رمان رسپینا پارت 92 - رمان دونی

 

توی راه به سکوت گذشت ، رادان تو فکر بود و اخماش درهم بود بدتر از قبل
و من هندزفری زده بودم و سرمو کرده بودم توی گوشی .
نگاهم بین گوشی و رادان در چرخش بود ، دلم میخواست یه بار دیگه بپرسم چیشده و شاید اینبار به جواب برسم …
فکرایی که توی ذهنم جولون میداد عصبی ام کرده بود و نمیخواستم همینطور بمونه
هندزفری رو درآوردم همراه با گوشیم گذاشتمش تو کیفم
_رادان ، اتفاقی افتاده؟ اخمات خیلی تو همه ، از قیافت هم مشخصه حوصله نداری .
به زور لبخند نمایشی زد
_نه چیزی نیست عزیزم ، برای کارمه .
بعد حرفش دستمو گرفت و پشت دستمو بوسید .
اما این کارش دروغ تکراریش رو از ذهنم پاک نمیکرد ، دستمو از دستش بیرون کشیدم
_تا برسیم من یکم چشمام رو میبندم
و در ادامه حرفم صندلیم رو درست کردم و چشمام رو بستم
خوابم نمیومد ، حتی خسته هم نبودم ، فقط برای فرار از اون ذهن درگیر و دروغ رادان فرار کردم سمت خواب ، اینکه نمیگفت و حتی انکار میکرد اذیتم میکرد.
چه دلیلی برای انکار بود ؟!
اگه میگفت نیاز نیست بدونم، اگه میگفت بعدا توضیح میدم و حتی بعدش هم توضیح نمی‌داد ، راضی تر بودم تا اینکه بخواد الکی ماجرارو ببنده
هر اتفاقی بود بیشتر از رادان روی من تاثیر گذاشته بود ، فکرای منفی تو ذهنم وادارم میکردن بگردم دنبال حقیقت ، درسته الان امکانش نبود اما بر که میگشتیم میوفتم دنبال این ماجرا ها .
فکرم رفت سمت کار ، با این اتفاقا مشخص بود نمیتونم برم بوتیک کار ، پس نمیرفتم بهتر بود به جاش مشاوره برمی‌داشتم ، اونم تلفنی و مجازی
اینطور هم درآمدم درست میشد هم خونه کارامو انجام میدادم و هر موقع و هرلحظه بیرون یا جایی میخواستم برم مشکلی نداشتم.
با ایستادن ماشین چشمام رو باز کردم ،
توی پارکینگ یه مجتمع بود
_پیاده شو بریم یه چرخی بزنیم ، یه چیزایی هم برای توی راه بخریم .
بدون حرف پیاده شدم ، الان سعی داشت نشون بده مشکلی نیست ؟
انفاقی نیوفتاده ؟
فعلا ترجیح میدادم لجبازی نکنم و همراهیش کنم .
اومد سمتم و دستمو گرفت ، برعکس همیشه که همراهی میکردم اینبار بی تفاوت بودم و خودش بهتر میدونست چرا پس هیچی نگفت و دستش رو دور شونم حلقه کرد و نذاشت دور شم ازش…..

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 0 / 5. شمارش آرا 0

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان رقص روی آتش pdf از زهرا

  خلاصه رمان :       عشق غریبانه ترین لغت فرهنگ نامه زندگیم بود من خود را نیز گم کرده بودم احساسات که دیگر هیچ میدانی من به تو ادم شدم به تو انسان شدم اما چه حیف… وقتی چیزی را از دست میدهی تازه ارزش واقعی ان را درک میکنی و من چه دیر فهمیدم زندگی تازه روی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان زروان pdf از م _ مطلق

  خلاصه رمان:     نازگل دختر زحمت کشی ای که باید خرج خواهراشو و مادرشو بده و میره خونه ی مردی به اسم طاها فرداد برای پرستاری بچه هاش که اتفاق هایی براش میافته… به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 1 / 5. شمارش آرا 1

جهت دانلود کلیک کنید
رمان اوج لذت
دانلود رمان اوج لذت به صورت pdf کامل از ملیسا حبیبی

  خلاصه: پروا دختری که در بچگی توسط خانوادش به فرزندی گرفته شده و حالا بزرگ شده و یه دختر ۱۹ ساله بسیار زیباست ، حامد برادر ناتنی و پسر واقعی خانواده پروا که ۳۰ سالشه پسر سربه زیر و کاری هست ، دقیقا شب تولد ۳۰ سالگیش اتفاقی میوفته که نباید ، اتفاقی که زندگی پروا رو زیر رو

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بخاطر تو pdf از فاطمه برزه کار

    رمان: به خاطر تو   نویسنده: فاطمه برزه‌کار   ژانر: عاشقانه_انتقامی     خلاصه: دلارام خونواده‌اش رو تو یه حادثه از دست داده بعد از مدتی با فردی آشنا میشه و میفهمه که موضوع مرگ خونواده‌اش به این سادگیا نیست از اون موقع کمر همت میبنده که گذشته رو رازگشایی کنه و تو این راه هم خیلی‌ها کمکش

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نت های هوس از مسیحه زادخو

    خلاصه رمان :   ارکین ( آزاد) یه پدیده ناشناخته است که صدای معرکه و مخملی داره. ویه گیتاریست ماهر، که میتونه دل هر شنونده ای و ببره.! روزی به همراه دوستش ایرج به مهمونی تولدی دعوت میشه. که میزبانش دو دختر پولدار و مغرور هستن.‌! ارکین در نگاه پریا و سرور یه فرد خیلی سطح پایین جلوه

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
6 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
لادن
لادن
2 سال قبل

هعییی یادش بخیر پارتا هم پارتای قدیم رمان دختری نسبتا بد اینقدر طولانی بود پارتاش که من سر خوندنش نفس کم میوردم

لادن
لادن
2 سال قبل

فاطی اگر با این وضع پیش بره ایشالا تا دو سال دیگه این رمان تموم میشه😐🤣🤣🤣

لادن
لادن
2 سال قبل

منظورم با این وضع کوتاهی رمان🤣

دسته‌ها
6
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x