یکم بهت زده نگاهش کردم.

لبخند زدم و گفتم :

 

ممنون آقای موسوی.

چه زود همه چیز یادتون رفت.

 

چه زود فراموش کردید روز و شب هایی که من اینجا سپری کردم.

 

اذیت هایی که شدم. فشار هایی رو که تحمل کردم.

 

چه زود همه چیز فراموش میشه.

البته این عادیه

تعجب نمی کنم. الان رسم روزگار اینه.

 

کم پیدا میشن آدم هایی که تا آخر خط مرام بذارن و کنارت باشن

 

ببخشید. بد موقع مزاحم شدم. با اجازه.

بلند شدم و رفتم سمت در.

 

و حتی دیگه توجه نکردم که می خواد شروع کنه به صحبت کردن.

 

همشون دستشون با هم تو یه کاسه بود. باید می رفتم سراغ استاد شفیعی

 

ببینم اون چیزی بهم میگه یا نه.

نمی شد که اون در جریان نباشه

 

توی خیابون شمارش رو گرفتم. توجه هم نکردم که بد موقع هست یا نه

 

یکم که گذشت جوابم رو داد.

 

_ بفرمایید.

_ سلام استاد.

 

یکم مکث کرد تا جوابم رو بده

 

 

 

_ یاقوتیان شمایی؟

 

_ بله استاد.

_ سلام دخترم

حالت چطوره؟ خوبی؟

 

_ ممنون استاد. شما خوبید؟

 

_ الحمدلله. می گذرونیم

چه خبر؟

 

_سلامتی.

_ کار و بار. درس چطوره.

 

_ هی می گذره…

_خیر باشه دخترم

کاری داشتی؟

 

_ بله استاد. ببخشید مزاحم شدم

 

می خواستم بدونم شما خبر دارید که مازیار سروش رو می شناسه؟

 

_ سروش؟

 

_ همون بیماری که تحت درمان من بود.

 

_ همو می شناسن؟!

 

_ بله. امروز پیش هم بودن.

_ جل الخالق.

 

_ من خودمم تازه فهمیدم. پس در جریان نبودید

 

_ نه والا. در جریان چی؟

 

آخه چرا. چه جوری؟ پس بگو این همه اصرار می کرد تو پیشش نری برا چی بود

 

 

 

_ خب من هنوز دلیلش رو نمی دونم.

 

نمی دونم دلیل اون همه اصرار چی بود.

و چه ارتباطی با هم دارن.

 

_ خب باهاش صحبت کن. نمیشه؟

کلافه هوفی کشیدم و گفتم :

 

صحبت کردم. نمیگه. میگه به وقتش می فهمی.

 

_ بذار من خودمم باهاش صحبت می کنم.

 

نمی گم شما به من زنگ زدی. ببینم اگه حرفی زد بهت میگم.

 

_ ممنون استاد. لطف می کنید. نمی خواد زحمت بکشید.

 

_ زحمتی نیست. اگر چیزی دستگیرم شد به همین شماره زنگ می زنم.

 

_ خیلی ممنون.

باشه.

 

تلفن رو که قطع کردم قدم زنون رفتم سمت خونه.

 

ولی فکرم یک لحظه هم آروم نبود.

***

_ می خوایم بریم سفر.

 

بی حوصله به مامانم نگاه کردم و گفتم :

سفر؟ چه سفری؟

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز ۴.۲ / ۵. شمارش آرا ۵

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان دستان به صورت pdf کامل از فرشته تات شهدوست

    خلاصه رمان:   دستان سپه سالار آرایشگر جوانی است که اهل محل از روی اعتبار و خوشنامی پدر بزرگش او را نوه حاجی صدا میزنند دستان طی اتفاقاتی عاشق جانا، خواهرزاده ی بزرگترین دشمنش میشود چشم روی آبروی خود میبندد و جوانمردانه به پای عشق و احساسش می ایستد به ظاهر همه چیز با یک معامله شروع میشود.

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نجوای نمناک علفها به صورت pdf کامل از شکوفه شهبال

      خلاصه رمان:   صدای خواننده در فضای اتومبیل پیچیده بود: ((شهزاده ی آسمونی/گفتی که پیشم می مونی.. برایاین دل پر غم/ آواز شادی می خوانی عشق تو آتیش به پا کرد/ با من تو روآشنا کرد.. بی اونکه حرفی بگویم/راز منو بر ملا کرد.. یه لحظه بی تونبودم/ یه لحظه بی تو نزیستم.. یه روز سراغمو می

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان در وجه لعل pdf از بهار برادران

  خلاصه رمان :       لعل دوست پسر و کارش را همزمان از دست می دهد و در نقطه ای که امیدی برای پرداخت بدهی هایش ندارد پاکتی حاوی چندین چک به دستش می رسد… امیرحسین داریم بسیار خفن… به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان زندگی سیگاری pdf از مرجان فریدی

  خلاصه رمان : «جلد اول» «جلد دوم انتقام آبی» دختری از دیار فقر و سادگی که ناخواسته چیزی رو میفهمه که اون و به مرز اسارت و اجبار ها می کشونه. دانسته های اشتباه همراز اون و وارد زندگی دود گرفته و خاکستری پسری می کنه که حتی خدا هم ازش نا امید شده به این رمان امتیاز بدهید

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان سالوادور به صورت pdf کامل از مارال میم

  خلاصه رمان:     خسته از تداوم مرور از دست داده هایم، در تال طم وهم انگیز روزگار، در بازی های عجیب زندگی و مابین اتفاقاتی که بر سرم آوار شدند، می جنگم! در برابر روزگاری که مهره هایش را بی رحمانه علیه ام چید… از سختی هایش جوانه میزنم و !از عشق قدرت سالوادرو داستان دختریست که به

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان پرنیان شب pdf از پرستو س

  خلاصه رمان :       پرنیان شب عاشقانه ای راز آلود به قلم پرستو.س…. پرنیان شب داستان دنیای اطراف ماست ، دنیایی از ناشناخته های خیال و … واقعیت .مینو ، دختریه که به طرز عجیبی با یه خالکوبی روی کتفش رو به رو میشه خالکوبی که دنیای عادیشو زیر و رو میکنه و حقایقی در رابطه با

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest

2 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
یاسی
یاسی
1 سال قبل

ناموسا چه قدرمیگیری کل داستانو بدی :/

آسمان
آسمان
1 سال قبل

جیییییییییییییغ چراانقد کم مینویسی جیییییییییییییییییییییییییییغ

دسته‌ها
2
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x