رمان دل دیوانه پسندم پارت 36 - رمان دونی

 

پوزخند تلخی گوشه ی لبم نقش بست! هنوزم سر حرفش وشرطش مونده بود و انگار هیچ چیز تصمیمش رو عوض نمیکرد.. حتی ناراحتی من.. حاضرنبود بخاطر کسی که مثلا عاشقشه از شرط مسخره اش بگذره!

بی حوصله دستی به صورتم کشیدم وگفتم؛
_مازیار میخوام باهات رک و بی پرده حرف بزنم.. ببخشید اما من تصمیم گرفتم واسه زندگی وآرامش خودمم که شده

یک بار برای همیشه رودربایستی رو کنار بذارم وحرف هامو بزنم!
_عالیه.. من اینجام که حرفاتو بشنوم!
_خوبه! پس خواهش میکنم تا حرفام تموم نشده هیچی نگو و اجازه بده حرف دلمو کامل بزنم. اوکی؟

یه تای ابروشو بالا انداخت و باغروری که دیگه واسم جذابیتی نداشت گفت:
_هوم! بفرمایید..
_ببین خودتم خوب میدونی چقدر دوستت دارم و چقدر واسم عزیزی!
اونقدر دوستت دارم که توی تموم این سالها

باتموم شرط و شروط هایی که واسه بامن بودن گذاشتی کنار اومدم و هرچی خواستی علارقم میلم وتنها از سر دوست داشتن، قبول کردم!
اما انگار هر دفعه که من در مقابل خواسته هات،،

یا واضح تر بگم، شرط هات کنار اومدم
باعث سوتفاهم شده و در تو غرور کاذبی به وجود آورده که من رو خیلی اذیت میکنه..

حس میکنم کوتاه اومدن من، بنابه هردلیلی باعث شده که باخودت فکرکنی واسه بامن بودن هر شرطی رو بذاری من قبول میکنم واین کاملا اشتباهه!

درسته که من دوستت دارم اما با این شرط گذاشتن هات که اخیراهم خیلی زیادتر وحساس تر شده، حس میکنم دارم عشق رو ازت گدایی میکنم و این خیلی من رو اذیت میکنه!

از دیدگاه من توی عشق شرط وشروط هیچ معنایی نداره مگر اینکه بخوای با این روش ها که هر دفعه سخت ترش میکنی، من روخسته کنی و از سرخودت بازکنی و یه کاری کنی خودم پایان دهنده ی این رابطه باشم!

_این حرفا چیه دلارام؟
دست هامو به نشونه ی ایستادن بالاگرفتم و گفتم:
_خواهش میکنم مازیار! قرار بود صبرکنی واجازه بدی حرفام تموم بشه!
بدون حرف سری تکون داد که ادامه دادم:

_این دفعه دست روی نقطه ضعف من گذاشتی و خوب میدونستی چقدر به پزشکی علاقه دارم و باوجود دونستن همه ی این ها، چشم هاتو روی تموم آرزو های من بستی و زحمات وتلاش های من رو نادیده گرفتی و ازم خواستی بین عشقم وآزروهام یکی رو انتخاب کنم!

اما این موضوع برای من فقط یک شرط ساده نبود و رسما گدایی عشق بود و متاسفانه من عشق رو از تو گدایی نمیکنم!
این دفعه اونی که شرط میذاره منم!

وبه نظرم بعداز این همه سال قبول کردن تموم خواسته هاست، این حق من باشه که واسه ادامه دادن شرط بذارم!
_چی میخوای بگی؟ واسه گفتن حرف هات مقدمه چینی نکن و واضح حرفت رو بزن!

_مقدمه چینی نیست! یه پیش زمینه اس واسه گفتن حرف هام..
_خیلی خب! به اندازه کافی زمینه سازی شد.. حالا حرفتو بزن!
_واسه قبول کردن شرط دوتا شرط دارم واگه قبولشون نکنی پایان دهنده ی این رابطه منم!

باتعجب ابرویی بالا انداخت و قلوپی از قهوه اش خورد وگفت:
_چه جالب.. پس به پایان رابطه مون هم فکر کردی!
_آره.. فکرکردم!
_هوم… خوبه! بفرمایید، گوشم باشماست!

_شرط اولم اینه که به کل دانشگاه رو شیرینی بدی و نامزدیمون رو به طور رسمی اعلام کنی!
_چیییییی؟؟؟؟؟
باصدای بلندش تکونی خوردم اما خودم رو نباختم..

خودمو جمع کردم و بااعتماد به نفس گفتم:
_هیس.. چه خبره عزیزم؟ یه کم آروم تر اینجا محل عمومیه!
_تو میدونی من این شرط مسخره رو قبول نمیکنم و عمدا دست روی نقطه ضعف من گذاشتی؟

_نقطه ضعف واسه چی؟ فکرنمیکنم من اونقدر باعث شرمساری باشم که از اعلام کردن رابطمون این همه ضعف داشته باشی!

_پرت وپلا نگو.. من هیچ علاقه ای به عمومی کردن زندگی شخصیم ندارم وهرگز قبول نمیکنم.. حالا هرطور که میخوای با اون مغز کوچیک و کوته نگرت راجع بهش فکرکن.. قبول نمیکنم!

دلم شکست.. بغض کردم و لب هام از بغض لرزید..
مگه من چه عیبی داشتم که رابطه اش روبامن انکارمیکرد؟!
به سختی بغضمو قورت دادم و واسه جمع کردن خودم چندتانفس عمیق کشیدم..

بامکث طولانی، سری به نشونه ی تایید تکون دادم وگفتم:
_این خواسته ی منه! میتونی قبول نکنی!
_مسخره بود.. شرط دومت رو بگو!

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.6 / 5. شمارش آرا 5

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان مگس

    خلاصه رمان:         یه پسر نابغه شیطون داریم به اسم ساتیار،طبق محاسباتش از طریق فرمول هاش به این نتیجه رسیده که پانیذ دختر دست و پا چلفتی دانشگاه مخرج مشترکش باهاش میشه: «بی نهایت» در نتیجه پانیذ باید مال اون باشه. اولش به زور وسط دانشگاه ماچش می کنه تا نامزد دختره رو دک کنه.

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان چشم های وحشی روژکا به صورت pdf کامل از گیلدا تک

      خلاصه رمان:   دختری به نام روژکا و پسری به نام فرهمند پارسا… دخترمون بسکتبالیسته، همزمان کتاب ترجمه میکنه و دانشگاه هم میره پسرمون استاد دانشگاهه     به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 2 تا الان رای نیامده!

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان زهر تاوان pdf از پگاه

    خلاصه رمان :       درمورد یه دختر به اسمه جلوه هستش که زمانی که چهار سالش بوده پسری دوازده ساله به اسم کیان وارد زندگیش میشه . پدر و مادرجلوه هردو پزشک بودن و وقت کافی برای بودن با جلوه رو نداشتن برای همین جلوه همه کمبودهای پدرومادرش روباکیان پرمیکنه وکیان همه زندگیش جلوه میشه تاجایی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان آخرین چهارشنبه سال pdf از م_عصایی

  خلاصه رمان :       دختری که با عشقی ممنوعه تا آستانه خودکشی هم پیش میرود ،خانواده ای آشفته و پدری که با اشتباهی در گذشته آینده بچه های خود را تحت تاثیر قرار داده ،مستانه با التماس مادرش از خودکشی منصرف میشود و پس از پشت سر گذاشتن ماجراهائی عجیب عشق واقعی خود را پیدا میکند ….

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان جوزا جلد اول به صورت pdf کامل از میم بهار لویی

      خلاصه رمان:     برای بار چندم، نگاهم توی سالن نیمه تاریک برای زدن رد حاجی فتحی و آدمهایش چرخید، اما انگار همهی افراد حاضر در جلسه شکل و شمایل یکجور داشتند! از اینجا که نشسته بودم، فقط یک مشت پسِ سر معلوم بود و بس! کلافه بودم و صدای تیز شهردار جدید منطقه، مثل دارکوب روی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان لانه‌ ویرانی جلد دوم pdf از بهار گل

  خلاصه رمان :         گلبرگ کهکشان دختر منزوی و گوشه گیری که سالها بابت انتقام تیمور آریایی به دور از اجتماع و به‌طور مخفی بزرگ شده. با شروع مشکلات خانوادگی و به‌قتل رسیدن پدرش مجبور می‌شود طبق وصیت پدرش با هویت جدیدی وارد عمارت آریایی‌ها شود و بین خانواده‌ای قرار بگیرد که نابودی تنها بازمانده کهکشان

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
9 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
ثنا
ثنا
2 سال قبل

همون جا بلند شو بگو تو رو بخیر و مارو به سلامت بابای

Nahar
Nahar
2 سال قبل

عه بچه ها میگم مگه پزشکی و روانشناسی یکی ان؟؟🤔

a̷t̷e̷n̷a̷
a̷t̷e̷n̷a̷
2 سال قبل
پاسخ به  Nahar

روانشناسی هم نوعی پزشک محسوب میشه ولی پزشکی نیس

'F'
'F'
2 سال قبل
پاسخ به  Nahar

ببین دلارام روانپزشکه چون دارو تجویز میکنه ولی روانشناسا دارو تجویز نمیکنن،بعدم دلارام پزشک عمومی هست و برای تخصصش روانشناسی رو انتخاب کرده که در نهایت روانپزشک میشه

Maaayaaa
Maaayaaa
2 سال قبل

آفرین دلارام آفرین بزن نابودش کن این مازیار نچسب رو

...
...
2 سال قبل
پاسخ به  Maaayaaa

🤺👊👊👊👊

🍭GHAZAL💙
🍭GHAZAL💙
2 سال قبل

اخ که چقد از مردای امثال مازیار بدم میاد انگار از عصر حجر اومدن (دوست ندارم کسی از زندگی شخصیم مطلع بشه) خب اینکه بگی کی زنته زندگی شخصیته؟ 😐

...
...
2 سال قبل

مازیار دلارام رو دوست نداره احساس میکنم با یکی دیگس و فقط میخواد دلارام رو بازی بده یا هرچی فقط این وسط از طرف مازیار چیزی به نام علاقه وجود نداره

🍭GHAZAL💙
🍭GHAZAL💙
2 سال قبل
پاسخ به  ...

اره

دسته‌ها
9
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x