رمان سکوت تلخ پارت 79 - رمان دونی

 

 

از بودن در آغوشش حالم بد بود

 

نمیخواستم

 

پیش چشمم کثیف بود

 

دستانش آلوده بود

 

نفسش را دوست نداشتم

 

اصلا دیگر هیچ علاقه ای به او نداشتم

 

– ولم کن

 

صدایم کم جان بود

 

اما میرسد به گوشش

 

بهایی نمیدهد

 

انگار اصلا حرف نزده ام و او نشنیده است

 

سمت پذیرایی می رود

 

می نشاندم روی مبل و خود پیش پایم روی زانو می نشیند.

 

مچ پایم را به دست میگیرد

 

میخواهم عقب بکشم نمیگذارد

 

فشار دستش دور مچم آنقدر است که نتوانم

 

من از پس زور بازوی او برنمی آمدم

 

با دست دیگر انگشتان پایم را لمس میکند..

 

– ولم کن ، انقدر این دستای کثیفتو بهم نزن

 

 

#پارت_دویست‌وشصت‌وهفت

 

گوش نمیداد

لمس دستانش تمام نمیشد

داشتم دق میکردم

 

گریه ام گرفته بود .

 

نه از درد پایم

 

از او بدم می آید .

از دستانش

از بوی تنش

 

از حضورش

 

کاش آن روز لال میشدم ، کاش میمردم و به ازدواج با این مرد پاسخ مثبت نمیدادم .

 

کیارش قابل تحمل تر بود…

 

پیش از چشمم خیانت میکرد ..

نمیگذاشت بفهمم

مگر آنکه خودم دنباله ماجرا را میگرفتم و کنجکاو میشدم

 

مثل او نبود

 

اویی که زل میزد در چشمانم و با آن دختر قرار میگذاشت.

 

از فشار ناگهانی انگشتان پایم جیغ میکشم

 

بغضم میترکد

 

نمیفهمم کی مشت به او می کوبم

 

کی فریاد میکشم که رهایم کند

 

تنها میدانستم درد پایم شده بود بهانه‌ای برای این حالم

 

میان تقلاهایم و مشت هایی که به سرشانه اش میکوبیدم نمیفهمم کی درآغوشش کشیده میشوم

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.4 / 5. شمارش آرا 152

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان دریچه pdf از هانیه وطن خواه

خلاصه رمان :       داستان درباره زندگی محياست دختری كه در گذشته همراه با ماهور پسرداييش مرتكب خطايی جبران ناپذير ميشن كه در اين بين ماهور مجازات ميشه با از دست دادن عشقش. حالا بعد از سال ها اين دو ميخوان جدای از نگاه سنگينی كه هميشه گريبان گيرشون بوده زندگيشون رو بسازن..     به این رمان

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان سیلاژ به صورت pdt کامل از ریحانه کیامری

  خلاصه رمان:   سیلاژ «sillag» یه کلمه‌ی فرانسویه به معنی عطر به جا مونده از یه نفر، خاطره‌ای که با یه نفر خاص داشتی یا لحظه‌هایی که با هم تجربه کردین و اون شخص و خاطرات همیشه جلو چشماته و به هیچ اتفاق بهتری اون رو ترجیح نمیدی…     به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک

جهت دانلود کلیک کنید
رمان دانشجوهای شیطون

  دانلود رمان دانشجوهای شیطون خلاصه: آقا اینجا سه تا دخترا داریم … اینا همين چلغوزا سه تا پسرم داریم … که متاسفانه ازشون رونمایی نمیشه اینا درسته ظاهری شبیه انسان دارم … ولی سه نمونه موجودات ما قبل تاریخن که با یه سری آزمایشاته درونی و بیرونی این شکلی شدن… خب… اینا طی اتفاقاتی تو دانشگاهشون با هم به

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نقطه سر خط pdf از gandom_m

  خلاصه رمان :       زندگیم را یک هدیه می دانم و هیچ قصدی برای تلف کردنش ندارم هیچگاه نمی دانی آنچه بعدا بر سرت خواهد آمد چیست… ولی کم کم یاد خواهی گرفت که با زندگی همانطور که پیش می آید روبرو شوی. یاد می گیری هر روز، به همان اندازه برایت مهم باشد. و هر وقت

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ضد نور

    خلاصه رمان :         باده دختری که عضو یه گروهه… یه گروه که کارشون پاتک زدن به اموال باد آورده خیلی از کله گنده هاس… اینبار نوبت باده اس تا به عنوان آشپز سراغ مهراب سعادت بره و سر از یکی از گندکاریاش دربیاره… اما قضیه به این راحتیا نیست و.. به این رمان امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان از عشق برایم بگو pdf از baran_amad

  خلاصه رمان :   جلد دوم ( جلد اول یکبار نگاهم کن)       نقش ماکان تو این داستان پر رنگ تر باشه و یه جورایی ارشیا و ترنج کم کم می رن تو حاشیه و ماکان و چند شخصیت جدید وارد ماجرا می شن که کلی میشه گفت یجور عشق ماکان رو نشون میده! به این رمان

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
9 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
هانیا
هانیا
2 روز قبل

ببین چی میگم دقیقا فازت چیه؟ اگر نمیتونی رمان بنویسی پس گوه میخوری تایپ میکنی میزاری سایت ملت بیان یه چسه بخونن تازه یادشون بره پارت قبلی چی کصشعر نوشتی اگر عرضه نداری بیخودی وقت یه عالم رو نگیر کاری نکن که همه بگن رمان حذف بشه ریدم تو تایمی که اینا رو مینویسی و مخاطب رو دور از جونشون خر فرض میکنی واقعا جا مغز پهن گذاشتن برات

نهال
نهال
3 روز قبل

من الان یادم نمیاد موضوع قبلی چی بود.
مدیر محترم من یه اعتراضی دارم.
اگه نویسنده محترم زورش میاد همین دو خط رو حدقل روز درمیون یا هفته ای یک بار بزاره.
رمانش رو از سایت حذف کنید.
این یه جور احترام به حقوق خوانندگان این سایت هست. آخه یعنی چی بعد یه ماه تازه یه پارت گذاشته . ما اسم شخصیت ها موضوع اصلی رو یادمون رفته..

سیده فريبا خالقی
سیده فريبا خالقی
3 روز قبل

یه چند خط بیشتر می نوشتی

Narges Saed
Narges Saed
4 روز قبل

موافقم
اینم شد پارت؟؟؟
خسته نباشید واقعا!!

Fat
Fat
4 روز قبل

چرا انقد دیر به دیر پارت میزارین اصلا یادمون رفت ک موضوع رمان درباره چیه😐

بانو
بانو
4 روز قبل

بچه موضوع این رمان چی بود اصلا😩🤔
من هیچی یادم نیست یعنی برم از اول بخونم😐

Sara
Sara
پاسخ به  بانو
4 روز قبل

واقعا حتی اسمه شخصیت هاشم یادم نیست

خواننده رمان
خواننده رمان
4 روز قبل

واقعا بعد از این همه مدت اینم شد پارت دوتا خط

گل گلی
گل گلی
پاسخ به  خواننده رمان
4 روز قبل

دقیقا 👍 👍 👍

دسته‌ها
9
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x