلوان

neda
neda
2 سال قبل

سولومون خاننده بودی نمیدونستیم؟؟؟

سولومون
سولومون
2 سال قبل

ولی من ب دلم نمیخوره پسر باشی مهراب عکس پروفایل بزار🥲

دم ادمی
دم ادمی
2 سال قبل
پاسخ به  سولومون

بابا چون شما همش پسر مغرور و اخمو تو این رمانا دید به جنسیت من شک کردید🤣🤣

آتاناز 🌹
آتاناز 🌹
2 سال قبل
پاسخ به  دم ادمی

تو پسری؟ آخه تو خیلی از همه بهتری اخلاقت رو میگما جوری خوبی که آدم حس می‌کنه دختری یکی از ویژگی هات هم که داری اینه لواشک میخوری رمان هم میخونی

دم ادمی
دم ادمی
2 سال قبل
پاسخ به  آتاناز 🌹

رمان رو نمیخونم‌ ولی لواشک عزیز دل منه مسخوام فردا پس فردا بسونمش🤣

سولومون
سولومون
2 سال قبل

فک کنم مهراب عاشقم شده منظورم دم آدمیه 😂💜

دم ادمی
دم ادمی
2 سال قبل
پاسخ به  سولومون

خدایی اگر دختری ازت خیلی خوشم اومد 🤣
مهرانم

دیجی توووون🙂
دیجی توووون🙂
2 سال قبل
پاسخ به  دم ادمی

تو مگع دوس دختر نداشتی خیانتکار؟؟

NinoA
NinoA
2 سال قبل

پسر است دیگررررر……😂💔

دم ادمی
دم ادمی
2 سال قبل

هیچ نگووووو ولی اونم می‌خوام 🤣🤣

دیجی توووون🙂
دیجی توووون🙂
2 سال قبل
پاسخ به  دم ادمی

شماره دوست دخترت و بده من باهاش صحبت هااااااا دارم
همه پتت رو میریزم رو اببببببب🤣🤣

دم ادمی
دم ادمی
2 سال قبل

دیجیییی تو میدونستی چقدر برای من عزیزی تو چقدر خوبی هستی الهی که فدات بشه سولومون الهی که قربونت بره مهشید الهی اتنا دورت بگرده 😁
اینننننن کارررررر روووو نکنننننننننننییییااا😱

دیجی توووون🙂
دیجی توووون🙂
2 سال قبل
پاسخ به  دم ادمی

😂😂😂😂عهههههه ؟؟ عجب آدمی هستیاااااا🤣🤣🤣🤣🗡🗡🗡🗡

آتاناز 🌹
آتاناز 🌹
2 سال قبل
پاسخ به  دم ادمی

😐😐 بهم ثابت شد تو پسری😂

NinoA
NinoA
2 سال قبل

شازده کوچولو : تو سواد داری؟
روباه گفت : سواد مال آدماست
من شعور دارم

atena
atena
2 سال قبل
پاسخ به  NinoA

لابد شعور هم مال حیوانات هستش😂

NinoA
NinoA
2 سال قبل
پاسخ به  atena

😂😂😂😂دهنتو
آتی
من رو شازده کوچولو کراشششممم🥲عشگمه به خدا
خیلییییییییی گاده

atena
atena
2 سال قبل
پاسخ به  NinoA

اووووووووووووووووو
بزار برم به شوهر نداشتت بگم
هلی از الن خبر داری؟
دلم براش تنگولیده

NinoA
NinoA
2 سال قبل
پاسخ به  atena

😂بگو بگو
اره خبر دارم
وایسا بهش بگم بیاد اینجا ی اعلام حضور بکنه بچم

دم ادمی
دم ادمی
2 سال قبل
پاسخ به  NinoA

من از این به بعد حیوونم حیوونا شعور دارن😀

آتاناز 🌹
آتاناز 🌹
2 سال قبل
پاسخ به  دم ادمی

از دست رفتی هعی پسر خوبی بودی ها ولی دیگه روزگار😂

دم ادمی
دم ادمی
2 سال قبل
پاسخ به  آتاناز 🌹

🤣🤣🤣🤣 همش تقصیر هلی

سولومون
سولومون
2 سال قبل

بهم میگین سولومون اگه تو نباشی این سایت ی چیزی کم داره و…
بعد من میام هیچکس جواب نمیده🙂✊
برم رمان گلاویژ اونجا هم که کسی نیس🌚🖤
رمان وان رفتم که اونجا بیخی خلوته😑
اینجا هم که شبیه غریبه هام🙃💔
منو تو جمع خودتون راه نمی‌دین❔😐
پس بهتره برم خودمو گم و گور کنم و بر نگردم👣

Zahra
Zahra
2 سال قبل
پاسخ به  سولومون

ن نرو سولومون من هسم
تازه از مدرسه اومدم شرمنده وگرنه جوابتو میدادم

دم ادمی
دم ادمی
2 سال قبل
پاسخ به  سولومون

ببین جفت پا میرم تو حلقت بیشین سر جان🤣

atena
atena
2 سال قبل
پاسخ به  سولومون

بیا زنم شووووو😂
باهام بحرف

دم ادمی
دم ادمی
2 سال قبل
پاسخ به  atena

تو یه خیانت کار اصیلی قرار بود منو بگیری شوهرم داری سولومونم مبخوای مغزم ترکید🤣🤣🤣

atena
atena
2 سال قبل
پاسخ به  دم ادمی

تو از ترس شوهرم زنم نشدی من چیکار کنم
و اینک من به یدونه راضی نیستم چندتا چندتا میخام😂

دم ادمی
دم ادمی
2 سال قبل
پاسخ به  atena

یا حضرت نمیدونم چی شوهرشششششش😱

آتاناز 🌹
آتاناز 🌹
2 سال قبل
پاسخ به  atena

😂😂 با من ازدواج میکنی؟ببین من ی پراید دارم از اون قدیمی ها درب و داغون اصلا موتور نداره ی سبزی فروشی هم دارم اونم مشتری نداره فک نکنی عاشقت شدم ها نه من فقط ازت خوشوم اومده حالا با من ازدواج میکنی ایا؟😂😂 تو هم اولین کسی هستی که ازش خواستگاری کردم وگرنه فک نکنی مردم منو نخواستن ها نه اصلا اینطور نیست 😂

atena
atena
2 سال قبل
پاسخ به  آتاناز 🌹

با اجازه مهران ک دومادمه و فدام شع بلهههههههههههههههههههههه

آتاناز 🌹
آتاناز 🌹
2 سال قبل
پاسخ به  atena

ایول حاج خانومم اسم بچه هامون وی بزاریم؟

آتاناز 🌹
آتاناز 🌹
2 سال قبل
پاسخ به  atena

ببین اسم بچه اول رو میزاریم شمس الملوک به دیار باقی می‌ره انشاالله ی شیش هفت تا بچه دیگه هم میاریم انشاالله ورشکسته میشین

fatemeh_jj
fatemeh_jj
2 سال قبل
پاسخ به  سولومون

نه دیگه نرو
بخدا امتحان اونا ولمون نمیکنن😣

fatemeh_jj
fatemeh_jj
2 سال قبل
پاسخ به  سولومون

بزار امتحانا تموم بشن دیگه نمیتونی از رمان دونی جممون کنی🤣

Elena
Elena
2 سال قبل
پاسخ به  سولومون

دلیل اینکه رمان وان خلوته مفصله خیلی
برمیگرده به چندماه پیش😂
یه دعوا هایی راه افتاده بود بین کلا بچه ها
همه پخش و پلا شدن😂
من و آتنا و هلی هم باقی مونده ی اونجاییم😃
نمیشناسمت ولی بمونی بهتره تا بری همه ی اتفاقای جالب میوفته بعد یه مدتم میای از هیچی خبر نداری باید پرس و جو کنی خیلی تا بفهمی چی بود پس نرو که آخرسر حرص میخوری👌🏻💜😂

آتاناز 🌹
آتاناز 🌹
2 سال قبل

بچه ها چرا این سایت اعتیاد اوره؟ هر چی می‌خوام برم یک کشش عظیمی منو ناخداگاه میاره تو این سایت😭😭 قلبم طاقت نداره

دم ادمی
دم ادمی
2 سال قبل
پاسخ به  آتاناز 🌹

هیییییی اتااااااا به خدا نبودی اصلا انگار همه سقط کردن😀😀

سولومون
سولومون
2 سال قبل
پاسخ به  دم ادمی

من هیچی نمی‌فهمم از حرفات بخدا
فقط حیثیت میشه ترجمه هم بکنی

دیجی توووون🙂
دیجی توووون🙂
2 سال قبل
پاسخ به  آتاناز 🌹

ب گمونم آره 😭

دم ادمی
دم ادمی
2 سال قبل

دیجی من اصلا فک نمیکردم تو روزی عکس گریه بندازی 🤣🤣🤣

دیجی توووون🙂
دیجی توووون🙂
2 سال قبل
پاسخ به  دم ادمی

ن عکس گریه نمیندازم ولی تا دلت بخواد شبا امتحان مخصوصا گریه میکنم و خودمو ب در و دیوار میکوبم😂😂

atena
atena
2 سال قبل

کلاس چندمی؟

دیجی توووون🙂
دیجی توووون🙂
2 سال قبل
پاسخ به  atena

۸

دم ادمی
دم ادمی
2 سال قبل

خدا اول معلما سقط کنه بعد به مامان بابات صبر بده مه شبا چی مکشن از دست تو🤣🤣

دیجی توووون🙂
دیجی توووون🙂
2 سال قبل
پاسخ به  دم ادمی

اره میشینن باهام صحبت میکنن و تا صبح دلداریم میدن 😂😂😂ولی خدایی خیلییییی حالم بد میشه با اینکه کلییییی میخونم و سرانجام من ترررررر میزنم 😐🙂

دم ادمی
دم ادمی
2 سال قبل

ببین تو شاید باور نکنی ولی من رتبه ممتاز اول شدم با این که اصلا و ابدا نمبخونم جز موقع رفتن به مدرسه🤣🤣

آتاناز 🌹
آتاناز 🌹
2 سال قبل

فاطمه توروخدا کامنت من رو زودی تایید کن که حد آقای وقتی میرم دیگه سو تفاهمی نباشه که بقیه ازم ناراحت و متنفر بشن

سولومون
سولومون
2 سال قبل

It’s always you
If I’m ever gonna fall in love
I know it’s gon’ be you
It’s you
It’s always you
Met a lot of people
But nobody feels like you
So, please don’t break my heart
Don’t tear me apart
I know how it starts
Trust me I’ve been broken before
Don’t break me again
I am delicate
Please don’t break my heart
Trust me I’ve been broken before
I’ve been broken, yeah
I know how it feels
To be open
And then find out your love isn’t real
I’m still hurting, yeah
I’m hurting inside
I’m so scared to fall in love
But if it’s you then I’ll try
It’s you
It’s always you
If I’m ever gonna fall in love
I know it’s gon’ be you
It’s you
It’s always you
Met a lot of people
But nobody feels like you
So, please don’t break my heart
Don’t tear me apart
I know how it starts
Trust me I’ve been broken before
Don’t break me again
I am delicate
Please, don’t break my heart
Trust me I’ve been broken before
I know I’m not the best at choosing lovers (lovers)
We both know my past speaks for itself (for itself)
If you don’t think that we’re right for each other (for each other)
Then please don’t let history repeat itself
‘Cause I want you

سولومون
سولومون
2 سال قبل

یک آسیا پشتم داشیا دستم بازیا کش ما زیاد
یک آسیا پیش ما بیا خوده مافیا خوده مافیا
مافیایی چون شاخ شدن اینا واسم جدیدا یهوییا
مافیا مافیا مافیا مافیا
اصولا من سوسولم ولی اگه یه روز پیش بیاد خصومت
یوزی برمیدارم یهو میام تو صورت
تق میشم اهل خشونت کشا میره توی سیف باکس دادا
یه روز تیک ‌آف میکشیدیم تو پیکان ماها
الان ایرپادو گذاشتم تو ایرباس بالام خیلی وقت دارم فکر کنم به عیبام حالا
لوک و گوچی رومه اصل اصله سپی لش داره میره که به سقف بچسبه

سولومون
سولومون
2 سال قبل

انقده راه میرم بگیره درد پام
شاید یادم بره تو رو میخام

سولومون
سولومون
2 سال قبل

Bad bany bebeاهنگاشو گوش میدین😍♥️🙂

سولومون
سولومون
2 سال قبل

من به چارصد می‌رسونم✊

سولومون
سولومون
2 سال قبل

فاطی تایید شون کن دیگه😢

سولومون
سولومون
2 سال قبل

چی شد که کامنتا اینقدر می‌ره بالا این روزا من نبودم فعال تر شدین🌚

سولومون
سولومون
2 سال قبل

خدافظ من رفتم👋

سولومون
سولومون
2 سال قبل

مثلا بارون بگیره رو موهات آروم بشینه
مثلا دستامو محکم بگیری تو گوشم بگی بهم
قدر تموم زمین و آسمون تورو دوست دارم
اصلا کم نشو ازم عوض نشو فقط آخه دوست دارم
جا به جا بشه جای آسمون و زمین دوست دارم

.

.

.
.
این آهنگ خیلی خوبه تازه ی کلیپ دارم با گیتار میخونه😍

سولومون
سولومون
2 سال قبل

خاستگار ک بود؟
من هیچوخ او صحنه ای که دلا صابونه پرت کرد سمت ارس یادوم نمیره😵

دسته‌ها
552
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x