رمان دلوین پارت 4 - رمان دونی

#پارت_4

•┄┄┄┄┄┅•🤍🌚•┅┄┄┄┄┄•

 

مراسم خیمه شب بازی امشبشان هم کم کم در حال اتمام بود …

 

 

با اینکه در جمع سهام دار ها و کله گنده های کارخانه دار نشسته بود اما تمام حواسش پی فرناز بود که کمی‌آن طرف تر روی راحتی نشسته و با سادگی تمام درحال عشوه ریختن برای پسر گرگ تر از پدرِ ، خسروی بود !

 

 

به خیال خودش داشت شاه ماهی تور میکرد!

پوزخندی به احوال دوست جانش میزند ؛ معلوم نبود پسر سپندار چه برای به دام انداختنش نطق می‌کرد که نیش جفتشان تا بنا گوش باز بود

 

مشخص بود با تمام هشدار هایی که به فرناز داده‌بود هنوز تا شناخت این جماعت درنده فرسنگ ها فاصله داشت !

 

همانطور نشسته ؛ سمت سپندار که کمی آنطرف تر از او در حال شیره مالیدن سر سهام دارهاست خم می‌شود و زیر گوشش لب میزند

 

 

_ توله اتُ شیر فهم کن دختری که امشب همرامه لقمه ای چربی براش نیست بدجوری تو گلوش گیر میکنه

 

 

تیز تر از این حرف ها بود که منظورش را نفهمد ؛ خنده ای نمایشی میکند و در حالی که نگاه کثیفش روی لب های سرخ دخترک در گردش است پچ میزند

 

_ سخت نگیر بیبی ، شاید اصلا باهم خوب کنار اومدن هووم !

 

 

در دل زمزمه میکند ؛ کاش رژم رو کمی کمرنگ تر کرده بودم اما زبان بُرنده اش چیز دیگری زمزمه میکند

 

 

_ کنار نمیان خسروی بهتره کنار نیان … از امشب فرنازم به لیست آدمای مهم قبلی اضافه کن ، خطایی از پسرت یا هر کدوم از مهمونای این خراب خونه سر بزنه دیگه منو سر میزت نمیبنی !

 

نوچی میکند

 

_ اتفاق افتادنش اصلااا به نفعت نیست خسروی بهش فکر کن

 

سپس چشمکی به چهره ای درهم مرد کنار دستش میزند و جام قرمز رنگ مقابلش را یک نفس سر می‌کشد.

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 2

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
رمان ماهرخ
دانلود رمان ماهرخ به صورت pdf کامل از ریحانه نیاکام

  خلاصه: -من می تونم اون دکتری که دنبالشی رو بیارم تا خواهرت رو عمل کنه و در عوض تو هم…. ماهرخ با تعجب نگاه مرد رو به رویش کرد که نگاهش در صورت دخترک چرخی خورد.. دخترک عاصی از نگاه مرد،  با حرص گفت: لطفا حرفتون رو کامل کنین…! مرد نفس سنگینش را بیرون داد.. گفتنش کمی سخت بود

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان آخرین چهارشنبه سال pdf از م_عصایی

  خلاصه رمان :       دختری که با عشقی ممنوعه تا آستانه خودکشی هم پیش میرود ،خانواده ای آشفته و پدری که با اشتباهی در گذشته آینده بچه های خود را تحت تاثیر قرار داده ،مستانه با التماس مادرش از خودکشی منصرف میشود و پس از پشت سر گذاشتن ماجراهائی عجیب عشق واقعی خود را پیدا میکند ….

جهت دانلود کلیک کنید
رمان بر دل نشسته
رمان بر دل نشسته

خلاصه رمان بردل نشسته نفس، دختر زیبایی که بخاطر ترسِ از دست دادن و جدایی، از عشق و دلبسته شدن میترسه و مهراد، مهندس جذاب و مغروری که اعتقادی به عاشق شدن نداره.. ولی با دیدن هم دچار یک عشق بزرگ و اساطیری میشن که تو این زمونه نظیرش دیده نمیشه… رمان بر دل نشسته یک عاشقانه ی لطیف و

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان پنجره فولاد pdf از هانی زند

  خلاصه رمان :         _ زن منو با اجازه‌ٔ کدوم دیوثِ بی‌غیرتی بردید دکتر زنان واسه معاینهٔ بکارتش؟   حاج‌بابا تسبیح دانه‌درشتش را در دستش می‌گرداند و دستی به ریش بلندش می‌کشد.   _ تو دیگه حرف از غیرت نزن مردیکه! دختر منم زن توی هیچی‌ندار نیست!   عمران صدایش را بالاتر می‌برد.   رگ‌های ورم‌

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان مرد قد بلند pdf از دریا دلنواز

  خلاصه رمان:         این داستان درباره ی زندگی دو تا خواهر دو قلوئه که به دلایلی جدا از پدر و مادرشون زندگی میکنند… یکیشون ارشد میخونه (رها) و اون یکی که ما باهاش کار داریم (آوا) لیسانسشو گرفته و دیگه درس نمیخونه و کار میکنه … آوا کار میکنه و با درآمد کمی که داره خرج

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نبض خاموش از سرو روحی

    خلاصه رمان :   گندم بیات رزیدنت جراح یکی از بیمارستان های مطرح پایتخت، پزشکی مهربان و خوش قلب است. دکتر آیین ارجمند نیز متخصص اطفال پس از سالها دوری از کشور و شایعات برای خدمت وارد بیمارستان میشود. این دو پزشک جوان در شروع دلداگی و زندگی مشترک با مشکلات عجیب و غریبی دست و پنجه نرم

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
12 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
مدیر

سلام عزیزم مرسی تو خوبی؟
چرا؟! تبلیغ میاد ؟ یا کلا نمیشه؟

𝓐𝔃𝓪𝓭𝓮𝓱
1 سال قبل

فدات عزیزم
نه مشکل این نیست برو چت روم قبلی که من زدمش بعد اصلا نمیشه بهش ستاره داد یه چند وقتیه اینطوری شده قبلا نبود

𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
مدیر

آره دیدم قاطی کرده،، خودش درست میشه بعدا

𝓐𝔃𝓪𝓭𝓮𝓱
1 سال قبل

فدات گلم

𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
مدیر

ندا تو کانالم منتشر کن ،الان این پارت اونجا نیومده بود

𝓐𝔃𝓪𝓭𝓮𝓱
1 سال قبل
در انتظار تایید

سلام گلم چطوری؟
فاطمه چرا جدیدا هر رمانی یا هر پستی که میزارم نمیشه بهش ستاره داد
خواهر از صبح این مسیله ذهنمو درگیر کرده 😂

𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
مدیر
پاسخ به  neda

آره

𝖌𝖍𝖆𝖟𝖆𝖑
𝖌𝖍𝖆𝖟𝖆𝖑
1 سال قبل

خیلی کم بودد نمیشه یکم طولانی تر شه تا میایم بفهمیم چیشد تمومه🥺🥺

Fateme
Fateme
1 سال قبل

عالیییییییییی

.........Aramesh.....
.........Aramesh.....
1 سال قبل

یکم سر این پارت قاطی کردم 😂

چرا این یکی تا پارت ۴ رفته ولی مانلی ۲ ندا ژونم اونم بزار 😘

دسته‌ها
12
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x