رمان عشق صوری پارت 201 - رمان دونی

 

عاجزانه نگاهش کردم.
نمیتونستم اینجا بمونم اما به همون اندازه که من علاقه ای به اینجا موندن نداشتم به همون اندازه اون اصرار داشت باید بمونم چون نقشه های زیادی برام داشت.
به زعم اون امشب واسه من یه فرصت طلایی به حساب میومد.
ولی موندن ابدا به صلاح من یکی نبود.
باید قبل از اومدن ژینوس و خانواده اش و بقیه ی مهمونها حتما از اینجا میرفتم وگرنه رسوایی به بار میومد.
حتما…
ملتمس گفتم:

-مامان…من قول دادم به مونا.باید برم تولد…الان میاد جلو در دنبالم. بزار برم…

دستم رو گرفت و سفت نگه ام داشت و گفت:

-حرص و کفر منو درنیار احمق! سامان هم امشب اینجا میاد.
میدونی سامان یعنی چی؟ یعنی کی !؟
یعنی چند کارخونه…یعنی ویلاهای شمال…پاساژهای بالا شهر…خونه ی فرمانیه…آپارتمان فرشته.
یعنی یه تاج که که قراره روی سر تو قرار بگیره.بعد تو میخوای بری تولد !؟
مروه شور اونی که امشب تولدشه رو ببرن…

راهی جز دروغ گفتن نبود واسه همین لبخندی زدم تا بتونه باورم بکنه و بعد هم گفتم:

-فقط میرم هدیه ام رو میدم و بعد هم باخود مونا میام خونه.
قول میدم!
نمیشه نرم…رفیقمه….

نامطمئن نگاهم کرد.
میدونستم ته دلش باورم نکرده ولی از اونجایی که از یه چیزایی بیخبر بود و دلیلی واسه شنیدن این دروغ از طرف من نمی دید گفت:

-خیلی خب…ولی زود میای هااا

هیچ قصدی واسه برگشتن نداشتج.
برنامه ی من این بود به محض اینکه پامو از این خونه گذاشتج بیرون خطم رو از دسترس خارج کنپ و تا خود صبح برنگردم و بعدهم مست شدن رو بهونه ای کنم واسه غایب بودنم.
سرمو بردم جلو و با ماچ کردن گونه اش گفتم:

-ممنون مامان!

صاف و شق ایستاد و با اخم‌تماشام کرد.
ناراضی بود.
لبهاش رو کج و کوله کرد و پرسید:

-مطمئنی اونقدر وقت میاری که آرایش کنی و لباس مناسب بپوشی واسه شب!؟

تند تند جواب دادم:

-آره بابا دست کم‌گرفتی منو !

و وقتی داشتم این حرف را میزدم ته دلم امیدوار بودم که بعد ها بابت این دروغها و پیچوندم منو سرزنش نکنه.
دستشو تکون داد و گفت:

-خیلی خب….من که از پس تو برنمیام!

معطل نکردم و به راه افتادم.
نگاهی عجولانه به ساعتم انداختم و از ورودی اصلی زدم بیرون و وارد حیاط شدم.
میخواستم قبل از اینکه با همه ی اونا رو به رو بشم از اینجا بزنم بیرون.
نمیشد که تو خونه موند و بهونه ای جور کرد که نیام تو جمعشون پس نبودن بهانه ی بهتری بود!
تلفتم روباره توی دستم زنگ خورد و تا فهمیدم موناست فورا آیکون سبز رنگ رو لمس کردم و گوشی رو کنار گوشم نگه داشتم و گفتم:

” دارم میام…”

با حرص گفت:

“بترکی الهی…من جلوی در خونه ام…بزن بیرون دیگه لامصب”

هن هن کنان گفتم:

” باشه باشه! اومدم”

دست دراز کردم سمت درحیاط و همینکه بازش کردم تا زودتر بزنم بیرون و خودمو به مونا برسونم، بی هوا با ژینوس که گوشی دستش بود و نمیدونم داشت با کی صحبت میکرد رو به رو شدم…

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 3

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان آتشم بزن ( جلد سوم ) به صورت pdf کامل از طاهره مافی

  خلاصه رمان:   « جلد اول :: خردم کن »   من یه ساعت شنیام. هفده سال از سالهای زندگیام فرو ریخته و من رو تمام و کمال زیر خودش دفن کرده. احساس میکنم پاهام پر از شن و میخ شده است، و همانطور که زمان پایان جسمم سر میرسه، ذهنم مملو از دونه های بالتکلیفی، انتخاب های انجام

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان لیلی به صورت pdf کامل از آذر _ ع

    خلاصه رمان:   من لیلی‌ام… دختر 16 ساله‌ای که تنها هنرم جیب بریه، بخاطر عمل قلب مادربزرگم  مجبور شدم برای مردی که نمیشناختم با لقاح مصنوعی بچه بیارم ولی اون حتی اجازه نداد بچم رو ببینم. همه این خفت هارو تحمل کردم غافل از اینکه سرنوشت چیزی دیگه برام رقم زده بود     به این رمان امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان همین که کنارت نفس میکشم pdf از رها امیری

  خلاصه رمان:       فرمان را چرخاندم و بوق زدم چند لحظه بعد مرد کت شلواری در را باز میکرد میدانستم مرا می شناسد سرش را به علامت احترام تکان داد ماشین را از روی سنگ فرش ها به سمت پارکینگ سرباز هدایت کردم. بی ام دابلیو مشکی رنگ اولین چیزی بود که توجه ام را جلب کرد

جهت دانلود کلیک کنید
رمان در پناه آهیر
رمان در پناه آهیر

خلاصه رمان در پناه آهیر افرا… دختری که سرنوشتش با دزدی که یک شب میاد خونشون گره میخوره… و تقدیر باعث میشه عاشق مردی بشه که پناه و حامی شده براش.. عاشق آهیر جذاب و مرموز !     به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 5 /

جهت دانلود کلیک کنید
رمان دنیای بعد از تو
دانلود رمان دنیای بعد از تو به صورت pdf کامل از مریم بوذری

    خلاصه رمان دنیای بعد از تو :   _سوگل …پیس  …پیس …سوگل برگشت و  نگاه غرانش رو بهم دوخت از رو نرفتم : _سوال ۳ اخمهای درهمش نشون می داد خبری از رسوندن سوال ۳ نیست … مثل همیشه گدا بود …خاک تو سر خرخونش …. پشت چشم نازک شده اش زیاد دلم شد و زیر لب غریدم

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان از هم گسیخته

    خلاصه رمان:     داستان زندگی “رها “ ست که به خاطر حادثه ای از همه دنیا بریده حتی از عشقش،ازصمیمی ترین دوستاش ، از همه چیزایی که دوست داشت و رویاشو‌در سر می پروروند ، از زندگی‌و از خودش… اما کم کم اتفاقاتی از گذشته روشن می شه و همه چیز در مسیر جدید و تازه ای

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
7 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
نگین
نگین
2 سال قبل

چی بشه پارت بعدی😁😁

aram
aram
2 سال قبل

ای بدبخت😂
گیر افتاد دیگه تامام😂✋

مینو
2 سال قبل

واااا.
یکم بیشتر متن بزاری چیزی نمیشه هااا.
تا ده سال دیگه که سهله تا ۲۰ سال دیگه هم تموم نمیشه .
اگر رمان جای دیگه هست بگین تا بریم اونجا بخونیم.
هووووووف .

Mahi
Mahi
2 سال قبل

آخی ، 4 تا پارتو باهم خوندم بهتر شد، بس ک پارتا کمن😂

Samira
Samira
2 سال قبل

وای بالاخره یکم هیجان ژینوس رو دید خداااااااا 🤪

Silver
Silver
2 سال قبل

ادمین بگو رمانو کی تموم میکنی

عاطفه
عاطفه
2 سال قبل

مسخره کردین ؟دوتا خط ؟خسته نباشید …این رمان تا ده سال دیگه تموم نمیشه…اگه کسی می‌دونه این رمان جای دیگه هم میشه خوند پیام بزارن ممنونم …والا خسته شدم برا دو خط دو خط

دسته‌ها
7
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x