دوباره خم شد
_چیزی گفتی؟
_گفتم چقد آدم با شعوری هستی ، مهربونی ، خوبی ، و …. به من سواری میدی
_جمله آخرتو ندید میگیرم
و بلند شد و دوباره راه افتاد
_برو سمت ته باغ
_چرا ته باغ ؟ نمیترسی اغفالت کنم ؟
_عه ؟ مگه اغفال کردن بلدی؟
_میخوای عملی نشون بدم ؟
_نه دستت درد نکنه ، راضی به زحمت نیستم
_زحمتی نیستا ، اتفاقا کار …
_رادان ، منو بذار رو اون تاب .
تاب دو نفره ای که ته باغ بود رو خیلی دوست داشتم ، همیشه جنگمون بود با ریما و راحیل و رادمهر سر تاب و آخرسر مامانم نمیذاشت هیچکدوممون سوار شیم .
رادان خم شد تا بشینم روی تاب وقتی نشستم قبل بلند شدنش گوششو محکم گاز گرفتم که صدای آخش بلند شد که گوششو ول کردم ، جا دندونام کامل مونده بود و قرمز شده بود
_دعا کن جاش کبود نشه وگرنه
_وگرنه چی ؟
_وگرنه بازم دوست دارم
از حرفش که هم بی ربط بود هم ابراز علاقه خندم گرفت
_عیبی نداره هرکی پرسید بگو خورده به در کابینت
با این حرفم دوتایی زدیم زیر خنده
_بعد اگه با در کابینت منو بیرون دیدن چی ؟
_پیچ پیچی ، بیا بشین
نشست و منم طبق عادتی که اومده بود سراغم لش کردم تو بغلش و اون آروم تاب رو تکون داد
_یکم دیگه اینجوری پیش بره من خوابم میبره.
_با خرس صنمی داری ؟
_نه
و محکم کوبیدم تو پهلوش
_خرس خودتی ، ملت به پارتنرشون میگن عشقم نفسم یکی یدونم تو به من میگی خرس؟
_من اصلا این کلماتو نگفتم نه ؟
_متاسفانه نگفتی ، هی از پارتنر هم شانس نیوردم
خواستم ادامه بدم که شروع کرد قلقلک دادنم ، جیغ زدم ، با یه دستش سفت گرفته بودم که نیوفتم با دست دیگش قلقلک میداد
_رادان ، خبط کردم ، واییییی …. اشت…باه …. کردم …..شکر…..خوردم ….نکن
_حساب کار دستت اومد ضعیفه یا ادامه بدم .
همونطور که تو ذهنم نقشه تلافی رو میکشیدم جواب دادم
_دستم اومد …

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز ۰ / ۵. شمارش آرا ۰

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان بیراه عشق

    خلاصه رمان :       سها دختری خجالتی و منزوی که با وعده و خوشی ازدواج می‌کنه تا بهترین عروس دنیا بشه و فکر می‌کنه شوهرش بهترین انتخابه اما همون شب عروسی تمام آرزو های سهای قصه ما نابود میشه … به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان رثا pdf از زهرا ارجمند نیا و دریا دلنواز

  خلاصه رمان:     امیرعباس سلطانی، تولیدکننده ی جوانیست که کارگاه شمع سازی کوچکی را اداره می کند، پسری که از گذشته، نقطه های تاریک و دردناکی را با خود حمل می کند و قسمت هایی از وجودش، درگیر سیاهی غمی بزرگ است. در مقابل او، پروانه حقی، استاد دانشگاه، دختری محکم، جسور و معتقد وجود دارد که بین

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان فلش بک pdf از آنید ۸۰۸۰

  خلاصه رمان : فلش_بک »جلد_اول کام_بک »جلد_دوم       محراب نیک آئین سرگرد خشن و بی رحمی که سالها پیش دختری که اعتراف کرد دوسش داره رو برای نجاتش از زندگی خطرناکش ترک میکنه و حالا اون دختر رو توی ماموریتش میبنه به عنوان یک نفوذی.. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان جایی نرو pdf از معصومه شهریاری (آبی)

  خلاصه رمان: جایی نرو، زندگی یک زن، یک مرد، دو شخصیت متضاد، دو زندگی متضاد وقتی کنار هم قرار بگیرند، چی پیش میاد، گاهی اوقات زندگی بازی هایی با آدم ها می کند که غیرقابلِ پیش بینی است، کیانمهر و ترانه، برنده این بازی می شوند یا بازنده، میتونند جای نداشتن های هم را پر کنند …   به

جهت دانلود کلیک کنید
رمان در امتداد باران

  دانلود رمان در امتداد باران خلاصه : وکیل جوان و موفقی با پیشنهاد عجیبی برای حل مشکل دختری از طریق خواندن دفتر خاطراتش مواجه میشود و در همان ابتدای داستان متوجه می شود که این دختر را می شناسد و در دوران دانشجویی با او همکلاس بوده است… این رمان برداشتی آزاد است از یک اتفاق واقعی به این

جهت دانلود کلیک کنید
رمان هکمن
رمان هکمن

دانلود رمان هکمن   خلاصه : سمیر، هکر ماهری که هیچکس نمی تونه به سیستمش نفوذ کنه، از یه دختر باهوش به اسم ماهک، رو دست می خوره و هک می شه و همین هک باعث یه کل‌کل دنباله دار بین این دو نفر شده و کم کم ماهک عاشق سمیر می شه غافل از اینکه سمیر… به این رمان

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دسته‌ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x