رمان رسپینا پارت 79 - رمان دونی

 

برنامم تکمیل شده بود ، این هفته تا ظهر بوتیک بودم تا غروب میرفتم دفتر مشاوره ای و از غروب تا شب هم درگیر کارای طراحی دکوراسیون.

ساعت هشت شب بود که به محضر رسیدم ، هوا تاریک بود اما باید کار تموم میشد ، با دیدن آوا نگاهمو دزدیدم نمیخواستم حتی باهاش همکلام شم
کارا خیلی زود ردیف شد و همه چیز تکمیل ، سند خونه رویاها و آرزوهام زده شد به نام آوا ، چه خیالایی که نداشتم
لبخند تلخی روی لبم نشست
برای آخرین بار برگشتم سمتش
_بخاطر تو بود مستقل شدم درست ، کمکم کردی دستمو گرفتی بلندم کردی خیلی جاها عقلم شدی راهو نشونم دادی ، راهنماییم کردی ، سر یه پسر یه نامرد یه خائن یه کثیف ارزش داشت گند بزنی به همه چی ؟ به اون چهارسال؟ به اون رویا ها و خیالا ؟ ارزشش رو داشت خانوم کامرانی؟
جوابی نداد که ادامه دادم
_بخاطر تو با اون در افتادم که نقشه بکشه منو زنده نذاره و مرگم رو ببینه ، من بخاطر نجات تو ، بخاطر تو خودمو به آب و آتیش زدم ، و تهش الان این نقطه ایم ، با اینکه دلخورم ناراحتم و دلم از دستت شکسته اما امیدوارم به چیزایی که میخوای برسی و موفق شی ، خداحافظ برای همیشه
زمزمه زیرلبشو شنیدم
_حلال کن …
خودمو زدم به نشنیدن و رفتم بیرون
خودم بهتر از هرکسی میدونستم قبل حلالیت گرفتنش حلالش کرده بودم
دلخور بودم دلم تیکه تیکه شده بود اما من آدمی بودم که راحت میبخشیدم ، من حتی دشمنمم میبخشیدم اگه پشیمون میشد
آوا که جای خود بود رفیق قدیمی بود
سوار اسنپی که گرفته بودم شدم و راه افتاد
یاد روزای خوشم افتاده بودم ، دربند رفتنا فرحزاد رفتنا پیچوندن کلاسا ، مردم آزاریا رستوران رفتنا کافه رفتنا ….
تک تک اون لحظه ها میومدن جلوی چشمم یه سری حرفا پیچیده میشد تو گوشم و باعث میشد بغض کنم و من سعی در خوردن بغضم داشتم اما زیاد موفق نشدم چشمام پر شده بود ، با خودم زمزمه کردم
_فقط همین یکبار اجازه گریه کردن سر این موضوع رو داری بعدش باید قوی تر از قبل ادامه بدی
برای یه موضوع یه مشکل یه مسئله ، اجازه داری یه روز در خودت بشکنی گریه کنی زار بزنی و زجه بزنی اما بعدش باید محکمتر از قبل بلند شی ، ادامه بدی ، جوری که این مسئله برای بار دوم اشکتو در نیاره ، خنثی شی راجب این موضوع
قوی بودن به این معنی نیست که گریه نکنی ، شکست نخوری ، ناامید نشی ، بلکه به این معنیه که با اینا علاوه بر اینا محکم تر از قبل ادامه بدی ، شکست واقعی زمانیه که تلاش نکنی ….
(عزیزام من درگیر انتخاب رشته و نتایجم ، متاسفانه باب میلم نبوده یکم درگیرم ، این چند روز بگذره پارتا طولانی میشه و سزیعتر رمانو تموم میکنم 🙂🤍)

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 0 / 5. شمارش آرا 0

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان طلا pdf از خاطره خزایی

  خلاصه رمان:       طلا دکتر معروف و پولداری که دلش گیر لات محل پایین شهری میشه… مردی با غیرت و پهلوون که حساسیتش زبون زد همه اس و سرکشی های طلا…     به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 1 / 5. شمارش آرا

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان اتاق خواب های خاموش
دانلود رمان اتاق خواب های خاموش به صورت pdf کامل از مهرنوش صفایی

        خلاصه رمان اتاق خواب های خاموش :   حوری مقابل آیینه ایستاده بود و به خودش در آیینه نگاه می‌کرد. چهره‌اش زیر آن تاج با شکوه و آن تور زیبا، تجلی شکوهمندی از زیبایی و جوانی بود.   یک قدم رو به عقب برداشت و یکبار دیگر به خودش در آیینة قدی نگاه کرد. هنر دست آرایشگر

جهت دانلود کلیک کنید
رمان افگار
دانلود رمان افگار جلد یک به صورت pdf کامل از ف -میری

  خلاصه: عاشق بودند؛ هردویشان….! جانایی که آبان را همچون بت می٬پرستید و آبانی که جانا …حکم جانش را داشت… عشقی نفرین شده که در شب عروسی شان جانا را روانه زندان و آبان را روانه بیمارستان کرد… افگار داستان دختری زخم خورده که تازه از زندان آزاد شده به دنبال عشق از دست رفته اش،دوباره پا در عمارت مجد

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان انار از الناز پاکپور

    خلاصه رمان :       خزان عکاس جوانی است در استانه سی و یک سالگی که گذشته سختی رو پشت سر گذاشته دختری که در نوجوانی به دلیل جدایی پدر و مادر ماندن و مراقبت از پدرش که جانباز روحی جنگ بوده رو انتخاب کرده و شاهد انتحار پدرش بوده و از پسر عمویی که عاشقانه دوستش

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان آخرین چهارشنبه سال pdf از م_عصایی

  خلاصه رمان :       دختری که با عشقی ممنوعه تا آستانه خودکشی هم پیش میرود ،خانواده ای آشفته و پدری که با اشتباهی در گذشته آینده بچه های خود را تحت تاثیر قرار داده ،مستانه با التماس مادرش از خودکشی منصرف میشود و پس از پشت سر گذاشتن ماجراهائی عجیب عشق واقعی خود را پیدا میکند ….

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان قرار ما پشت شالیزار
دانلود رمان قرار ما پشت شالیزار به صورت pdf کامل از فرناز نخعی

    خلاصه رمان قرار ما پشت شالیزار :   تابان دخت با ناپدید شدن مادر و نامزدش متوجه میشه نامزدش بصورت غیابی طلاقش داده و در این بین عموش و برادر بزرگترش که قیم اون هستند تابان را مجبور به ازدواج با بهادر پسر عموش میکنند چند روز قبل از ازدواج تابان با پیدا کردن نامه ای رمزالود از

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
7 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
❤:)
2 سال قبل

موفق باشی🌹

Mobina
2 سال قبل

مرسی عزیزم مثل همیشه قشنگ و جذاب بود😍♥
مشکلی نیس گلم انشالا موفق بشی😍😍❤️‍🔥

برف
برف
2 سال قبل

نه مشکلی نیست😊
انشالله همیشه موفق باشی💫❤

Sety
Sety
2 سال قبل

موفق باشی در تمام مراحل زندگیت 😊
فقط هانی برای پایان داستان تصمیم گرفتی؟

Nari
2 سال قبل

مشکلی نی

ولی جان جدت رمان و با خوشی تموم کن

wicked girl
wicked girl
2 سال قبل

موفق باشی عزیزم داداش منم رتبه اش چیزی نبود که انتظار داشتیم ماشاالله اینقدر سهمیه ها و تقلب ها زیاد شده داداش من راحت میتونست اگه این سهمیه و تقلب ها نبود رتبه سیصد دویست داشته باشه اما با توجه به این سیستم کشور ما سوگولی زیاد بوده که بخوان این رتبه رو داشته باشن اما باز می‌تونه بره دانشگاه و رشته مورد علاقه اش

...
...
2 سال قبل

موفق باشی فک کنم از دیروز میشه انتخاب رشته کرده انشا… موفق باشی 💜

دسته‌ها
7
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x