روی تخت نشوندمش
_راحیل قشنگ توضیح بده چیشده ، اون چه حرفایی بود توی کوچه میزد ؟
_نمیدونم به هرکی که میپرستین نمیدونم ، فقط چندتا عکس فرستاده شده براش ، میخواست بکشه منو بزور فرار کردم
کنارش نشستم و بغلش کردم
_عکسارو نداری ؟
مکث کرد ، همین مکثش نشون میداد داره
_دارم
گوشیش که توی دستش بود ، کمی بعد عکسارو نشون داد واین بار من شوکه شدم ، این عکسا …
_میدونم خیلی بدن اما به والله که من نیستم نمیدونم چه کوفتیه .
_باشه آروم باش من الان میام
بلند شدم
_تورو ارواح خاک آقاجون عکسارو به مامان و بابا نشون نده
_به مامان و بابا نشون نمیدم نترس ، الان میام کاری ندارم.
رادان برای کارای شرکتش تو فتوشاپ ماهر بود ، انقدر مهارت داشت که میتونست به راحتی بگه این فتوشاپه یا واقعیه ، بابت نشون دادن عکسا یکم میترسیدم اما خودم احتمال ۹۹ درصد میدادم که فتوشاپ باشه .
نگاه تو خونه کردم رادان نبود
رادمهر نگاه جست و جو گرمو که دید به حیاط اشاره داد
_دنبال اونی که باهاش اومدی ؟ رفت پیش بابا ، برو اما باید یه توضیحی بدی
زیرلب جوابشو دادم
_بابا در جریانه
و وقتو تلف نکردم رفتم تو حیاط
کنار بابا نشسته بود منتظر نشدم حرفاشون تموم شه
_رادان یه لحظه میشه بیای .
سر تکون داد
_با اجازه آقای امیری
اومد سمت من اما مشخص بود اونم چقدر شوکه شده از ماجراها
سعی کردم به اینکه بعد عکسا چه فکری میکنه ، فکر نکنم
عکسارو نشونش دادم
_میدونم کار فتوشاپت عالیه ، میخوام ببینم فتوشاپن یا نه
گوشیو گرفت و نگاه کرد
همونطور که میدید حرفمو ادامه دادم
_من خودم اطمینان دارم که فتوشاپه اما باید مطمئن شم ، اگه فتوشاپ باشه اثبات شه میبرم واسه شکایت از کسی که اینو انجام داده
_اینا ….. فتوشاپ هست اما هرکی بوده کارشو خیلی خوب انجام داده ، اما میشه اثبات کرد فتوشاپه.
اخماش توهم بود کمی ، با حرفی که زد حس کردم دستام بی حس شدن …
به این رمان امتیاز بدهید
روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!
میانگین امتیاز ۰ / ۵. شمارش آرا ۰
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.
سلام فاطمه جان وقتت بخیر
فاطمه میشه فایل pdf رمان های ققنوس(از سهیلا محبوب) و فتنه گر(از ریحانه نیاکام) رو بذاری بخش رمان های کامل🙏🏻🥰
؟؟؟