رمان دلوین پارت 20 - رمان دونی

رمان دلوین پارت 20

#پارت_20

•┄┄┄┄┄┅•🤍🌚•┅┄┄┄┄┄•

 

 

جلو تر می رود و روبه‌ دخترک می‌گوید:

 

 

_ خانوم این چه وضعشه بچه مریض میشه …‌ اینطوری میخواید ازش نگه داری‌کنید !‌‌

 

 

مرسا که شالش را نمیدانست کجا و لابلای کدام یک از وسیله ها جا گذاشته است با موهای‌‌ بلندش که دو طرف صورتش را آزادانه قاب‌گرفته اند بلند میشود و مقابلش می ایستد

 

_ آقای راد خواهش میکنم اگر آراز ‌و سلامتیش براتون مهمه بزارید بچگیش رو بکنه … این بچه با بازیگوشی و اینطوری وقت گذروندن خسته نمیشه ولی با تعلیمات شخص شما چرا !

 

میثاق دهانش از جواب دخترک باز میناند … باید علاوه بر جسارت پررو و گستاخ بودن را هم به صفاتش اضافه میکرد !

 

_ آراز بچه ی منه منم صلاحش رو بهتر از هرکس دیگه میدونم خانوم لطفا دیگه منو در همچین شرایطی قرار ندید که مجبور به هشدار دادن بشم !

 

دخترک پوزخند آشکاری میزند و با دست به آراز و چشمان پر شده از اشکش اشاره میکند

 

_ بله آثار صلاح دیدتون کاملا مشخصه ، آنقدر روحیه بچه رو خراب کردید که کوچیک ترین چیزی واکنش منفی نشون میده

 

میثاق اما پاسخی نمیدهد و سراسیمه خودش را به پسرک مظلوم شده و گوشه گیرش می رساند

 

 

_ جونم بابایی هیچی نیست پسرم ، ببخش اگه صدام بالا رفت بابایی!‌

اما با حرفی که آراز میزند جفتشان خشک میشوند

 

_ بابایی داد نزن مامایی میله!

 

 

مرسا زودتر از میثاق به خودش می آید و به سمت پسرک پرواز می‌کند

 

_ نه قربونت برم من هیچ جا نمیرم عزیزم بغض نکن خب !

 

مرسا سر پسرک را در آغوش میثاق نوازش می‌کند و سعی در آرام کردنش دارد غافل از اینکه پدرش ناخواسته به او زل زده و محو تماشایش شده است …

 

 

با کشیدن شدن آراز از‌ بغلش به خودش می آید و سراسیمه از جایش بلند میشود و به بهانه کار چند   جمله ای پشت سرهم ردیف می‌کند و  از آنجا دور میشود

 

 

_ ببخشید من باید برم سر کار شماره تلفنم به همراه یه کارت بانکی و هر اطلاعات دیگه ای که ممکن لازمتون بشه توی دفتری نوشته شده و روی کانتر هست ممکنه شب دیروقت برگردم چیزی نیاز داشتید زنگ بزنید از سر کوچه براتون میارن !

 

 

میثاق می رود و او حتی فرصت نمی‌کند راجب شرایط کاری اش بگوید …

 

چطور شب ها را تا دیر وقت آنجا می ماند ؟‌

مادرش چه می شد که حتی فرصت نشده بود  راجب کارش با او درست و حسابی حرف بزند !

 

 

بعد از رفتن میثاق مرسا که عادت به پوشیدن لباس اضافی ندارد مانتوی ضخیمش را از تن می‌کَند و تنها با یک تاپ نیم تنه ای سفید و شلوار همرنگش آزادانه در خانه می چرخد

 

 

غافل از اینکه دوربین های امنیتی خانه بیست و چهار ساعته فعال و در حال ضبط هستند .

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.4 / 5. شمارش آرا 17

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان لالایی برای خواب های پریشان از فاطمه اصغری

    خلاصه رمان :         دریا دختر مهربون اما بی سرزبونی که بعد از فوت مادر و پدرش زندگی روی جهنمی خودش رو با دوتا داداشش بهش نشون میده جوری که از زندگی عرش به فرش میرسه …. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان هوادار حوا به صورت pdf کامل از فاطمه زارعی

    خلاصه رمان:   درباره دختری نا زپروده است ‌ک نقاش ماهری هم هست و کارگاه خودش رو داره و بعد مدتی تصمیم گرفته واسه اولین‌بار نمایشگاه برپا کنه و تابلوهاشو بفروشه ک تو نمایشگاه سر یک تابلو بین دو مرد گیر میکنه و ….       به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان کلبه های طوفان زده به صورت pdf کامل از زینب عامل

      خلاصه رمان:   افسون با تماس خواهر بزرگش که ساکن تهرانه و کلی حرف پشت خودش و زندگی مرموز و مبهمش هست از همدان به تهران میاد و با یک نوزاد نارس که فوت شده مواجه می‌شه. نوزادی که بچه‌ی خواهرشه در حالیکه خواهرش مجرده و هرگز ازدواج نکرده. همین اتفاق پای افسون رو به جریانات و

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان گناهکار pdf از فرشته تات شهدوست

  خلاصه رمان :       زندگیمو پر از سیاهی کردم. پر از نفرت و تاریکی..فقط به خاطر همون عذابی که همیشه ازش دَم می زد. انقدر که برای خودم این واژه ی گناهکار رو تکرار کردم تا تونستم کاری کنم بشه ملکه ی ذهن و روح و قلبم.اون شعارش دوری از گناه بود ولی عملش… یک گناهکار ِ

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان دختر بد پسر بدتر

    خلاصه رمان :       نیاز دختری خود ساخته و جوونیه که اگر چه سختی زیادی رو در گذشته مبهمش تجربه کرده.اما هیچ وقت خم‌نشده. در هم‌نشکسته! تنها بد شده و با بدی زندگی می کنه. کل زندگیش بر پایه دروغ ساخته شده و با گول زدن و گناه و هرچه که نادرسته احساس خوبی داره. اما

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان دریچه pdf از هانیه وطن خواه

خلاصه رمان :       داستان درباره زندگی محياست دختری كه در گذشته همراه با ماهور پسرداييش مرتكب خطايی جبران ناپذير ميشن كه در اين بين ماهور مجازات ميشه با از دست دادن عشقش. حالا بعد از سال ها اين دو ميخوان جدای از نگاه سنگينی كه هميشه گريبان گيرشون بوده زندگيشون رو بسازن..     به این رمان

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
13 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Fatemeh
Fatemeh
1 سال قبل

سلام ببخشید چرا دیگه پارت گذاشته نمیشه

Sara
Sara
1 سال قبل

ادامشو بزارید لطفا

Mahi
Mahi
1 سال قبل

چرا پارت نمیزاری آخه

رها
رها
1 سال قبل

وقتی قرار نیست یک رمان رو تا آخر پارتگذاری کنید چرا اصلا میزاریدش؟ یا اصلا نزارید یا وقتی هم که میزارید منظم پارتگذاری کنید

یه رهگذر
یه رهگذر
1 سال قبل

فقط اگه بهم‌بگین نویسنده مرده قانع میشم به هفت جد آبادش توهین نکنم

یه بدبخت
یه بدبخت
1 سال قبل

میگم احیانا نویسنده مرد ؟ یا قصد کشت منو داره ؟
تورو خدا پارت بدید دیگه پیر شدم

خوشبحالم که این رمانو میخونم
خوشبحالم که این رمانو میخونم
1 سال قبل

بچه ها رمان فیلتر شده

Fatemeh
Fatemeh
1 سال قبل

یعنی چی

ZAHRA
ZAHRA
1 سال قبل

اگه نویسنده پارت نمیده یعنی مرده 😐🤦🏻‍♀️

عرشیا خوب
عرشیا خوب
1 سال قبل

پس چرا پارت جدید نمیزارید

بانو
بانو
1 سال قبل

چیشد پس بقیش؟؟

چرا پارت گذاری نداره این. رمان

camellia
camellia
1 سال قبل

تموووووم شد!!!!!همييييين؟پارتي نيست ديگه؟آخرش بود?!!!😔😓😞☹️

بی نام
بی نام
1 سال قبل

چرا پارت نمیدیییییییییییییبببزززز

دسته‌ها
13
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x